عجب اپیزودی بود!!!
بعد از دیدن این اپیزود، تنها چیزی که میشود گفت همین است.
میشون که بعد از دیدن تشک های سوخته الکساندریا، حالا حدس میزند این راهی باشد که ناجیان از آن گذر میکنند، در صدد گذاشتن تله برای ناجیان و ورود به قرارگاهشان است. او هم می خواهد تا نگان را از سر راه بردارد. مقصد و هدف همه، قرارگاه ناجیان و رسیدن به نگان و کشتن اوست. تا جایی که به نظر میرسد، بعضی از گرایمزها پا را از انتقام فراتر گذاشته اند و از جان گذشته اند.
اما در همین حین، ریک و آرون همچنان به دنبال آذوقه و لوازم برای نگان هستند.
از طرفی ، کامیون هایی که از هیلتاپ راهی قرارگاه هستند، هنوز در راهند و کارل و عیسی ، پشت یکی از این کامیون ها منتظرند تا به قرارگاه برسند. البته خب، همه راه را با هم نیستند و عاقبت کارل میتواند ، عیسی را بپیچاند و تنهایی وارد قرارگاه شود. ورود پر تب و تابی دارد و استقبال گرمی هم از او میشود.
عیسی اما، بی خیال کارل نمیشود، و رد کامیون را تا قرارگاه میگیرد وبلاخره میتواند وارد قرارگاه شود. هیچ بعید نیست که کسی که در پایان اپیزود برای دریل از زیر در یادداشت و سوئیچ به داخل فرستاد و قفل در را برایش باز کرد، همین مسیح خودمان باشد. به علاوه اینکه، گمان میکنم، دریل هم متوجه حضور عیسی، روی سقف کامیون شد. میشد این موضوع را از نگاه دریل به بالای کامیون حدس زد.
در نظر داشته باشید که همه این اتفاق ها، یعنی رفتن ناجیان به هیلتاپ و به گشت زنی رفتن ریک و آرون و اتفاقات باقی روز، همه دریک صبح تا عصر رخ داده.
در تمام جملات نگان به کارل، بلا استثنا در تمام جملاتش، کلمات و عباراتی گفته میشود که کارل را خرد کند. از سر و ظاهر و وضع چشمش گرفته تا تهدید و تحقیر و توهین های مستقیم نگان! هرچند که کارل، برای نگان، یک عروسک است یا یک بچه گربه که میخواهد تربیتش کند و اینطور که به نظر میرسد، واقعا از وقت گذراندن با کارل لذت میبرد! نگان که برای خودش امپراطوری بزرگی ساخته، به نظر میرسد که برای خودش به دنبال جانشین میگردد. هر چند که به نظر نمیرسد بخواهد به این زودی ها سلطنت را واگذار کند، اما بدش نمی آید که کم کم شروع به تعلیم ولیعهد کند.
از طرف دیگر، رزیتا و یوجین، به اصرار رزیتا راهی کارگاه گلوله سازی هستند. حتی با وجود پادرمیانی های اسپنسر و پدرگابریل، باز هم نمیتوان رزیتای از جان گذشته و تشنه به خون را متوقف کرد. بعید به نظر نمیرسد که به زودی ، شاهد اولین قربانی زن نگان باشیم. چون بقیه، انقدر که رزیتا اوضاع خطری و افسار گسیخته ای دارد، وضعیت بدی ندارند، یا تن در داده اند، یا در حال حاضر از دم پر نگان دورند. اما نظر به پایان اپیزود، که رزیتا و نگان در یک محل هستند ، هر دو در الکساندریا هستند، بعید نیست که رزیتا با همان یک گلوله _ که البته به شخصه باورم نمیشد واقعا بخواهند فقط یک گلوله بسازند_ قصد کشتن نگان را داشته باشد و تیرش خطا برود و خودش بشود، جدید ترین قربانی نگان!
آنطور هم که اسپنسر از ریک دل پرخونی دارد، بعید به نظر میرسد که کاری کند یا حرفی بزند که نگان را عصبانی کند، هر چند که کمیک چیز دیگری میگوید؛ به علاوه اینکه او توانست به تنهایی، یک کمان و مقدار قابل توجهی آذوقه پیدا کند. بهانه ای برای کشتنش ، دست کم تا پایان این اپیزود که وجود ندارد.
از طرف دیگر، ریک و آرون، در به در به دنبال چیزی هستند که بتوانند با آن رهبر ناجیان را راضی کنند، تا مگر بتوانند جان افرادشان را بخرند. که البته، انبار مهم و دبشی هم پیدا میکنند. هر چند رسیدن به آن گنج هم خودش دردسریست. شانسی که دارد این است که با آرون که پایه همه کاری هست، همسفر است.
ریک این کارها را میکند، بی خبر از اینکه در همین موقع، نگان پسرش را وادار کرده تا چشک بندش را دربیاورد، تا بهانه متفاوت تر و خلاقانه تری برای خرد کردن شخصیت کارل پیدا کند. شاید این ، بعد از مدت ها بود که ما گریه کارل را دیدیم. پسرمان، هیچ وقت تا به این حد، ناقص شدنش را حس نکرده بود. انگارتازه فهمیده بود که چه بر او گذشته. انگار تازه چشمش را از دست داده بود و هنوز با شوک فاجعه کنار نیامده بود. گرچه خودش فکر میکرد که این قضیه را پشت سر گذاشته، به علاوه اینکه، نگان واقعا از دیدن منظره چشم کارل، لذت میبرد، و این درد روحی کارل را بیشتر میکرد. عجیب تر اینکه، وقتی نگان ، کارل را اینطور برآشفته میبیند، واقعا ناراحت میشود، شاید توقع نداشته که پسری به این شجاعت چنین درد روحی ای را تحمل کند. یا خیلی ساده، فراموش کرده که طرفش، فقط یک پسربچه است. ولی به هر حال، حتی اشک ریختن کارل هم باعث نمیشود که ذات مریض و آزار دهنده نگان، دست از آزار او بردارد. تا حدی که به بچه ای را که بین دشمن تنها گیر افتاده و همین الان دست از گریه برداشته را، وادار به خواندن آواز میکند. آن هم به بهانه مسخره لوسیل!
بعد هم که سین جیم کردن کارل، به خاطر مادرش! فقط به خاطر اینکه به طور عملی، به او نشان دهد که چه طور میشود حال یک مرد را گرفت.
اما در راستای تعلیم ولیعهد، نگان نمایش دیگری هم دارد. بلاخره قرار است، همه ما ببینیم که چه بر سر دوایت آمده. مراسم مجازات مخصوص نگان که به نوعی بردگی با اعمال شاقه محسوب میشود. نکته ای که نگان سریال را از سایر بدمن های سریال های دیگر و نگان کمیک متمایز میکند، این است که، نگان سریال ، همه قتل ها، همه مجازات ها، همه تحقیرها و توهین ها، همه ترسانده هایش را با لبخند انجام میدهد، که ترس طرف مقابل را بیشتر میکند. کسی که در مقابل او قرار میگیرد، و یا شاهد کارهای اوست، ناخودآگاه به این فکر میکند که این که الان حالش خوب است و لبخند میزند اینگونه رفتار میکند و چپ و راست ملت را با آسفالت یکی میکند، وای به روزی که عصبانی شود و بر کسی غضب کند.
و جایزه جک سال تعلق میگیرد به این جمله:” ما تمدن را به این دنیا برگرداندیم!”
برادر، منظور شما دقیقا تمدن کدام سده و هزاره از بشریت است؟ اگر شما به برده داری و زورگیری و استثمار و چندهمسری، آن هم به زور، میگویی تمدن! که دیگر حرفی باقی نمیگذاری.
این کارها، رفتارها و حرف ها، دست آخر خون کارل را به جوش می آورد، تا جایی که جلوی نگان می ایستد و حرف هایی میزند که فقط از پسر ریک برمی آید!حرف هایی که نگان را ترغیب میکند تا تصمیمش در مورد کارل را بگیرد و او را به خانه ببرد. شاید بازگشت نگان به الکساندریا، آن هم به بهانه کارل، باعث شود، به زودی ، خونی در خانه ریخته شود، و این کارل را مستقیما تحت تاثیر قرار بدهد واو را وادارد تا به این روز با حسرت و افسوس فکر کند.
کل این اپیزود و کل این فصل یک طرف، حضور نگان در الکساندریا و مکالمه نگان و اولیویا در الکساندریا یک طرف!
از معدود دفعاتی بود که این سریال لبخند بر لب می آورد، یا بهتر بگویم ، تنها دفعه ای بود که این سریال ما را از خنده ترکاند. اینکه نگان به روی اولیویا آورد که او مشکل اضافه وزن دارد، و بغض و گریه اولیویا و خنده تو گلویی نگان به اندازه کافی خنده دار بود، ولی وقتی که رو به کارل گفت :”really?” فکر میکنم حتی سرسخت ترین مخالفانش را هم خنداند.
حالا نوبت کارل است که خانه خودش را به نگان نشان دهد. کار از لمس موکت های خانه ها شروع میشود و به جای خطرناکی ختم میشود. جایی که جودیث بی دفاع و معصوم ما، در دست شیطان مجسم زمان، قرار میگیرد. طفل معصوم آنقدر کوچک است که متوجه غریبه بودن نگان نمیشود. و همین که برادرش آن دور و اطراف باشد برایش کافیست. هر چند که در ابتدا، وقتی نگان او را در آغوش میگیرد، از روی شاید خجالت، نگاهی به کارل و بعد به سقف می اندازد، تا با نگان رو به رو نشود.
اما در ایوان ، دیگر به این غریبه هم عادت کرده و در بغل او خمار خواب است. اگر این صحنه ها را بدون صدای نگان ببینید، سکانسی دلپذیر و دوست داشتنیست؛ انگار که نگان دارد، قربان صدقه جودیث میرود و او را سرگرم میکند. اما قضیه متفاوت است، وقتی که حرف های نگان را میشنویم که دو به شک است که با پدر و برادرش چه کند! آنها را زنده بگذارد، یا در همان باغچه جلوی خانه دفن کند و خودش هم بیاید در این خانه و بشود پدرخوانده جودیث!
بحث و انتقادات
محمد حسین - جمعه 19 آذر 1395
سلام . اگه دقت کنین اونجا ک داره سخنرانی میکنه نگان و مردم رو از پشت نشون میده میتونین مسیح رو ببینین http://s.pictub.club/2016/12/09/ssPaB2.png
سارا - جمعه 19 آذر 1395
نقطه نظرات متفاوته. هرکس نظری داره. اما من شخصا با هنرپیشه نقش نگان مشکل دارم !!!!!!!!!! نمی دونم به نظرم اصلا بهش نمیاد آدم بد ماجرا باشه. من اگه کارگردان بودم یک نفر دیگه رو انتخاب می کردم. در خصوص فرماندار اصلا چنین احساسی نداشتم . به نظرم بهش میومد. اما نگان انگار خیلی داره تلاش می کنه نقش آدم بدها رو در بیاره. بهش نمیاد. هر کاری هم می کنه به نظر من بهش نمیاد :D :D:D
محسن - جمعه 19 آذر 1395
رزیتا-میشون-کارل که تشنه به خون نگان هستند این همه موقعیت عالی برای کشتن نیگان داشتن .چرا دس رو دس گذاشتن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:@@@@@@@@@@@@@@@@
منطق سریال چیه برای پاسخ من که عصبی شدم از بی منطقی سریال
۱-همون موقع که اولین بار نیگان اومد رزیتا دم در بود دیگه با کلی اسلحه همونجا میتونست سوراخ سوراخش کنه.(این افسار گسیختگی پس چیه؟با اون اسلحه ها نه با یه فشنگ اره)
۲-کارل که برای کشتن نیگان رفته بود و میدونه اگه موفق نشه امکانش هست نیگان مجبورش کنه حتی باباش و به دست خود کارل وحشیانه بکشه و بقیه رو (من نگاهم و برنگردوندم تا هر وقت موقعیتش و داشتم دریغ نکنم)دیالوگ کارل به ایند:::@@@@@@@@@@@@
چرا نزززززززددددددددددد؟؟؟؟؟؟؟؟؟منطق سریال چی بود؟؟؟هیچکس مث من عصبی نشده از این همه بی منطقی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من عصبیم چون به عنوان طرفدار این سریال پاسخی ندارم واسه کسایی که مسخره میکن سریال جلو خودم:بهم میگن فیلم کمدیه تیکه میندازن:@@@
ادمین جان نظرم و بزار تا دوستان جوابم و بدن.
دیگه عیسی رفت رو کامیون و کسی ندید و فضای کوچیک این جهان و (همش یه شعاع ۱۰۰ کیلومتریه همه جامعه ها به هم نزدیکن انگار دنیا شده یه جعبه کبریت )ولی ازون طرف پر سوراخ سنبه که بعد ۲-۳ سال هنوز جای جدید هست)اصن جوک شده و هزاران هزار ایراد دیگه که خواهم گفت.
falcon2550 - جمعه 19 آذر 1395
به نظر من نگان واقعا داره تمدن رو به جهان برمیگردونه
کی تا الان تو سریال چنین تلاشی کرده؟
کدومشون به اندازه نگان موفق بوده؟
ریک؟شین؟مورگان؟هرشل؟فرماندار؟مارتینز؟گرت؟دیانا؟
Daryl Dixon - جمعه 19 آذر 1395
سریال در جاهایی دچار بی منطقی میشه.
برای کسی که به سختی میپذیره که عیسی با دست و پای بسته میره رو سقف ماشین ریک و دریل، پذیرش ورود عیسی به مقر نیگن و رفتن روی سقف کامیون بدون اینکه کسی متوجه حضورش بشه غیر ممکنه. حتی قضیه با غیب شدن ناگهانی عیسی غیر قابل باورتر هم میشه. به ویژه در موقعیتی که از هر طرف زیر نگاهه و در مرکز توجه قرار داره.
و در مورد چشم تیر خورده کارل، دلیلی برای وجود آسیب در اطراف چشم کارل وجود نداره. دلیلی برای این گریم اضافه وجود نداره. قضیه وقتی بدتر شد که مشخص شد گلوله مستقیما وارد چشم کارل شده بوده و از اطراف چشم خارج نشده بوده. اگر قدرت تخریب گلوله انقدر بالا بوده پس قطعا کارل باید کشته میشد و اگه زخم سطحی بوده این درجه از تخریب بی معنیه.
poom - جمعه 19 آذر 1395
عیسی کلا به همین کاراش معروفه…
در مورد چشم کارل به طور مفصل صحبت کردیم در فصل ۶ و پستی کامل بهش اختصاص دادیم و علت تخریب اینگونه ی چشمش رو بیان کردیم. اگر اون پست و بخونید کاملا متوجه علت میشید. مختصر توضیح میدم و برای درک کامل اون پست رو بخونید. گلوله ای به چشم کارل خورده از نوع هالوپوینت بوده که گلوله های تخریب گر و کم نفوذ هستن. این گلوله ها اگر از فاصله ی نزدیک شلیک بشن کشته ان اما به طور کلی این نوع گلوله ها برای مثلا تعقیب و گریز مجرمان استفاده میشه چون در تعقیب و گریز قصد در صورت نیاز زخمی کردنه و چون تیر معمولی قدرت چنین تخریبی نداره از این گلوله ها استفاده میشه تا قدرت حرکت و از مجرم بگیره… در کل موارد استفاده اش جاهایی است که قصد تخریب بالا و نفوذ کم باشه… البته این بسته به فاصله ام داره… اما اینکه چطور با اینکه فاصله کارل و ران چند متره این اتفاق افتاده بخاطر اینه که شلیک ران مستقیم نیست و زاویه داره به همین دلیل تیر کمونه کرده… یعنی داخل چشم کارل یا مغزش باقی نمونده بلکه در عین حال که تخریب خودش و به وجود اوورده از چشم خارج شده و فقط ترکش هایی ازش باقی مونده. اگر این گلوله معمولی بود ابدا چنین تخریبی به جای نمی گذاشت و صرفا یک سوراخ ایجاد میکرد اما نوع هالوپوینت فرق داره. پس علت تخریب و عدم مرگ:نوع گلوله و کمونه کردن گلوله و زاویه دار شلیک شدنش هست که موجب همون کمونه شدن میشه…
این لینک مطلب کامل: http://twdfans.online/%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%84-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%9F%D9%88%DB%8C%D8%AF%D8%A6%D9%88/
Daryl Dixon - جمعه 19 آذر 1395
بله اون مطلب رو دیده بودم.
همون زمان هم تنها موضوعی که قانعم میکرد این بود که گلوله با زاویه با چشم کارل اصابت کرده. قطعا برخورد به صورت مماس نبوده. چون در این صورت باید به قسمتی از بینی هم آسیب میزد. پس فرض هایی که موجوده: ۱٫ورود مستقیم گلوله ۲٫ورود با زاویه گلوله
با توجه به مطلب همون مقاله و با فرض دوم، گلوله باید قسمت شقیقه و استخوان حدقه چشم رو تحت تاثیر قرار میداد. ولی همونطور که تو قسمت آخر دیدیم مشخص شد که اینطور نبوده. پس فرض ورود مستقیم گلوله به چشم مطرحه. در صورت ورود مستقیم گلوله، عمق نفوذ خیلی بیشتر خواهد بود و به راحتی به مغز صدمه میزنه و مرگ قطعیه.
برداشت من از خوندن اون مقاله اینه که قدرت تخریبی گلوله برای اندام های با بافت سخت تر قابل بررسیه. ولی اینجا بحث بر سر ظریف ترین و ضعیف ترین اندام هاست.
در واقع چنانچه گلوله توانایی عبور از بافت های ضعیف چشم رو نداشته باشه بدون شک نمیتونه به سایر اندام ها هم آسیبی وارد کنه. در صورتیکه در سریال میبینیم که همین گلوله از استخوان جمجمه به راحتی عبور میکنه. پس قدرت نفوذ وجود داره.
در مورد بحث عیسی هم مشخصه که قابلیت هایی داره. بحث بر سر توانایی های عیسی نیست. موضوع اینه که زمانی که عیسی رو سقفه و کامیون در حال عبور از قسمت ورودی ساختمانه قطعا از بین نگاه های زیادی عبور میکنه. با توجه به اینکه ارتفاع کامیون هم زیاد نیست، وجود عیسی روی سقف و حتی از روی زمین به سادگی قابل تشخیصه. البته به نظر میومد که نیگن(با توجه به نگاهش) متوجه این موضوع شده. ولی این فقط یک حدسه.
در نهایت همه این موارد چیزی نیست که به اصل داستان صدمه بزنه ولی به لحاظ منطقی یه عده رو قانع نمیکنه و میتونست بهتر مدیریت بشه.
poom - جمعه 19 آذر 1395
ببینید اول از همه چیزی رو که روشنه نویسندگان موقع نوشتن چنین اتفاقی با توجه به نشانه هایی قرار دادن به تمام جوانب پزشکیش فکر کردن و به خوبی مورد بررسی و تحقیق قرار دادن موضوع رو و از طرف دیگه جوانب مربوط به اسلحه و گلوله ها رو هم خیلی بیشتر از ماها بررسی و بالا و پایین کردن. قطعا اون ها موقع نوشتن همه این سوالاتی که برای مخاطب پیش میاد رو مطرح و بعد راه حل هاش و در اووردن… این جزوی از مراحل نوشتنه… برای همین نشونه هایی در سریال گذاشتن تا مشخص بشه موضوع چطور بوده اما دیگه امکان اینکه مثلا یک نصفه اپیزود اختصاص بدن به اینکه گلوله چطور برخورد کرده و چرا موجب کشته شدن کارل نشده نداشتن… برای همین به نشانه ها بسنده شده… بیننده ی باهوش با دیدن نشانه ها خودش مطلب رو می گیره….اونایی ک ه میگین قانع نمیشن نمیخوان بشن. این چیزهایی که می گین اصلا عجیب و غریب نیست. موقعی کارل و پیش دنیس می برن که چشمش رو درمان کنه… دنیس شروع میکنه تکه هایی رو از چشم کارل خارج کردن اما خبری از گلوله نیست… پس گلوله در چشم نمونده… بلکه از گوشه ی چشم خارج شده ولی چون این گلوله بعد از برخورد به هدف سریعا قارچی شکل میشه تخریب و به وجود اوورده در عین حال چون گلوله عمل کرده ترکش هایی به جا مونده که دنیس اونها رو خارج میکنه موقع عمل… اصلا اینکه اون لحظه کار دنیس و نشون میده یکی از دلایلش همینه که ببینیم گلوله در چشم نیستش و از گوشه ی چشم خارج شده… دیگه سریال چقدر نشانه باید بذاره؟ نوع گلوله رو نشون دادن… اسلحه رو نشون دادن… زاویه دار بودن شلیک و نشون دادن… شمشیر میشون از وسط بدن ران رد شده و نذاشته مستقیم شلیک کنه رو نشون دادن… حین جراحی کارل و نشون دادن تا ببینیم شلیک زاویه دار موجب خارج شدن گلوله از گوشه ی چشم شده… واقعا این همه نشانه همه رده و فرض بر این است که!؟!! حتی خود گرگ نیکترو در همون مدت گفت که گلوله کمونه کرده از چشم کارل و در چشم نمونده.
من همون موقع یک مطلب در مورد آناتومی مغزم خوندم که به موضوع چشم کارل پرداخته بود علت و از اون جنبه بررسی کرده بود که چرا باعث مرگ نشده بنابراین از هر جنبه ای که دقیق بررسی بشه می بینیم که نتیجه همینی هست که در سریال نشون داده شده. بنابراین در خیلی مواردی که سوال به وجود میاد اگر تحقیق کافی انجام بدید میتونید به نتیجه برسید مخصوصا چیزهایی به این مسائل مربوطه که قابل ردیابی است در مطالب تخصصیشون … منظور مطالب تخصصی پزشکی و نظامی است.
در مورد عیسی… اینکه توانایی های اون منحصر به فرده جای خودش… اما من اپیزود و یکبار کامل دیدم… بعد دوباره تیکه تیکه دیدم و چیز خاصی در این مورد در نیاووردم که بخوام الان برای شما بگم… ولی به نظر خودم هم امکان دیده شدن هست هم نیست… اما با بررسی بیشتر میشه به جواب های بهتری رسید… شاید هم سریال میخواد عیسی همین قدر شگفت انگیز به نظر برسه که مثل روح حرکت میکنه… فعلا چیز دیگه ای در این مورد ندارم بگم.
منصف باشیم در اکثر موارد سریال دقیقا جواب داره میده به علت وقایع… منتهی اینکه باز ما یه ایرادی به اون جوابم بگیریم دیگه تقصیری بر گردن سریال نیست چون اون برای اتفاق افتاده جواب خودش و داده… باقیش به عهده ی ماست…
مواردی ام هست شاید براش جوابی نباشه یا ما به عنوان مخاطب متوجهش نشیم که جوابش چی بوده… بازم نمیتونم بگم سریال بی جواب گذاشته… شاید من متوجه جوابی داده نشدم… شایدم واقعا لحظاتی هست که بی جواب میمونه.
Daryl Dixon - دوشنبه 22 آذر 1395
ببینید بحث بی انصافی نیست. به هوش هم ربط پیدا نمیکنه.
فقط اینه که بعضی ها به سادگی قانع نمیشن و بعضی ها با دلایل ساده کنار میان.
اما به نکته ای اشاره کردید راجع به کمونه کردن گلوله. احتمالا اینجا جاییه که من متقاعد نشدم و شما پذیرفتیدش. ما در مورد گلوله و چشم صحبت میکنیم. نه گلوله و آهن، نه گلوله و سنگ و نه گلوله و هیچ جسم سخت و صاف دیگه ای. فقط ضعیف ترین عضو خارجی بدن. بحث کمونه کردن پذیرفتنی نیست و من اسم این رو میذارم بی منطقی سریال.
در مورد بحث عیسی هم ما سریال رو با یک سری پارامترهای مشخص پذیرفتیم. اینکه سازندگان میخوان تصمیمات غیر منطقی بگیرن که لزوما درست نیست که ما مجبور به پذیرشش باشیم. ما یک سریال سوپر هیرویی نمیبینیم. این از ابتدا تعریف شده و تغییرش هر بیننده ای رو متقاعد نمیکنه.
poom - سه شنبه 23 آذر 1395
ببینید… دلایل ساده؟ آهان یعنی فرضیه ی شما دلیل قطعی ای است و دلایل پزشکی/نشون دادن اسلحه و گلوله و شلیک غیر مستقیم و همه ی اینها دلایل ساده ی غیر قابل پذیرش؟!؟
مساله اینه که شما یا کسی رو این موارد گیر میکنه نمیخواد بپذیره. اگر یک دکتر یک فرد نظامی بیارن و این رو کارشناسی هم توضیح بدن بازم می گید نه فرض من اینه که…خوب شما خودتون و فرضتون رو خیلی قبول دارین ولی قاعدتا مخاطبان عمده ی سریال اینطور نیستن.
کمونه کردن به این معنا نیست فقط که یه چیزی بخوره به جسمی و بعد در اون فرو نره بپره بره یه طرف دیگه اینجا مقصود این نیست. ما این همه توضیح دادیم این گلوله انقد سریع عمل میکنه که به این جاها نمیرسه. یعنی اگر مستقیم بود یا در چشم کارل باقی میموند یا کلا می کشتش… این نوع گلوله تو امنیت پرواز استفاده میشه که فاصله بین مجرم و مامور زیاد نیست ولی باز این گلوله از بدن طرف رد نمیشه اگر کمی فاصله باشه ، تا به بدن هواپیما برخورد نکنه. پس نمیشه گفت فاصله ران و کارل زیاد نیست چون تو هواپیماام همین محدوده فاصله بین مجرم و ماموره معمولا. کمونه کردن در اینجا به این معنیه که تیر باقی نمونده در چشم رد شده و رفته بیرون از گوشه چشم و فقط ترکش هایی باقی مونده ولی چون سریع عمل میکنه این نوع گلوله این شدت تخریب و باقی گذاشته… شما مثل اینکه واقعا مطلع نیستین هر کس تیر به سرش میخوره یا به چشمش کشته نمیشه حتی گلوله مستقیم اینجاام کلا مستقیم نبوده شلیک.. کلی افراد باقی مونده از جنگ هستن که تیر و ترکش به نقاط مختلف سرشون از چشم تا جاهای دیگه خورده و زنده ان الان…
یه جاهایی سریال غیر منطقی نیست خود ماهستیم غیر منطقی فکر میکنیم. بعضیا کلا سریال و همینطوری هر چی نشون بده می بیننن و براشونم سوالی پیش نمیاد یا اگرم بیاد اصلا بهش اهمیت نمیدن. ولی برای کسانی که میخوان دقیق بدونن یه سری نشانه ها قرار میده تا با خیال راحت علت و بفهمن… اما اگر کسی بخواد گیر بده و هیچی و قبول نکنه اون دیگه مشکل خودشه. شما هیچ نشانه ای در سریال برای اثبات فرضیه تون ندارین… بنابراین وقتی نشانه هایی برای اثبات فرضیه ی دیگری وجود داره که عواملم روش تاکید کردن اون مطلب قابل قبول میشه. نه فرضیه ی بدون نشانه!
در مورد عیسی ام که من گفتم بحث خاصی ندارم…
Daryl Dixon - سه شنبه 23 آذر 1395
فکر میکنم توضیحات من رو دقیق نمیخونید یا اشتباه برداشت میکنید و سریعا دنبال پاسخ دادنید. به ویژه که گارد خاصی تو صحبتاتون وجود داره. بحث من اصلا دلایل پزشکی نبود. شما مگه منطق و باور خودت رو قبول نداری؟ یا از نظرتون خود باوری فقط برای دیگران ایراد داره؟ این موضوعیه که برای همه وجود داره.
اینکه میگید “شما خودتون و فرضتون رو خیلی قبول دارید” اگر بی احترامی نیست، ادبیات صحیحی هم نیست. همه نظرها محترمه. ساده به معنی غیر قابل پذیرش نیست. دلیل این جبهه گیری رو متوجه نمیشم.
تعریفتون از کمونه هر چی که هست به این معنیه که چشم، گلوله رو شکسته. در حالیکه بافت ضعیف چشم این استقامت رو نداره. باز هم همون بحث جسم سختی که بالا اشاره کردم قابل بسطه.
میدونم و میدونید که این نوع از گلوله قدرت تخریب فوق العاده ای داره. ولی این تخریب ادامه داره. انرژی ناشی از اون منتقل میشه. اینکه تو امنیت پرواز استفاده میشه صرفا برای اینه که از بدنه هواپیما خارج نشه، حتی اگه تیر خطا بره و برخورد مستقیم با بدنه داشته باشه. نه فقط اینکه از بدن قربانی خارج بشه. از مدلی مشابه این گلوله توی شکار استفاده میشه. (چون به پوست آسیب کمی میزنه). به این ها گلوله های قارچی هم گفته میشه. به خاطر شکل تخریب. مرمی این گلوله ها طوری طراحی میشه که بعد از عبور از سطح(دقت کنید بعد از عبور از سطح و بعد از نفوذ) شبیه به یک غنچه باز میشه. فشار باعث این اتفاق میشه. اصلا یکی از دلایل نفوذ کمش همینه. اصطکاک زیاد. به سطح آسیب جدی نمیزنه. نهایتا در اندازه یک سوراخ. از طرف دیگه هم خارج نمیشه. ولی اجزای داخلی رو با یک شعاع خیلی بزرگتر نابود میکنه. به خاطر همینه که خونریزی شدیدی داره.
این گلوله از پوست به راحتی عبور میکنه، جمجمه رو میشکنه و شکافتن چشم براش هیچ کاری نداره که دچار انحراف و کمونه بشه.
بالاتر هم اشاره کردم که زاویه برخورد مماس یا نزدیک به مماس هم نبوده چون در اینصورت به بینی هم آسیب میزد. گلوله با توجه به زاویه ورود و شکل تخریبش در صورت نفوذ میتونه شقیقه رو از بین ببره.
اگر قراره گلوله به ترکش تبدیل بشه این اتفاق توی عمق رخ میده نه روی سطح. به طور دقیق اینکه معنی کمونه شدن عوض نمیشه.
تمام بحث همینه که اگه این نوع از گلوله وارد چشم شده پس همه چیز رو نابود میکنه. خیلی ساده اینکه یه چیزی مثل سوپ اون تو درست میکنه.
با یک جستجوی اولیه هم میتونید تغییر این نوع گلوله ها رو بعد از برخورد مشاهده کنید تا ببینید که در چه شرایطی این گلوله ها تبدیل به ترکش میشن.
اگر هم گلوله وارد نشده پس وجود ترکش بی معنیه.
درباره اینکه میگید “شما هیچ نشانه ای در سریال برای اثبات فرضتون ندارید” باید بگم که من بیننده نباید چیزی رو ثابت کنم. سریال باید بیننده رو قانع کنه. با این وجود من درباره گلوله و نوع تخریب توضیح دادم. گلوله و زاویه برخورد چیزیه که از سریال دریافت میکنم.
بیننده ادعایی نداره. احتمال غالب رو در نظر میگیره و سریال اگر دنبال اثبات یک استثنا با احتمال حداقله باید بیننده رو راضی کنه. اگر از نظر شما این به معنی غیر منطقی بودن بینندست پس بحث رو همینجا تموم میکنم. هر چند با این نوع برخورد اصلا به ادامه بحث علاقه ای ندارم و این کامنت هم برای این بود که برداشت اشتباهی صورت نگیره.
Farhad Negan - پنج شنبه 18 آذر 1395
ماشاءالله مسئولای سایت انقدر فن بازی دراوردن که کسی نه تبادل نظر میکنه نه بحثی راجب سریال!!! این نتیجه ی پایین اومدن سطح سایت بدلیل فن بازیه، لابد تقصیر کساییه که گات نگاه میکنن!!
mozhdeh_6829 - پنج شنبه 18 آذر 1395
بابا تو خوبی! واقعا فاز شما رو درک نمیکنم. انقد ناراحتی نیا سایت. نخون. کامنت نذار. مگه زورت کردن؟
Dean Winchester - پنج شنبه 18 آذر 1395
عزیز
ما اگه فن واقعی سریال نبودیم که نویسنده ی سایت نمی شدیم
جوری میگی فن بازی انگار مثلا الان بری تو سایت گات به سریالشون انتقاد کنی ، میان با روی گشاده انتقادو میپذیرن
علی - جمعه 19 آذر 1395
دوستان خواهشن بیخیال دیگه….
فضا دوستانست , مجالی هست برای دور هم بودن و بحث در مورد سریال…
من منتقد نیستم , ولی دوست دارم با دیگران با لحن خوب و منتطقی راجع به مسایل بحث کنم.
جوری نقد نکنیم که دیگران از دیدن سریال زده بشن , جوری هم جواب نقدو ندیم که منتقد از نقدش زده بشه…دوست باشیم با هم.
البته میدونم که دوست هستیم و دوست میمونیم.
Farhad Negan - پنج شنبه 18 آذر 1395
این قسمتش برعکس قبلیا پر بود از خط های داستانی و شخصیتا، انگار بعد از ساخت از قسمت منتقدی هست که نقدش بکنه و مشکلاتو بگه، سازنده هام این قسمت حسابی خواستن جبران کنن، واقعا بعید نبود کل قسمتو اختصاص بدن به ریک و ارون یا رزیتا و یوجین!!
یجورایی حرکت میشون و رزیتا مسخرست! واقعا چی توی سر اینا میگزره!؟ هر چقدر بخان احساسی برخورد کنن بازم انجام چنین کار احمقانه ای از این دوتا بعیده! احتمال موفقیتشون صفر درصده با وجود اینکه هممون میدونیم نگان به این زودیا از سریال حذف نمیشه پس جز وقت کشی و دسته گل به اب دادن چیزی برای گروه نداره :/
از گابی خیلی خوشم میاد تنها شخصیه که بار معنویه سریالو بدوش میکشه دیالوگاش پر از مفهومه
علی - جمعه 19 آذر 1395
گابریل نقش مهمی در آینده خواهد داشت….قشنگ حسش میکنم…
عاشق اون سکانسی هستم (فصل قبل) که گروه ریک حمله کرده بود به پایگاه نگان , بعد گابریل با اسلحش یکی از ناجیان رو هدف گرفته بود , طرف روی زمین افتاده بود و هرچی میگفت , گابربل با یه آیه از انجیل جوابشو میداد…عاخرشم نفله کرد طرفو!
از اول خیلیا از این بنده خدا بدشون میومد , ولی من حس میکردم با یه شخصیت منحصر بفرد طرفم.
sami yusef - پنج شنبه 18 آذر 1395
عالی بود سریال داره وارد یه خط داستانی جدید میشه مشکل این اپیزود این بود که خیلی شلوغ بود و میشون کارش خنده داره فکر کرده خونه باباست که بره راحت بزنه نگان بکشه ناسلامتی نگان یه ارتش تا دندان مسلح داره این مورد به نظرم مضحک بود
mozhdeh_6829 - پنج شنبه 18 آذر 1395
عرض کردم. بعصیاشون واسه کشتن نگان به مرحله از جان گذشتگی رسیدن. کارل هنوز به این مرحله نرسیده بود. ولی میشون و رزیتا رسیدن. حتی ریکم به این مرحله نرسیده. چون به خاطر بچه ها خیلی به زندگی وابستگی داره.
tara - پنج شنبه 18 آذر 1395
دیگه داستان رسیده به نقطه جوش حرااااااارت داستاااان رو۵۰۰درجه فارنهایته:)))) اتحادا تشکیل میشن وکارنگان درمیاد جنگ سختیودرپیش داریممممم
REZA_ARK - پنج شنبه 18 آذر 1395
ولیعهد؟!
بنظر شما یعنی نگان امپراطوری
خودشو به دست پسره بدترین دشمنش میسپاره؟
اگر واقعا این اتفاق بیوفته جالب میشه
ولی فکر نکنم دیگه تا این حد از کارل خوشش بیاد
که جانشین خودش بکنتش.
از کمیک هم خبر ندارم چون دنبالش نمیکنم.
بهرحال مرسی بابت این تحلیل زیبا
موفق باشید…
علی - پنج شنبه 18 آذر 1395
توجه کردین به اون قسمتی که دوتا ناجی پشت کامیون داشتن با آینه واکرها رو می پاییدن ؟ به هم گفتن ((اون آرپی جی که از گروه جدیده گرفتییم (ریک اینها…) میتونه توی جنگ برامون مفید باشه…میتونیم تعدادی از ((اون ها )) رو به فنا بدیم ! ))
کاملاً حس می کنم منظورش نجواکننده ها بودن…و گرنه برای چی باید گلوله آرپی جی هدر بدن واسه چند تا واکر که با چاقو هم میشه از پا درشون آورد؟!
( نمیدونستم به ((گلوله)) آرپی جی ، چی میگن…نوشتم گلوله دیگه…به بزرگی خودتون ببخشید ! D: )
a - پنج شنبه 18 آذر 1395
rocket Luncher
arazx - جمعه 19 آذر 1395
rocket launcher خوش یه نوع ریال R.P.G اون میشه rocket
نادر - پنج شنبه 18 آذر 1395
شاید فصل بعد فصل متحد شدن باشه چون به نظرم نیم فصل بعدی اتفاقاتی بدتر از نگان خواهد افتاد.
kim - پنج شنبه 18 آذر 1395
اصن کار ندارم با نگان چی میکنن زنده میذارن میکشن هرچی تنها چیزی ک میخوام اینه ک نگاهی ک هر قسمت تو صورت ریک مبینیم رو تو صورتش ببینم دوس دارم ببینم گریه میکنه?
Deadman Hardboy - چهارشنبه 17 آذر 1395
آقا چرا هرچی بَد و بیراهه به این نگان بدبخت میگین?
مگه نگان و طرفداراش آدم نیستن ??
نامرد نباشین انقدر?
اصلا از همین تیریبون اعلام میکنم
❤I LOVE YOU NEGAN❤
مگـــی - چهارشنبه 17 آذر 1395
کارله باهوشمون مثلا رفته بود تا نگانو بکشه بجاش دوتااز افراداشو کشت.خیلی کار مسخره ای کرد.نگانو در نگاه اول باید کارشو تموم میکرد
yoosef - چهارشنبه 17 آذر 1395
واقعا اون صحنه مکالمه با اولیویا خنده دار بود…بعد از مدت ها یه صحنه پیدا شد تو واکینگ دد بزنم عقب دوباره ببینمش.
سامان - چهارشنبه 17 آذر 1395
خب خسته نباشید از این مطلب گیرا و کامل
یه نکته ای هستش که زنان نگان هیچکدوم به زور اونجا نیستن
جایی که خودش به اون دختر میگه اگر میخای تا برت گردونم پیش خانواده ت
و خود اون دختر مخالفت میکنه
البته قبول دارم که شرایطی مثل آچمز در شطرنج رو هنگام تصمیم گیری برای افراد ایجاد میکنه!
راجب گذشته نگان کنجکاو شدیم و اینکه چجوری به این حد از قصاوت رسیده
حس میکنم همسر و فرزندی داشته که فجیعانه مردن!
ممنون
رومینا - چهارشنبه 17 آذر 1395
خانوم مژده من عاشق این بخشم.کارتون عالیه.همه تفسیرایی که شما از اپیزود میزارید رو خوندم و اولین باره روش نظر میدم
بازم ممنون
سعید - چهارشنبه 17 آذر 1395
سین جیم !!!
البته با عرض معذرت
mozhdeh_6829 - چهارشنبه 17 آذر 1395
خب؟ مشکلش چیه؟ ??
پري - چهارشنبه 17 آذر 1395
کسی از گذشته نگان میدونه؟؟
mozhdeh_6829 - چهارشنبه 17 آذر 1395
کمیکش داره میاد کم کم. موندیم ما هم خورد خورد بزاریم یا صبرکنیم کامل بشه بعد بزاریمش
مرتضی - چهارشنبه 17 آذر 1395
معلم پینگ پنگ بوده تویه دبیرستان فکر میکنم ! :D
nikita - چهارشنبه 17 آذر 1395
اینکه کارل احماقانه وایساد تا نگان حرف بزنه و بگیرنش هضم نمیشه میتونست رگباری ببنده به هرکی اونجاست وایساده نگاش میکنه تا بگیرنش
بنظرم کارل از بند وبساط نگان خوشش اموده بود و اصلا نرفته بود بکشدش فقط اینجوری توجیه پذیره
محسن - جمعه 19 آذر 1395
موافقم باهات خیلی مسخره بود
IZombie - چهارشنبه 17 آذر 1395
ممنون از متنتون. به نظرم خطرناک ترین نکته این قسمت اسپنسر بود. قشنگ حس می کنم که می خواد به نگان ملحق بشه و تو اولین فرصت به ریک از پشت خنجر بزنه.
mozhdeh_6829 - چهارشنبه 17 آذر 1395
آره خب. ممکنه. اینم یه نظریه ایه.
amir hosein - چهارشنبه 17 آذر 1395
مرسی عالی بود.
فقط یک چیزی. کارل وقتی نگان رو دید چرا سریع نکشتش؟؟؟ مگه واسه همین نیومده بود؟؟؟ اون دو نفر اول رو درجا کشت ولی وقی به نگان رسید فقط داشت به حرفاش گوش میداد. به نظرم اینجا مسخره بود
poom - چهارشنبه 17 آذر 1395
میخواست حرفش و بزنه خطاب به نگان بعد بکشش… وقت نشد دیگه… :D
Bad boy - چهارشنبه 17 آذر 1395
به نظرم این چیزهایی که ازش به عنوان تحقیر نام میبرید تحقیر نیست نگان شدیدا عادله اما باقانون وروش خودش هر کاری یه مجازاتی داره مثلا میشه گفت مجازات اولیویا برای زدن تو گوش نگان شربت لیموناد بود ..کارل دو نفر از افراد نگان کشت پس اون حرفا همه مجازات نگان برای کارله به روش خودش
mozhdeh_6829 - چهارشنبه 17 آذر 1395
از نظر طرف مقابل که تحقیره. اولیویا هم چک زد چون اون چرت و پرت بهش گفت.
Mohammad_8969 - چهارشنبه 17 آذر 1395
از اونجایی که سریال داره مثل کمیک پیش میره و نگان تو کمیک….
بنظر من عوامل با انتخاب جفری بهترین کار رو کردن بازی فوق العاده جفری باعث شده که خیلیا دوست نداشته باشن نگان کشته شه از جمله خود من
saraa - چهارشنبه 17 آذر 1395
امیدوارم به دست یه زن کشته بشه هر چقد دوست داشتنی و باحاله از اون طرفم بینهایت عوضی هست