با وجود درگیری های کوچک ولی هشدار دهنده ای که در هنگام معامله با ناجیان صورت میگیرد، ازیکیل باید به خودش بیاید و مطمئن شود که حق با الکساندریایی هاست. آنها یک قدم از کینگدم جلوتر هستند و میدانند وقتی سر و کار آدم با ناجیان باشد، همیشه نمیشود به قوانین تکیه کرد. گرچه ازیکیل سعی میکند این موضوع را نادیده بگیرد و به امنیت واهی حال حاضرش دل خوش کرده، اما ریچارد مترصد فرصت است تا ازیکیل را وادار کند تا با ریک همپیمان شده و کلک ناجیان را بکنند. فکری که گرچه درست است و باید عملی شود، اما بهای آن نباید جان کارول باشد.
دریل که به موقع متوجه میشود، طعمه ریچارد، در واقع همان کارول خودمان است، مانع این میشود که او گرفتار ناجیان شود. زیباترین چیز در رابطه دریل و کارول، این دوست داشتن آشکار ولی پنهانیست. بغض صدای دریل وقتی از کارول میپرسد چرا رفتی؟ و اشک های کارولی که کل کینگدم او را قوی میدانند، پیش دریل، از لحظاتیست که هیچ جای دیگری پیدا نمیشود.
شاید دلیل اصلی اینکه دریل به کارول در مورد از دست دادگان خانه و آنچه بر خودش گذشت، چیزی به کارول نگفت این بود که میدانست با دانستن این ها، کارول از عذاب وجدان اینکه اگر میماندم میتوانستم کمکی بکنم، خودکشی میکند. میداند که بلاخره روزی کارول آنچه در شب رویارویی با نگان گذشت و اتفاقات بعدش را متوجه خواهد شد، اما بهتر است زمانی این اتفاق بیفتد که حداقل دریل یا کسی که از پس کارول برمی آید پیشش باشد تا از صدمه زدن او به خودش جلوگیری کند. چون دست کم، زنی که دریل آن شب دید، توانایی هضم و پذیرش این اتفاقات را به هیچ وجه نداشت.
از طرف دیگر، ریک حالا با رهبر گروهی رو در رو شده که در یک زباله دان زندگی میکنند. گرچه آزمون رزیدنت اویلی آنها با موفقیت پشت سر گذاشته شد، اما ریاکاری آنها و به نوعی تله گذاشتن برای مردم در آن قایق، مسئله ایست، که شاید اگر ریک در موقعیت الانش نبود، هرگز ریسک همکاری با چنین گروه آب زیر کاهی را قبول نمیکرد.
اما در حال حاضر مهم این است که آنها همپیمانانی قوی برای جنگ دارند.
بحث و انتقادات
بهار - شنبه 7 اسفند 1395
افتضااااااااح بود این قسمت افتضاااااااااح، کلا که فصل ٧ خیلی خیلی ضعیف کار شد و از بدترین فصل های این سریاله، از کارگردانی بگیر تا بازی بازیگرها و حتی گریم و جلوه های ویژه!!! ( چشم کارل و ببر ازکیل شاهکاری بود واسه خودش)
ولی تمام این ضعف ها توی این قسمت خیلی بیشتر به چشم خورد. ریک ناامید از کینگدام یهو یه لشکر واسه خودش پیدا کرد! این دیگه چه سناریوییه!!!
مسخره ترش وقتیه که تهش میگ خب حالا اسلحه از کجا بیاریم؟ هیچی دیگه تارا یه قبلیه پیدا کرده حله!!!! اینا همه به کنار میشون چرا انقد لوس شده اه!! از ضعف های دیگه این فصل پوچ بودن دیالوگا و به جاش استفاده از نهایت خشونت واسه جذب بینندس! خیلی دوست دارم به دست کشیدن درل روی سر ببر ازکیل هم اشاره کنم که وات؟؟؟؟!!! از این مسخره تر جلوه های ویژه اون صحنه توی آشغال دونی بود که ریک سرافراز می ایسته، یعنی بک گراندش در حد عکساییه که ملت تو مشهد میگیرن حرم رو میندازن پشت صفه!
تنها لحظات خوب این قسمت کرول و درل بودن که واقعا لذت بردم، بقیش وقت تلف کردن بود
من عاشق این سریال بودم و الان خیلی ناراحتم که داره انقد چرت و بیخود میشه:(
این متن رو دوست داشتم بفرسم مستقیم واسه خود شبکه ام بی سی ولی خب این جا راحتتره گفتم بگم خالی شم
mozhdeh_6829 - چهارشنبه 11 اسفند 1395
اسم شبکه amc هست. همیشه اون گوشه پایین سمت راست تصویر هست.
میتونید سریالو دنبال نکنید.
امین - جمعه 6 اسفند 1395
نقد خوبی بود ولی خالی از اشکال نبود
تله ای در قایق نبود
(صاحب اصلی وسایل داخل قایق زبالهق گردها نبودن)
زباله گرد ها فقط منتظر بودن کسی وسایل رو از میون دریاچه پر از واکر دربیاره تا اون رو تصاحب کنن(اونها برای بدست آوردن چیزی تلاش نمیکنند بلکه اون رو از دیگران سرقت میکنن)
قسمت دهم رو بار دیگه ببینید
سپاس از سایت خوبتون
mozhdeh_6829 - چهارشنبه 11 اسفند 1395
به هر حال ازش به عنوان تله استفاده کردن. کیشیک میکشیدن ببینن کی میره سر وقتش که بریزن سر اونا. که همینم شد. یه جور تله اس دیگه