دوستان به خونبارترین اپیزود TWD خوش آمدید!
**این مطلب حاوی ۱۰۰% اسپویل از اپیزود ۸۰۲ دنیای مردگان متحرک است**
.
.
.
.
اونهایی که از سریال فقط خونریزی و کشتار می خوان فک می کنم اسپلش این اپیزود ارضاء شون کرده باشه. جنگ وارد کثیف ترین فاز خودش شده و اون روی خشن خودش رو به وضوح به رُخ بیننده ها می کشه. جنگ های پارتیزانی گرایمزها حالا به مصاف های رو در رو و بعضا تن به تن مبدل شده، در واقع با فرار یکی از مزدورهای ناجی ها، گروه ما عنصر غافلگیری رو به کلی از دست میده و قدرت آتش خودش رو به رخ حریف میکشه.
سخنرانی با شکوه ریک در اپیزود قبل، تعمدا در ابتدای این اپیزود تکرار میشه و اینکه هر چی که بشه ما پیروزیم، همیشه ما پیروزیم! گراهای دوایت همگی درست از آب در میان و کمپ های سوق الجیشی ناجی ها یا سقوط میکنن یا تسلیم میشن به جز یکی! البته که حدس من اصلا به خیانت دوایت نمیره اما شاید مثل قضیه زباله گردها و گروه “جیدیس“، تو این ماجرا هم دوایت رودست خورده باشه، باید منتظر باشیم و ببینیم!
گروهی به رهبری آرون به کمپی حمله میکنن که بر اساس گفته های فرمانده ش، شاید از آخرین کمپ هایی هست که هنوز نرفته! اما کجا نرفته؟! آیا نگان و ناجی ها نقشه ای توی سر دارن و قصد غافلگیری گروه ما رو دارن؟ صحبت های میهمان ناخوانده آتلانتایی مون “مورالس”و اینکه همه چی تموم شده و به ناجی ها گفتم برگردن ما رو دچار تردید میکنه که کاسه ای زیر نیم کاسه است، هرچند که خیلی بعیده نگان بخواد اینجوری بازی کنه و جون خودش و امنیت تمام کمپ هاش رو به خطر بندازه تا مثلا ریک رو غافلگیر کنه مخصوصا وقتی نمی دونه دوایت داره برای گرایمزها جاسوسی میکنه. باید صبور باشیم. تا اینجای نقشه ی هوشمندانه ریک بسیار عالی بوده، ریک با استفاده از ارتش واکرها پناهگاه اصلی ناجی ها که مقر نگان هم هست رو محاصره کرد، اونقدر واکر اونجا هست که از مسیر معمول نشه از بین اونها گذشت و به کمک سایر کمپ ها رفت، از طرفی نگان و ناجی های پناهگاه به شدت مشغول واکرها خواهند شد، ریک و گروهش عمدا تمام استحکامات ناجی ها رو منفجر کردن یا با تیراندازی به محل های احتمالی پناه گرفتنشون برتری دید مستقیم رو از اونها گرفتن تا وقتی برای یکسره کردن کار به پناهگاه بر می گردن با مشکلات کمتری مواجه بشن. در این وضع می مونه از کار انداختن کمپ های اقماریِ ناجی ها، که اصلی ترین هاش همون کمپ “ساتلایت“ و عمارت “شِفرد” هستن که انبارهای مهمات اصلی رو در خودشون جا دادن. کمپ ساتلایت که تسلیم شد و حالا مونده عمارت شِفرد و کمپ آخری که جمعیت کینگدام به رهبری کارول و کینگ باید به اونجا برسه و تصرفش کنه. با سقوط کمپ ساتلایت علاوه بر اسلحه ها انبار دارویی و پزشکی نگان هم سقوط کرد و به فرض فرار اونها از پناهگاه به شدت آسیب پذیرشون خواهد کرد.
مبارزه جانانه ی گروهی که آرون رهبری شون میکنه به خوبی ناجی ها رو زمین گیر کرد. در اونجا هم نقشه بسیار عالی ریک و استفاده از خودروهای زره پوش نتنها کاوری برای شلیک های بی امان ناجی های نا امید و غافلگیر ایجاد کرد بلکه مثل یک تله برای فاز دوم نقشه عمل کرد یعنی جایی که مرده های ناجی در لباس ارتش واکرها بر می خیزند و کار نا تمام گروه ما رو تمام میکنن. شاید اریک و چند نفر دیگه از الکساندریایی ها خونبهای این اتفاق بزرگ بودن. شجاعت آرون در اون نبرد واقعا قابل توجه بود.
جای مگی در این اپیزود خیلی خالی بود و گروهی که اون فرمانده ش بود حالا به رهبری عیسی پیشروی میکنن و یکی از مهمترین کمپ های ناجی ها که ما ازش خاطره خوبی نداریم تبدیل به هدف اونها میشه. (پ.ن: اون اپیزود تاثیرگزار فصل ۶ رو یادتونه، اپیزودی که کارول رو خُرد کرد و باعث این شد که از آلکساندریا فرار کنه. مبدا اون تصمیم در اتاق آتش یعنی در همین کمپ رقم خورد، اونجا که مثل یک کوره آدم سوزی ناجی ها با آتیش سیگار کارول طعم مرگ رو چشیدن.) مورگان بر می خیزد! شاید این جمله لایق اسطوره ای مثل مورگان جونز باشه وقتی بعد از سه فصل دوباره به شخصیت اصلی خودش بر میگرده اما اینبار متزلزل در نکشتن هستش نه در کشتن! اون به این باور رسیده که مرگ تنها راه و آخرین راه پایان دادن به جهنمی است که ناجی ها اون رو به وجود آوردن، اون به حرف های رهبر بزرگ گرایمز ها اعتقاد پیدا کرده که اگه ما نکشیمشون اونا ما رو می کشن. اما اعضاء تازه وارد به خانواده گرایمز ها با این قضیه حسابی مشکل دارن! برای من سواله که اگر مگی همچنان رهبر اون گروه بود آیا به ساکنان کمپ ساتلایت به اون راحتی امان می داد یا نه!!!
اون واکرِ مشکوک که نظر کینگ رو هم به خودش جلب کرد و پوست بدنش با ماده ای سوختنی پوسیده بود باید کلیدی به اتفاقاتی باشه که احتمالا گروه کارول اول از همه باهاش روبرو میشن، شاید یک جنگ بیولوژیک در راه باشه و اسلحه مخفی ناجی ها سلاحی میکروبی یا حتی هسته ای باشه که هیچکس فکرش رو نمی کنه! وقتی بی سیم ناجی ها دستور میده: فقط حفره ای باز کنید و پیش برید و در مسیر آتش نباشید آدم به یاد دستورات دیوانه وار نازی ها می افته!!!
برگردیم به عمارت شفرد، ریک مجبور به گلاویز شدن با یکی از ناجی ها میشه(پدرِ گِریسی) و وقتی ازش می پرسه اسلحه ها کجان جواب میشنوه: no Guns!، این جمله چه معنی می تونه داشته باشه؟ آیا ناجی ها دست گروه رو خوندن و اسلحه ها رو قبل از اومدن ریک از اونجا منتقل کردن؟ ایا منظور مورالس هم از اینکه گفتم برگردن همین بود؟!
چیزی که در چهره مصمم ریک در کلوزآپ ابتدایی بود در سکانس پایانی نبود. بعد مدتها ریک باز هم احساساتی شد وقتی با گهواره گِریسی روبه رو شد و خودش رو عامل یتیم شدن اون بچه دید. دیدن چهره خودش در آینه، زمزمه واژه “بخشش” قبل از قتل اون ناجی و فجیع کشتنش همگی داره هم به ما و هم به ریک نشون میده تغییرات چقدر سریع و عمیق داره برای کارکتر اون اتفاق میوفته. همگی می دونیم هر چه در انتظار ریک باشه قطعا شلیک مورالس اون چیز نخواهد بود، اما گریم ریک در سکانس پایانی همونی بود که در سکانس پایانی اپیزود قبل بود، جایی که باید بین بخشش یا انتقام تصمیم بگیره… شما چطور فکر می کنید؟!
پیروز باشید
بحث و انتقادات
رضا ج - پنج شنبه 18 آبان 1396
راستشو بخواید من طرفدار نگان ها هستم و ازین بلایی که تو این اپیزود به سرشون اومد واقعا ناراحت شدم … البته واقعا از لحاظ داستان اکشن، این فصل نسبت به فصول قبل خیلی افت داشته و رسما با سینمای بالیوودی طرفیم!! لامصبا حداقل محض رضای خدا یه کشته بدید :)))))
بهار - جمعه 12 آبان 1396
نوشته هاتون خیلی هیجان دیدن سریالو بیشتر میکنه، ممنون واقعا ♥
Pezhvak - یکشنبه 14 آبان 1396
محبت شما دوستان هم رغبت من رو در نوشتن بیشتر میکنه
پیروز باشید
mozhdeh_6829 - جمعه 12 آبان 1396
آقا فوق العاده بود. شما به یه چیزایی دقت میکنید که آدمو وادار میکنه بره برای دوم و سوم اپیزودو ببینه
امیر - پنج شنبه 11 آبان 1396
سلام من نمی دونم تو این زمونه که این همه سریالای جورواجور برای هر نوع سلیقه ای هست پس چرا تو هر جایی که راجب واکینگ دد هست یه عده همش میخوان بگن ما متفاوتیم واین سریال چقدر افت کرده. آقا زور که نیست ما دوست داریم تا آخرین ثانیه اش رو هم میبینیم.
در ضمن من هر چی فکر میکنم مورالس رو یادم نمیاد میشه زحمت بکشین یکم یادآوری کنین .ممنون از سایت خوبتون
Pezhvak - جمعه 12 آبان 1396
مورالس در اپیزود ماقبل آخر فصل اول(۱۰۵) و در راه مرکز کنترل و مبارزه با بیماری ها(CDC) با خونواده ش از گروه جدا شدن و به سمت بیرمنگهام حرکت کردن
پیشنهاد میکنم تحلیل همکارم مژده رو در سایت بخونی
پیروز باشی
Pezhvak - پنج شنبه 11 آبان 1396
به نظرم باید یک توضیح در مورد مورگان جونز بدم!
خیلی ها اعتقاد دارن حرکت مورگان در کمپ ساتلایت، یه جورایی رامبو بازی بود حتی دیدم عده ای اونو با کارکترهای بازی های کامپیوتری مقایسه کرده بودن و گفته بودن چطور میشه که یکی با دو تا اسلحه بتونه اینهمه آدم رو بکشه!
جواب ساده اس
مورگان شاید بعد از ریک و دریل، بهترین تیرانداز گروهه و از بقیه گروه کار با اسلحه رو خیلی بهتر بلده
اگر نگاهی دقیق تر به فصل سوم بندازید(۳۱۲) خاطرتون میاد که مورگان یک انبار تسلیحات داشت و اگر کمک های اون نبود ریک هیچوقت نمی تونست از پسِ تانک ها و ارتش تا دندون مسلح گاورنر بر بیاد و یا در اون شبی که واکرها به زندان حمله کردن، ریک و کارل هیچوقت نمی تونست پدر پسری از پسشون بر بیان!
تازه خیلی قبل تر از ریک، این مورگان بود که در فصل اول با اسنایپر واکرها رو شکار می کرد
مورگان یک اسطوره اس، اسطوره ای که تازه در سریال از روی اعصاب ما کنار رفته و قراره کارای خیلی بزرگی بکنه
وقتی پشت فنس های کمپ ساتلایت با قدرت گفت من امروز نمی میرم، من شک نداشتم که می دونه داره چی میگه(بماند که شانس باهاش خیلی یار بود که البته زکاوت خودش اونجا که خودش رو جلوی ناجی ها به زمین انداخت هم کمکش کرد که زنده بمونه)
در مجموع به نظر من اون شکارِ مورگان در ساتلایت اصلا غیر منطقی و اغراق آمیز نبود
پیروز باشید
بهار - شنبه 13 آبان 1396
با سلام و احترام
این که یکی تیراندازیش خیلی خوب باشه غیر از اینه که صحنه طوری چیده شده باشه که رقیب بیگدار به آب بزنه و همین طور تو راهرو باشه بدون سپری سلاحی چیزی!! مثل اون یارویی که یهو در یه اتاقی رو باز میکنه و میاد بیرون انگار نه انگار وسط جنگه یکم دور و برشو نگاه نمیکنه بعد بیاد همین طوری انگار اومده آشغال بزاره دم در!! فک میکنم از نظر صحنه پردازی به بازی تشبیه شد نه مهارت کار با اسلحه
TheLastOfUs - پنج شنبه 18 آبان 1396
اون شبی که واکرها به زندان حمله کردن، ریک و کارل هیچوقت نمی تونست پدر پسری از پسشون بر بیان!
کدوم قسمته فصل سه بود؟ میخام دوباره ببینم یادم رفته
Behnam - چهارشنبه 10 آبان 1396
واقعا که خیلی خوب بود نوشته ات و لذت بردم
سپاس
—————
از سجاد خبری نیست!!؟؟؟؟ همونی نویسنده ای که فصل شش رو کامل مرور میکرد! فصل هفت نبود چیزی ننوشت این فصل هم مثل اینکه نیست
Pezhvak - پنج شنبه 11 آبان 1396
درود
ممنونم
سجاد فصل ۷ فقط اپیزود اول رو کار کرد و از گروه جدا شد
پیروز باشید
اراد - چهارشنبه 10 آبان 1396
سلام خدمت شما نقد توپی بود خسته نباشین
همچنین سریال تا اینجا فوقالعاده بوده
یه سوال راهی نداره کامنت هایی که الکی ایرادای مزخرف میگیرنو حذف کنین؟؟؟؟
Pezhvak - پنج شنبه 11 آبان 1396
ممنونم
برای احترام به همه نظرات
فقط نظراتی که شامل توهین و واژه های ناپسند باشند رو نمی تونم تایید کنم
بقیه دوستان در ابراز نظرات آزاد هستند
سپاسگزارم
Ali T - چهارشنبه 10 آبان 1396
خطر اسپویل …. قسمت دوم برای کسایی که اکشن دوست دارند بود و برای تو دل برو کردن ایزیکل و شروع رابطه اش, فقط امیدوارم صدیق رو قسمت بعدی ببینیم, کل این فصل راجب جنگ هست چه با هم چه با دشمن چه با خودشون مخصوصا ریک با خودش این فصل جای ورود افراد زیادی رو داره اولیش رو دیدیم تو قسمت اول صدیق دومی هم مورالس تو قسمت دوم, امیدوارم امیدوارم امیدوارم زندگی نگان رو تو این فصل نشون بده ماجرای زن سرطانی اش و تبدیل شدنش به یک ناجی واقعی نه مثل ریک یک قاتلی که براش فقط پنج شیش نفر مهم هستند و خودش و خانوادش اینو تو این قسمت بخوبی متوجه میشیم البته نگان آدم بده ماجرا نیست ریک هم آدم بده نیست بلکه شرایط اینطور کرده این دوتارو برای همین نیاز به دیدن زندگی نگان داریم
Sanaz - سه شنبه 9 آبان 1396
اصلا خوب نبود این قسمت
سریال به طور کامل از مسیر خودش منحرف شده و یکسری نبرد شلوغ و پر حجم رخ میده که فقط وقت فیلم رو پر میکنه
تا برسیم به انتقام از نیگان !!
تنها دلیلی که این سریال رو نگاه میکنم، فصل های اولیه بود که خیلی جذبم کرد
بعد از قسمت اول از فصل هفتم، به نظر من عوامل فیلم فقط دارن آب به سریال میبندن
هنر این سریال تو چالش های فلسفی بودن یا نبودن، امید یا مرگ، نبرد انسان مدرن با طبیعت و بازیابی منابع بود
افسوس که …
Pezhvak - پنج شنبه 11 آبان 1396
به نظر من
همین الان هم سریال شدیدا داره روی چالش های فلسفی کارکترها مانور میده
اصلا فلسفه ی واژه ی “بخشش” در این فصل هم همینه
وگرنه، بخشش هیچ کجا تا امروز در مرام هیچکسی نه ریک و نه بقیه گروه چه گودمن و چه بدمن نبوده
شاید در مورد “شین” ریک بخشش رو کمی مزمزه کرد اما اونم در نهایت طعمه ی انتقام ریک شد
معتقدم عمیق ترین مفاهیم انسانی رو در این فصل شاهد خواهیم بود
اگر عمری بود در میدسیزن، سابقه ی بخشش و انتقام های سریال رو از ابتدا یک مرور خواهم کرد تا بیشتر متوجه نظرم بشین
پیروز باشید
IZombie - سه شنبه 9 آبان 1396
ممنون از نقد زیباتون ولی یه جاش به نظرم اشتباه بود. چون در فصل ۶ کارول و مگی در اطراف کمپ ساتلایت اسیر شدن و بعد به مکان دیگه ای منتقل شدن.
راستی کمپ های اقماریِ یعنی چی؟
اون فردی از اسیر شده ها که با مورگان آشنا از آب در اومد کی بود؟
خوب شد اونا رو اسیر گرفتن و نکشتن چون این طوری می تونن با اسرای خودشون مبادله کنن.
Pezhvak - سه شنبه 9 آبان 1396
ممنونم
ایرادتون بجاست
منظورم رو خوب نرسوندم
کمپ های اقماری یعنی کمپ هایی که دور کمپ اصلی نگان(همون پناهگاه) قرار گرفتن و در واقع نقش پشتیبانی از کمپ اصلی رو بر عهده دارن و هر کدوم نقشی رو ایفا می کنن
در واقع شهرک های حومه شهر اصلی هستند
Hasti - سه شنبه 9 آبان 1396
Naghde jalebi bod raftam to hall havaye resident evil .Kash faktore tarso to seryal bishtar konan ta zambi naghshesh bishtar be chesh biad…tnxxxxx
Jasmina - سه شنبه 9 آبان 1396
اون واکر توی جنگل که کارول و گروهش باهاش مواجه شدن
این نظر شما که گفتین سلاح شیمیایی یا هسته ای به کنار
به نظرتون اون واکر نتیجه مشورت یوجین به نگان نبود در فصل ۷ ؟
اونجا که شیشه خیار شور دستشه و نگان ازش میخاد راهکاری بده برای واکر های اطراف مقرها
یوجین هم میگه اهن رو ذوب کنید بریزین روشون مواد که سفت بشه اونا از حرکت باز میمونن و دیگه دردسری واسه جمع اوری ندارن
به نظرتون میتونه نتیجه همین راهکار یوجین باشه ؟
مهرداد گرايمز - سه شنبه 9 آبان 1396
اون ثانیه های اخر. اون ثانیه های لعنتب هیچ مفهومی جز شوم بودن نداشت.
(به سبک پوم و وینچستر نوشتم مثلا :-))
اما واقعا یه اپیزود پر از صحنه اکشن اما به نسبت قسمت قبل بی محتوا بود.
reza - سه شنبه 9 آبان 1396
عالی بود
Mohammad_8969 - دوشنبه 8 آبان 1396
اگه اشتباه نکنم مقری که عیسی و بقیه بهش حمله کردن با مقری که کارول و مگی داخلش اسیر شدن فرق داشت عیسی و بقیه به ساتلایت یورش بردن در صورتی که فصل ۶ کارول و مگی در کمپ ساتلایت اسیر شدن و به مکان دیگه ای منتقل شدن
بازگشت مورالس هم خیلی عالی بود و شخصیتش خفن شده
ممنون از نوشته زیبات. نوع نوشتنت منو یاد یکی از نویسنده های قدیم سایت میندازه
علی - دوشنبه 8 آبان 1396
بسیار عالی…
منم به دنیایی که ریک توش زندگی میکنه لعنت فرستادم وقتی که بچه هه – گریسی- رو دید…
مسیح - دوشنبه 8 آبان 1396
وقت بخیر و ممنون از نقد کامل این قسمت.به نظر من این قسمت یه جورایی آرامش قبل از طوفانه چرا که حسم میگه باز قراره سناریو جوری چیده بشه که ما یه شخصیت دوست داشتنی دیگرو از دست بدیم که امیدوارم اینطوری نباشه.نگاه های ریک تو ثانیه های آخر زمانی که مورالز اسلحه به سمتش گرفته بود حس خوبی به من نمیداد.امیدوارم کرکمن تصمیم نداشته باشه ریک و از مجموعه خارج کنه
Hasti - سه شنبه 9 آبان 1396
!!!!!!!!akhe che fekri kardi masih Jan. ?
محمد - سه شنبه 9 آبان 1396
اونی که میمیره ریک نیست ازیکیله