اسپویـــــــــــــــــــــــــــــــل ………………………. اپیزود ۶۰۷
.
.
.
.
.
.
تحلیل این اپیزود رو بی مقدمه سروع می کنیم…
۱- اول از همه یک سوال؛ به نظر شما این اپیزود امیدوار کننده بود یا شدیدا نگران کننده؟! اگه از من بپرسین، جواب دوم رو انتخاب می کنم؛ شدیدا نگران کننده! همراه باشید تا ادامه بدیم.
۲- بالاخره AMC از خر شیطون پایین میاد و ساعت هرشل رو به صاحب اصلی اش بر میگردونه!
برگردیم به تحلیل های قبل و حدس و گمان هایی که بعضا با اسپویل های کُشنده ای هم همراه بود، اونقدر فشارها برای سر درآوردن از سرنوشت گلن زیاد بود که “استیون یون” چند روز مانده به پخش اپیزود ۶۰۷، عاقبت سکانس معروف “مرگ” رو توییت کرد! البته من خیلی هیجان زده هستم که مواردی که در “گلن، تا همیشــــــه! (آپدیت دوم)” ، نوشتیم، اتفاق افتاد! و در نهایت پیک پیتزای عزیزمون، بازگشت خوبی داشت البته که امیدوارم عاقبت با شکوهی هم در انتظارش باشه!
اگه یادتون باشه در تحلیل گلن، حدس زدیم که احتمال اینکه نجات گلن با سرنوشت “ایند” مرتبط باشه هست، اما راستش را بخواهید، این دخترِ خیره سرِ نچسب، اصلا قواره ی سریال نیست، و قطعا مِنبعد حسابی وَبال خواهد بود. این بین سوالی که پیش میاد اینه که گلن کی میخواد دست از حمایت آدمای بی وجود برداره؟ معلوم نیست، متاسفانه سرنوشت نیکولاس هم براش درس عبرت نشده، یه لحظه با خودش فکر نکرد که اگه “ایند” بهش شلیک کنه، همه چی تموم میشه! تنها نقطه مثبت ایند برای گلن و سریال تا اینجا، شعار “JSS” هستش که تا اینجا برای گلن، خوش یُمن بوده!
اما هنوز باید منتظر باشیم و ببینیم گلن می تونه وصیت نامه ای رو که پشت نرده های فلزی پیدا کرد به خونه ببره،
هرچند که دیگه کسی منتظر اون پیام نیست.(همسرِ طرف خودکشی کرد و بعد از تبدیل، به دست جسی کشته شد!)
۳- گلن یک شب رو زیر سطل می گذرونه،
که با احتساب شبی که در شهرک گذشت و شبی که دریل اسیر گروه “دوایت” بود همچنین بر اساس اتفاقات لحظات پایانی این اپیزود، میشه حدس بزنیم صدای پشت بی سیم مربوط به “ریک” باشه.
اما هنوز باید صبور باشیم دوستان ….
۴- باز هم گلن! کیا وقتی گلن از پنجره وارد خونه ی “ایند” شد مثل من با خودشون گفتن، کاش همون موقع که وارد کوچه شدن از این پنجره استفاده می کردن؟
هرچند که مرگ نیکولاس اگر هیچ سودی نداشت، حداقل باعث حذف شدن یکی از شخصیت های متزلزل سریال شد همون آدمایی که به قول ریک؛ لایق زنده موندن در این دنیا نیستن! اینجاس که به خودمون تلنگر میزنیم که همون بهتر که پنجره رو ندیدن!!!
۵- حدس زده بودیم که جاری شدن خون از دیوار آلکساندریا تعبیر خوبی نداشته باشه- به قول بعضی دوستان باعث ترک خوردن دیوار بشه!
ظاهرا این تعبیر قریب به یقین هست، و شاید عاقبت “مزرعه هرشل”، “وود بری” و یا “زندان” در انتظار آلکساندریا باشه! البته با توجه به شباهت ماهیت “مزرعه هرشل” به “آلکساندریا” و اینکه مزرعه هم توسط واکرها سقوط کرد، این موضوع، نا خودآگاه ذهنمون رو قلقلک میده اما صبر کنید بعیدِ ریک و گروه، از اون اتفاقات درس نگرفته باشن، به همین خاطر فعلا گزینه ی نقشه های توسعه ی “دیانا” روی میز قرار داره!!!
۶- خیلی از ماها (حداقل خودم!) ریک رو نمی تونیم در گیر یک رابطه عشقی تصور کنیم، حالا هر چقدر هم “جسی” حرف برای گفتن داشته باشه!!! خیلی ها رابطه ی ریک و جسی رو آینه ی رابطه ی “شین” با “لوری” می دونن یا حتی بدتر از اون! اینجا مگی برامون سورپرایز داره! دیالوگ معرکه ی مگی به ریک اونم بالای دیوار جایی که ساعت ها به بهانه ی نگهبانی چشم به راه عشقش ایستاده- مگی؛ ریک، نگاه جودیث خیلی شبیه لوریِ!
البته اونایی که از این دیالوگ خوشحال نشدن، حداقل از اینکه بعد از چند فصل دوباره اسم ِ “لوری” برده می شه، ته دلشون یادش می کنن، هر چند که خطاب به ریک به زبون نیارن؛ ریک، واقعا که!!!
۷- از اواسط این قسمت با دیدن چوب های سوخته ای که از برج ناقوس فرو می ریزه، هر لحظه منتظر سقوطش هستیم، اما باز وقتی میبینیم ریک و “دویین” در گیر تقویت دیوار هستن ته دلمون قرص میشه! …
اما سقوط برج، همه ی معادلات رو تغییر می ده. البته قسمت خوبش اینجاس که ریک با شنیدن حرفای میشون، افراد زبده خودش رو بیرون نمی بره و گرنه شهرک بی دفاع می موند و برای ارتش واکرهایه گاز خوشمزه میشد! دوستان، اینجا باید از همه بیشتر ممنون “اسپنسرِ” ترسو باشیم!
چرا که اگه خودش رو خیس نمی کرد و فکر فرار به سرش نمی زد، شاید ریک خطرات پشت دیوارها رو اینقدر جدی نمی گرفت و باز هم می رفت. همینجا بی انصافیِ اگه “هد شات” های طوفانیِ “تارا” رو از قلم بندازیم،
هرچند که اگه تارا سقوط می کرد، تراژدی اسف بار تری حتی بیشتر از سقوط گلن ایجاد میشد، چون لا اقل “نیکولاس” جربزه ی کشتن واکر ها رو داشت این اسپنسر که به درد لای جرز دیوار هم نمی خوره!!!
حیفِ که واکنش منحصر به فرد تارا نسبت به شکایت ریک رو هم نبینیم!
۸- بین همه ی آشفتگی های اپیزود ۶۰۷، سرگیجه های مرموز “تارا” هم معضلی شده(اونجا که دنبال “دنیس” می گشت قطعا دلش واسه بوسیدن اون تنگ نشده بود!) در این مورد امیدوارم پیش بینیِ “یوجین” درست از آب در نیاد. خداییش تو این وانفسا، فقط تومور مغزی تارا رو کم داریم!
۹- مورگان موفق شده همچنان روی اعصاب بیننده ها بمونه! خیلی وقیحِ این بشر، شیرین کاری های خودش رو با سفسطه ی هنرمندانه که احتمالا از کتاب “هنر صلح-آیکیدو” یاد گرفته، گردن ریک می اندازه، جالب تر اینکه خیلی شیک، گزینه بیرون کردنش از شهرک رو هم ماستمال می کنه! اما احمقانه ترین کارش دارو بردن واسه اون “گرگ” هستش که با هیچ منطقی جور در نمیاد مگر منطقِ “زندگی همه ارزشمنده”. اما خوب کماندویِ بی رحم ما، کارول، هم ایدئولوزی خودش رو داره-کارول خطاب به سَم؛ کشتن تنها چیزیِ که نمی زاره هیولا بشی!!!.
همینجا و داخل پرانتز هم یکی از زیبایی های سکانس کارول و سم رو بگم و رد شم، کسی به نگاه های جودیث توجه کرد؟ وقتی سم حرف میزد بالای پله ها رو میدید و وقتی کارول حرف میزد به اون خیره میشد، اونوقت بازیگرای کهنه کار ما هنوز گاهی به دوربین خیره میشن!!!
۱۰- میشد حدس زد که “ران” برای “کارل”، نقشه ای چیده، اون از تمام هوش خودش که از پدر پزشکش به ارث برده داره استفاده می کنه تا کلک خانواده “گرایمز” رو بکنه، اونم به دست خودشون، و ریک رو با یک عذاب وجدان کشنده تا پایان عمر روبرو کنه که به “ران” تیراندازی یاد داده تا پسرش رو بکشه، اونم بخاطر علاقه ای که به مادر ران داشته!
۱۱- رزیتا با دیالوگ های ارتشی وار، یکی از سوالات کلیدی رو درباره نحوه کشتن واکر ها پاسخ می ده، اونجا که می گه؛ اگه چاقو تون رو سریع وارد سرشون کردین، سریع درش نیارین، چون میشکنه- همون فُولی که ریک نزدیک بود بخاطرش دست خودش رو از دست بده، و بعد می گه باید در امتداد برش بِکشینش- همون بلایی که ریک با استفاده از قمه، سرِ واکر دومی میاره!!!
۱۲- در این اپیزود شاهد فلسفه ی مرگ و زندگی برای کارکترها، اونم به زیبا ترین شکل ممکن بودیم؛ دیالوگ های زیبایِ گلن به ایند، ریک با مگی، رزیتا با یوجین، کارول با سم، مورگان با دنیس، ریک با دیانا و … همه ی اینا نقاطِ قابل ارائه و محکمِ درام این سریالِ، منتقدها گوش کنن؛ همین ها بعلاوه ی خیلی چیزایِ دیگه اس که پرچم این سریال رو اون بالا بالا ها نگه داشته!!!
۱۳- شهرک سقوط خواهد کرد؟!
شاید دیر یا زود باید این اتفاق می افتاد، اما کمتر کسی نقش پر رنگ ارتش واکرها رو در این واقعه پیش بینی می کرد، در این غوغا، جای خالیِ برادر ریک خیلی حس میشه، همه ما میدونیم که دریل برای کمک به ریک، نیازی به “کراسبو” نداره، اما ریک اولین باریِ که در طول این سریال، هم دست راستش-دریل، و هم دست چپش-گلن رو پشت دیوارها می بینه، اونا بدون ریک دووم آوردن و ریک هم بدونِ اونا می تونه، چون ریک، برج ناقوس نیست که فرو بریزه مطمئن باشید.
۱۴- در نهایت اینکه، بیرون دیوارها امن تر از داخل شهرک هستش. این همون منطقیِ که در آیتم اول این تحلیل گفتم نظر من نسبت به وقایع این اپیزود، شدیدا نگران کننده اس.
طبق معمول می بخشید که زیاد گفتم.
پیروز باشید.
بحث و انتقادات
کوروش - چهارشنبه 4 آذر 1394
سجاد جان خیلی ممنون. مورد ۱۳ احساس فوق العاده ای بهم داد. خیلی قشنگ نوشتی
سجاد - چهارشنبه 4 آذر 1394
ممنونم کوروش عزیز
mozhdeh_6829 - چهارشنبه 4 آذر 1394
جالبه که میبینم انقدر شباهت دیدگاه داریم. اما من به شخصه از هنرپیشه اسپنسر خوشم میاد. فکر میکنم به نمایش گذاشتن بی عرضگی خودش یه هنره. و بازیگر خوب این کاراکتر رو به نمایش گذاشته.
فکر میکنم در رابطه با مورگان هم باید سعی کنیم از شممون کم کنیم و اونو با ودش بسنجیم.
عالی بود به هر حال :yes: :yes: :yes:
mozhdeh_6829 - چهارشنبه 4 آذر 1394
خشممون کم کنیم. و اونو با خودش بسنجیم.
مرگ بر خ کیبورد من. انگشتم شکست خب! :dazed: :dazed: :dazed:
کمیل - سه شنبه 3 آذر 1394
Nice
طرفدار دریل و میشون - سه شنبه 3 آذر 1394
یه سوال از کجا متوجه شدی که اون زنه که جسی کشت زن اون یارو که پشت میله مرد هستش؟ بعدم خودکشی نکرد که گرگها کشتنش. ..چندتا گرگ وارد خونه ها میشدن و آدما رو میکشتن مثل اونی که وارد خونه جسی شده بود ….وقتی هم گرگها رفتن چندساعت بعدش اون زن رو تو خونه ش پیدا کردن و جسی کشتش
the z word - سه شنبه 3 آذر 1394
در برنامه تاکینگ دد گفته شد که بتسی خودکشی کرد.
وقتی بتسی به سمت پنجره رفت و پنجره رو می کوبید دوربین روی دست چپش زوم کرد.دستش از دو جا پاره بود و جسی هم متوجه خودکشی بتسی شد.در چهره اش هم که نشون داد.
آبراهام - سه شنبه 3 آذر 1394
نگاهت به شخصیت مورگان کمی آماتورانه اس نگاهتو نسبت مورگان عمیق تر کن
آبراهام - سه شنبه 3 آذر 1394
بد نبود جالبه که نگرانی
زیاد نگران اون نباش اتفاق آنچنان وحشتناکی رخ نمیده تهدید آنچنانی که نسبت اخرای فصل شیشم (نگان) قراره بیاد نگران کننده تر خواهد بود
ولی اون تعوری که در باره این که شاید بیرون دیوار ها از داخل الکساندریا امن تر باشه رو هرشل گرینز در فصل چهارم به ریک گفت اگه یادت باشه البته اونجا زندان بود اینجا الکساندریا.
mahmood - سه شنبه 3 آذر 1394
خوب بود.زحمت کشیده بودی…لایق تشکر هستی :yes: :yes:
سجاد - سه شنبه 3 آذر 1394
ممنونم
the z word - سه شنبه 3 آذر 1394
طرفداران عزیز
از اونجایی که می دونید البته شاید هم ندونید دیشب مراسم امریکن موزیک اوارد بوده AMAs
و نورمن ریداس هم در مسابقه حضور داشته و پرزنتر بوده.
جایزه دهنده،جایزه ده!!! :دی
مثل همیشه هم که تیـــــــــــــپ عالی محشر
البته باید از جنی لوپز تشکر کرد که به عنوان میزبان دعوتش کرده بوده
من عکس ها و فیلمهای مراسم رو در انجمن گذاشتم ولی گفتم شاید ندونید
و اگه دوس دارید برید ببینید:
http://forum.twdfansir.com/showthread.php?tid=795
TWD Fan - سه شنبه 3 آذر 1394
مراسم جالبی نبود من فقط بخاطر نورمن ریداس دیدم |:
مرسی از جنیفر برای دعوتش (:
پارسال هم بزیگرای نقش مگی و میشون رفته بودند (لورن و دانای)
the z word - سه شنبه 3 آذر 1394
به نظرم تارا کسیه که قسمت بعد میمیره
چون حامله بوده دیگه شکمش همین الان هم بزرگه!
سجاد - سه شنبه 3 آذر 1394
بعید نیست
اونقدر ذهن بیننده ها درگیر گلن و دریل هست که کرکمن واسه غافلگیریِ بیننده ها کارِ سختی در پیش نداره!
ممنونم از شما
mozhdeh_6829 - چهارشنبه 4 آذر 1394
ساشا تو فصل چهارم حامله بود. کشتنش؟
Ali - سه شنبه 3 آذر 1394
اقا من بگم چی میشه قسمت ۸ ؟
واکرا که ریختن داخل همه درگیرن و یا میکشن یا کشته میشن یا فرار میکنن اینجاست که دریل پشت فرمون که کنارش ساشا نشسته و اما ابراهام که بالای ماشین با ارپی جی داره موشک رو سره زامبی ها خالی میکنه باوووووو عجب چیزی بشه اگه اینجوری بشه
HamidRF - سه شنبه 3 آذر 1394
اون صدا که معلوم شد صدای یوجین بود. و
به نظر من مثل کمیک واکرها رو از الکساندریا خارج میکن
سجاد - سه شنبه 3 آذر 1394
حمید جان دوست خوبم
لطفا از کمیک مطلبی ننویسید، شاید بعضی ها مثل خود من، کمیک رو نخونن یا خیلی عقب باشن
سپاسگذارم
HamidRF - سه شنبه 3 آذر 1394
۱اون صدا که معلوم شد صدای یوجین بود
۲ به نظر من مثل کمیک واکرها رو از الکساندریا خارج میکن
سجاد - سه شنبه 3 آذر 1394
سلام در قسمت ۱۳ فصل ۵
دقیقه ۴۲
ثانیه ۲۲
روی دست راست ریک حرف A هست
میشه راهنماییم کنید این چه موردیه با تشکر
سجاد - سه شنبه 3 آذر 1394
دوست عزیز به این لینک سر بزن
http://twdfansir.com/%D8%AD%D8%B1%D9%88%D9%81-a-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%84/
همه چیز درباره معمای “A” اونجاست
Lo - سه شنبه 3 آذر 1394
به نظر من یکی از بهترین قسمت های کمیک درست بعد از همین اتفاقاته داخل سریاله که باعث میشه همه کاراکتر ها یک مرحله پیشرفت کنن امیدوارم که سریال هم همین روند رو طی کنه.
خیلی وقت بود که منتظر این اتفاق بودم!
komeil_vt - دوشنبه 2 آذر 1394
باسلام خدمت شما دوست نویسنده ی عزیز
اول تشکر کنم بابت متن زیباتون
دوم یک نظری خدمت شما عرض کنم که شاید بدردبخورد!!!
دوستان خیلی سریع برسیم به قسمت سقوط برج
وقتی برج فرو ریخت دیوار هم داغون شد.
در پرومو های قسمت ٨ دیدیم که واکر ها کاملا وارد الکساندریا می شوند.
ولی دوستان اگر گروه ریک دست به چاک نشود و فرار نکند، مطمئن باشید دریل است که به کمک آن ها میرسد.
یک نکتـــــه ی بسیار مهـــم
دوستان با خبری که دوستان عزیز نویسنده در حاشیه قرارداد یک ساله با الکساندریا، فرضیه ی فرار گروه ریک را به طور کل کنار گذاشتیم.
آن آر پی چی که ابراهام به دست اورد و ماشین پر از سوخت دریل، اینها همه بی علت نیستند.
اینها همــــــه اخر منجر به نجات الکساندریا میشود.
مطمئن باشید. الکساندریا به این زودی منفجر نمی شود.
اما خب زربه ای جبران ناپذیر میبیند.
تمام این حرف هارا زدم که در اخر بگویم، دریــــل،ساشا و آبراهام به نجات الکساندریا میایند و ناجیان فعلی الکساندریا می شوند.
موفق باشید
کمیل وحدت طلب
Maykel Scafild - دوشنبه 2 آذر 1394
موافقم
سجاد - سه شنبه 3 آذر 1394
بسیار هم خوب
اما بعید می دونم خودروی حامل سوخت- اگر واقعا سوخت داشته باشه! از شیوه ی گروه “دوایت” واسه تاروندن و سوزوندن واکر ها استفاده کنه، البته شاید دریل هم بخواد آتش بازی کارول در ترمینوس رو تکرار کنه…
The Z word - سه شنبه 3 آذر 1394
فک نکنم اون قضیه تکرار بشه
شاید هم اون رز چروکی که همراه یه واکر بود و درل کشتش معنیش همین باشه که این دفعه ناجی درله مثل کارول!
همش یه صحنه ای میاد تو ذهنم که ابی اون سیگار برگها رو روشن میکنه تو ماشین و ماشین بوووووووووووم میره هوا!
امیدوارم کرکمن نخواد شجاعتش رو دوباره به رخمون بکشه ،فک کنم برای همه ثابت شده که هر کاری میتونه بکنه!
Maykel Scafild - دوشنبه 2 آذر 1394
+
اگه میشه در نوشتتون به کارکتری توهین نکنید
شاید خیلی ها اسپنسر رو دوست داشته باشند ولی شما در پستتون نوشتید:
این اسپنسر که به درد لای جرز دیوار هم نمی خوره!!!
amir khan - دوشنبه 2 آذر 1394
خسته نباشید میگم به تمام نویسنگان عزیز این سایت که اخبار بروز در مورد این سریال جذاب رو در اختیار ما میزارن…
یه سوالی داشتم اینکه شخصیت عیسی کی وارد سریال میشه؟
Maykel Scafild - دوشنبه 2 آذر 1394
هنوز مشخص نیست دوست عزیز
MohammadLHidden - سه شنبه 3 آذر 1394
کاربر عزیز که درباره ی حضور عیسی پرسیدین باید بگم که قسمت دهم این فصل وارد سریال میشه.متیونین برین تو ویکیا واکینگ دد و ببنیدش
سجاد - سه شنبه 3 آذر 1394
امیر خان عزیز
هیچ چیز در مورد حضور یا عدم حضور یک کارکتر در این سریال مشخص نیست! اون پوستر معروف فصل ۵ رو یادتونه؟ همون که ریک با عصبانیت به سمت کسی که چوب بیسبال در دست داشت، اسلحه کشیده بود؟! شاید خیلی ها در فصل ۵ منتظر حضور نیگان بودن، اما تازه قرارِ آخر این فصل بیاد، پس زیاد به شایعات نباید توجه کرد، به نظر من از غافلگیری های سریال لذت ببرید.
MohammadLHidden عزیز
در همون ویکیا، تا قبل از این اپیزود، وضعیت گلن Death: By Zombies نوشته شده بود، اما آیا گلن واقعا به دست واکر ها کشته شد؟!
ممنونم که نظر می نویسید
MohammadLHidden - سه شنبه 3 آذر 1394
درسته که کاملا نمیشه بهش اعتماد کرد ولی تا اطلاعاتی به دست نیامده باشه اطلاعاتی رو فک نکنم بزارن
Maykel Scafild - دوشنبه 2 آذر 1394
اونجا که گفتید
۲- بالاخره AMC از خر شیطون پایین میاد و ساعت هرشل رو به صاحب اصلی اش بر میگردونه!
AMC = رابرت کرکمن
لطفا اصلاح کنید AMC فقط سریالو پخش میکنه کارگردان که نیست
ReichIV - دوشنبه 2 آذر 1394
خوب بود … پیشرفتت عالیه تو نویسندگی ادامه بده
سجاد - سه شنبه 3 آذر 1394
ممنونم دوست عزیز
بله کم کم نوشتنم رو به اتمسفر سایت، نزدیک کردم. امیدوارم باز هم از خوندن متن های من لذت ببرید.
سپاسگذارم
King - دوشنبه 2 آذر 1394
الکساندریا از بین نخواهد رفت.اگه یادتون باشه تو هر جایی که گروه مستقر شدن هیچ وقت بهش خونه نمیگفتن برعکس الکساندریا و مردم برای محافظت از خونه شون هرکاری میکنند.و با توجه به تمدید یک ساله فیلمبرداری تو اکلساندریا و کمیک میشه فهمید که اینجا میمونن.
درباره مورگان میتونم با اطمینان بگم که باعث تغییر ریک میشه به طوری که ریک هیچوقت هیچ کسی رو نمیکشه.توی کمیک هم ریک به یه جایی میرسه که دیگه حاضر نیست کسی رو بکشه.
تو سریال هم این فلسفه رو به شکل زیبایی مطرح کردن و مثل کمیک رو هوا نیست
والتر وایت - دوشنبه 2 آذر 1394
چندتا نکته هم دونستنشون بد نیست هرچند شاید پیش پا افتاده باشن.اول اینکه چطور گلن ایند رو بعد از خروج از خونه اولی توی غذاخوری پیدا کرد؟ گلن وقتی بطری آب توی خوه رو برداشت روی زمین چند تا قوطی کمپوت خالی با یه کاغذ شبیه فاکتور دید که اسم اون غذاخوری یا کافی شاپی کع ایند توش بود رو پیدا کرد.
دوم در مورد تهدید گلن بوسیله اسلحه ایند: اگر دقت کنین وقتی ریک به ران آموزش میداد گفت انگشتت رو فقط زمانی که خواستی شلیک کنی رو ماشه بذار.به حالت انگشت ران توجه کنین که در راستای لوله قرار میگیره.حالا صحنه ایند و گلن رو نگاه کنید.انگشت ایند روی ماشه نیست بلکه در راستای لوله است.گلن اینجور متوجه میشه ایند به اون شلیک نمیکنه!
نکته سوم اینکه ایند از غذا خوری یا کافی شاپ از بین اسباب بازی ها یه ماشین آتش نشانی برداشته.شاید اینو واسه کارل برداشته و شاید هم اشاره ای باشه به نحوه ی از بین بردن واکرهای اطراف الکساندریا! آتش!
نکته ی چهارم که بر اساس اسپویل ها مربوط به قسمت آینده ست اونم گلوله هایی هست که ران برداشت.عنوان این گلوله ها “هالو پوینت” هست که قدرت تخریب بالایی دارن ولی نفوذ کمی دارن و از بدن خارج نمیشن و بافت محل برخورد رو شدیدا از هم میپاشن.خلاصه اینکه کسی که با این نوع گلوله زخمی بشه شدیدا بافت ناحیه برخورد از بین میره ولی نفوذ گلوله کم هست و به اعماق نمیره.
اینم تصویر چند نوع از این گلوله قبل و بعد از شلیک و برخورد به هدف:
http://www.taurus45acp.com/gallery/slides/Bullets%20comparisons.jpg
مگي - دوشنبه 2 آذر 1394
تحلیل خوبی بود، مرسی ??
سجاد - سه شنبه 3 آذر 1394
والتر وایت عزیز
نکات بسیار جالبی رو عنوان کردی
اما این ریز بینی ها رو در نقد ۶۰۷ نویسنده محبوب سایت، خانم “مژده” خواهید دید!
اما باز هم متشکرم که دیدگاه ثبت کردید
Dean Winchester - دوشنبه 2 آذر 1394
ممنون
عالی بود