در راستای این تاپیک و ضعف های مطرح شده راجبه متن سریال و رد و یا قبول توجیهات آورده شده به نظرم دوستان تاپیک با عنوان
“پاسخ اشتباه ریچارد باعث مرگش شد”
رو هم مطالعه بفرمایند تکمیل کننده خواهد بود.
در این تاپیک در بخش نظرات دوباره یکی از دوستان توجیهی مشابه یکی دیگر از دوستان آورده و تکرار کرده “مورگان به ایزیکیل نزدیک تر بوده واسه همین همه نگاه کردند و طبیعی بوده” راجبه این که طبیعی بوده یا خیر ضمن خواندن نظرات آن تاپیک هر کسی میتونه خودش قضاوت کنه.
خب مگه خودتون صب تا شب از عشق حرف نمیزنید تو پیجای اینستا و تلگرامو فیس بوکو هزار جایه دیگه ؟ :)) عشقههه دیگه یهو ادم عاشق میشه ^_^
ما تو دنیای متمدن زندگی میکنیم به یه نفر نیاز داریم که همیشه پشتمون باشه بعد چیزه عجیبی نیست که تو دنیایی که همه وحشی ان و هر لحظه ممکنه بمیری همچین نیازین داشته باشی.. ریک و میشونم نیاز دارن..
گرامیان من فکر میکنم بحث در مورد سریال دچار خلط میشه…
مثلا داریم در مورد قسمت ۱۳ و وقایع مربوط به این قسمت صحبت می کنیم بعد یهو می بینیم یه سری رفتن تو قسمت ۱۲ و ریک و میشون و … هی استدلال هاشون و با اونها میخوان ثابت کنن… ما در مورد قسمت ۱۲ همون قسمت ۱۲ حرف زدیم… داریم در مورد قسمت ۱۳ صحبت می کنیم… چرا هی باید بزنیم جاده خاکی… و همه چیو قاطی پاطی کنیم…اصلا رشته ی بحث گم میشه… من قسمت ۱۲ رو سر جاش صحبت کردم در موردش…تمام شده و رفته.. بی فایده میشه گفتگوهایی که یه سریش میتونه راه گشا باشه… مثل اینه که شما بگین اینجاش بد بود بعد من بگم فصل یک قسمت دو دقیقه فلان خوب بود…خوب چه ربطی داره قرار نیست چون اون دقیقه خوب بوده این یکی ام باشه…یا یه چیزی بد بوده این یکی ام بد باشه… تقریبا استدلال ها این طوری میشه بعضی وقت ها در گفتگوها…
وقتی در جواب کامنت ها مطلبی رو می گیم میگن دعوا داری… من در مورد شخص حرف نمیزنم…دارم در مورد سریال حرف میزنم. چون نظرم مخالف یک نظریه به معنی دعوا کردن نیست. اصلا راجع به شخص حرف نمیزنیم که با کسی دعوایی وجود داشته باشه.
یا داریم در مورد یک مسئله ی کلی در سینما علم سینما و به طور کلی فضای سریال حرف میزنیم… بعد باز وارد جاده خاکی میشه بحث… یا یهو میره تو فازه شخصی…
جاده خاکی نزنیم تو بحث… تو منطق الف اگر الف باشه و ب ب نتیجه اش این نمیشه که الف جیمه… ماده هایی که تو مساله ی منطقی استفاده می کنین اساسا باید بهم ربط داشته باشن… و الا منطق جاش و مغلطه و سفسطه عوض میکنه…
من دو قسمته دارم نظر میدم تو این بخش…ولی کلا تو بحثا دیدم همیشه این اتفاق میافته.
من در مورد دو قسمت اخیر حرفای بچه هارو زیاد شنیدم که چرا این ایجوری کرد چرا انقدر بد شده و دلایل هر دو طرف طرفدار و ناراضی تقریبا قانع کننده هست ولی منم جوابایی میدم که شاید برای هر دو طرف قانع کننده باشه در مورد هر شخصیت
۱-وقتی عاشق کسی میشید قطعا سرنوشتش براتون از قبل بسیار بیشتر اهمیت پیدا می کنه.اینکه میشون چرا اینطوری شد زمانی که ریک توسط زامبی ها محاصره شد چرا قبلش اینطوری نمیشد،دلیلش این بود که تا مرگ همسرش و مرگ دو تا بچه هاش کلا احساساتشو گذاشته بود کنار (رجوع شود به بازی مردگان متحرک:میشون) و در همین بازی تا مرز دیوانگی پیش رفته بود و تا این فصل به ریک احترام میذاشت،عاشقش نبود که.بعضی دوستان گفته بودن ما تا حالا احساساتی شدن یا ترس میشون رو ندیدیم.قسمت اول فصل هفتم این میشون بود که به نیگان گفت هر منظوری داشتی ما متوجه شدیم نمیخواد دست کارل رو قطع کنی و به شدت ترسیده بود و اینکه ما میدونیم ریک حالا حالا ها زندست و انقدر نباید میشون میترسید ولی آیا میشون میدونه؟آیا هر کسی بود به جای ریک در واقعیت و داستان میمرد ولی چون ریک بود زنده موند.پس به میشون حق بدید که تعجب کنه و بترسه برای این که اون مثل ما دانای کل داستان نیست(رجوع شود به پست واکنش ها ی فصل ۷ قسمت ۱۲ که همه میگن اهو میشون نه ریک)
۲-همه دست اندرکاران فیلم قول داده بودن نحوه خشن شدن یا ظالم شدن نیگان رو به صورت فلش بک توضیح بدن(مثل مورگان) خب کو؟
اگر مورگان دیوانه شد دلیلش رو نشون دادن و اگر ادم صلح جویی شد باز دلیلش رو نشون دادن و دوباره اگر دیوانه شد باز دلیلش رو نشون دادن ولی نیگان چی؟اگر نیگان هنوز تو دل بعضی بیننده ها جا وانکرده بیشتر به همین دلیله(روجع شود به فصول سه و نیم فصل ۴ برای شخصیت فرماندار که سعی شد که با مکالمه و گفت و گو ها گذشته این شخصیت بیشتر باز بشه)
۳-از زمانی که ریک کارول رو رها کرد کارول واقعا ماشین ادم کشی شد که هیچ کس جلودارش نیست و واقعا اندازه ۵ تا ریک میارزه(رجوع شود به قسمت اول فصل ۵ که تمامی ترمینوسی هارو مثل پشه کشت) این شخصیت در گیر و دار شخصیت قدیمیه خودش زنی خونه دار که از شوهرش هر شب کتک می خورد و شخصیتی که دختر ۱۰ ساله رو راحت مثل اب خوردن میکشه(رجوع شود نیم فصل، فصل ۴) و در فصل ۵ ترمینوسی هارو درو میکنه.این حالت در تمامی ما مردم ایران هست(ادم ارومی هستم مگر روی سگم در بیاد کار دسته همه میدم).
۴-در اخر به ریک میرسیم یه جاهایی ریک عوضی هست(رجوع شود به اخر فصل ۲ دیگه دموکراسی تو این گروه وجود نداره) و فصل سوم(ساشا و برادرش رو راه نداد) و دنبال زن مردم بود(اخر فصل ۵) ولی رهبری مقتدر و مردی دل سوز بود(در بیشتر مواقع) و همیشه روحیه بخش بود(رجوع شود اخرین قسمت فصل ۴ در ترمینوس که اینا نمیدونن با کیا طرفن).ولی هر کسی تو زندگیش اگر مبارز بوده و جنگجو دیگه یه جایی میبره(مثل یاسر عرفات).یه جایی دیگه ادم خسته میشه از جنگیدن مردن و کشتن.
۵-در انتها اینم بگم که اگر سریالی مثل لاست و واکینگ دد شخصیت های قابل باوری دارن و تو دنیا معروفن دلیلش اینه که شخصیت های خاکستری دارن یه جایی ادم خوب،یه جایی بد،یه جایی دروغگو و یه جایی عوضی میشن و تمامی نقاط ضعف یک ادم در زندگی معمولی و واقعی رو دارن(بر خلاف فیلم های ما که اخوند و رزمنده و زن چادری همیشه خوب و کسایی که کراوات دارن و اسمشون کوروش هست و موهاشون دم اسبی رییس باند مواد مخدرن).این دوستمون که میگه احمق باید احمق رفتار کنه و باهوش باهوش و میگه فیلم نامه نویسه حتکا فیلم نامه های کیمیا و معمای شاه رو میپسنده که ادما خطی کنش ها خطی همه چی از قبل معلوم.
سلام رفیق. این یه مثله و در مثل مناقشه نیست.وقتی میگم احمق باید احمقانه رفتار کنه منظورم این نیست که شخصیتی ها تیپ هستند (تیپ یعنی ثابت). همه میدونند الان هیچ فیلم و سریال مطرحی وجود نداره شخصیت تیپ به اون معنای قدیمی وجود داشته باشه. منظورم رو بارها تکرار کردم ولی نمیدونم چرا هی دوباره بخشی از حرف رو تکرار میکنند دوستان. به کل صحبتایی که کردم با هم توجه بفرما. من میگم شخصیت باید باور پذیر باشه یعنی در هر موقعیت با توجه به شناختی که داریم متناسب با خودش باید رفتار کنه. اگه قراره تغییری بکنه زمینه های تغییر طوری به ما نشون داده بشه که باور پذیر باشه. یعنی اینکه وقتی ریک تو انبار پیشنهاد میده میخوای نریم خوش بگذرونیم برای حداقل من قابل قبول نیست از این شخصیت. نمیگم اشتباهه چون میشه ۵۰ دلیل اورد که به چه دلیل این حرف رو زده بلکه میگم در سطح این سریال حرفه ای نیست. از ریک فردی با وفا و مسئول به همه افراد گروه انتظار میره و اون جملش اصلا با پیشینه اش نمیخوره. برادر همه میدونیم تو همه سریالا و فیلما شخصیت ها خاکستری هستند و بخواییم نام ببریم نمونه هاش رو تو فیلمای مطرح فقط چند تا شخصیت خاص هستند که سیاه و سفیدند. بقیه همه خاکستری قبول ولی برای فردی مثل من زمینه های رابطه عاشقانه ریک اصلا نمیچسبه و برام ملموس و واقعی نیست. و این مشکل متنه و متن سعی داره جورش کنه ولی جور نشده تا حالا.
نکته دوم در زمان مقایسه نمیشه پراید رو با بوگاتی مقایسه کرد. مقایسه ای که شما فرمودید با سریال ایرانی که مشخصه مثل پراید و بوگاتیه…. من بیشترین توجهم و لذتم از سریال متن داستانشه. و سریالای شعاری رو علاقه ای ندارم و نمیبینم. قابل ستایش ترین سریالی که دیدم فرار از زندان بوده که سر تعظیم باید جلوی متنش فرو اورد. لاست هم در برهه هایی فوق العاده بود. وقتی داریم راجبه سریالی مثل واکینگ دد حرف میزنیم باید اون رو با همتایان برترش مقایسه کنیم و به خاطر همین هم هست که انتظارات بالاست.
از سریال سطح بالا انتظار شوکه شدن وقایع غیرقابل پیش بینی و هیجان بالا میره. نه اینکه مخاطب رو احمق فرض کنند و زامبیا مثلا بریزند سر ریک واقعا مسخره ترین صحنه فیلم بود چون یه جورایی به شعور مخاطب توهین شد. فکر نمیکنم کسی از بیننده ها حتی لحظه ای شک کرده باشه که ریک که شخصیت اصلیه اینطور مرده باشه و این تیکه از سریال یه اشتباه بد بود ونباید یه سریال خوب همچین اشتباه بدی بکنه.
پیرو حرف هر دو عزیزء ببینید عوامل سعی دارن بعضی وقتا هیجان بدن به سریال کاری کنن که بیننده برا لحظه ای ضربان قلبش تند بزنه مثلا قسمت ۶ فکر کنم یه زامبی شبیه هیث اوردن که بیننده فکر کنه هیث مرده بعد از نجات تارا ولی کاملا مشخص بود که اون زامبی هیث نیست یا همین قسمت ۱۲ و اتفاقی که برای ریک افتاد فکر نکنم یک نفر هم احتمال داده باشه واقعا ریک رو زامبی ها خوردن عوامل میخوان هر از گاهی یه هیجان بدن ولی مسیر رو دارن اشتباه میرن وقتی همه میدونن ریک نمیمیره ( حداقل تو این مقطع جنگ با نگان قرار نیست بمیره) چرا میان همچین کاری میکنن؟ درباره رابطه ریک و میشون هم خیلی ها اون رو قبول نکردن و اصلا بهم نمیخورن و هیچ \یش زمینه ای هم مبنی بر شکل گرفتن رابطه این دوتا نبود و حالا هر دو شخصیت خراب شدن و اون اقتدار گذشته رو ندارن یه کامنت هم دیدم گفته بود که میشون بمیره تا ریک به اون اقتدار گذشته برگرده ولی نمیشه دیگه اگر میشون هم بمیره یجور کلیشه بوجود میاد که هرکی با ریک رل زد میمیره
در پایان کاش فرانک دارابونت از تیم کارگردانی کنار نمیرفت
ولی من برداشت دیگه ای از صحنه درگیری ریک و میشون با زامبی ها داشتم. ریک برای بیننده سوپرهیرو تعریف شده و یه مرگ ابکی اونم به دست زامبی برای ما اصلا و ابدا باورپذیر نیست. چرا؟ چون شخصیت اصلی سریاله. ولی برای میشون کاملا باورپذیره چون عملا ریک برای میشون یه انسانه، نه صرفا شخصیت اصلی سریال! برای میشون مرگ ریک هم مثل خیلی از اطرافیانش امکان پذیره و هرلحظه ممکنه ریک هم بمیره حتی با یه مرگ ابکی. سازنده های سریال خودشون هم میدونن که همچین صحنه ای برای مرگ ریک باورپذیر نیست و بیننده هم گول نمیخوره. کما اینکه یه بار دیگه هم با همین روش مرگ گلن رو به بیننده القا کردن. پس بیشتر هدفشون از ساخت این سکانس این بود که میشون رو شوکه نشون بدن و زامبی ها به سمتش برن و جون میشون به خطر بیفته.
بر عکس قسمت ۱۲ این قسمت معنا دار بود و اتفاقات مهمی هم توش افتاد و سه نفر که مخالف جنگ بودن تو این قسمت راضی شدن … و در مورد مورگان اینکه دوباره به حالت جنون قبلیش برگشته نه دقیقا همون جنون قبلی ولی دیگه از کشتن ابایی نداره و این نکته ی جالبیه … و بازم میگم که از وقتی رابطه ی بین ریک و میشون شروع شد هر دو شخصیت به گند کشیده شدن یکیشون باید حذف بشه و چون ریک شخصیت اصلی داستانه پس به نظر من حذف میشون ضروریه چون خیلی وقته که دیگه هیچ شباهتی به اون میشون ترسناک فصل سوم نداره ……..
اصلا نمیخوا مطولانی بنویسم ولی متن طولانی پوم و جواب دادن ایجاب میکنه. باور پذیر بود نشخصیت ها رکن اصلی متنه وگرنه همه مثل دیوانه ها میشوند و از کاراکترها چیزایی میبینیم که که انتظارش رو نداریم. در متن قبلی تو پرانتز نوشتم تغییر داریم در کاراکتر ولی نه یهوویی. وقتی یک شخص الان احمقه باید احمقانه رفتار کنه تا باورپذیر باشه، اگه خلافش رفتار کنه یا ضعف مستقیم متنه یا باید دلایلش به طور قانع کننده در قسمتای قبل باشه یا در قسنتای بعد با فلش بک نشون داده بشه. خانم پوووم (که خودتون رو منتقد حرفه ای میدونید) در دقت شما در سریال شکی نیست ولی تعجب از دقت شما در متنیه که میخونید و نقد میکنید منظور من از فرد احمق احمقانه رفتار کنه و فرد باهوش خردمندانه این بود ( نه اینکه شخصیت ها تیپ باشند و صلب و بدون تغییر) . دلیل این حرفم هم حرکات اخیر ریک و میشون بیشتر بود.
نکته بعد اینکه همه اثرها بیننده هاشون رو از سابقه خودشون دارند نه از حال حاضرشون. اینکه الان بیننده زیاد داره بخاطر موفقیت های پیشینشه. و بیننده ها حتی اگه ناراضی هم باشند به دیدن قسمت های بعدی ادامه میدهند چون قبلا این سریال رو دنبال میکردند.
نکته بعد اینه که من با نقد بدون انصاف که الکی گیر بدیم به چیزی موافق نیستم ولی کل نکات فیلم نامه نویسی و نقد و متن سریال و چارچوباش برای اینه که سریال یا فیلم به اوج برسه و اون جمله ای که گفتم همه بیننده ها “منتقد تجربی هستند” از دوستی شنیدم و واقعا بهش اعتقاد دارم. فراموش نکنید فیلم یا سریال داره برای همین بیننده ها داره پخش میشه و درسته که همه رو نمیشه راضی نگه داشت ولی اگه تعداد ناراضی ها زیاد شده حتما هشداریه برای متن حتی اگه همه منتقدا به به و چه چه بکنند. همین منتقدان تجربی و بیننده ها هستند که با توجهشون یه اثر رو بالا میبرند یا پایین. باز هم میگم که نمیشه همه رو راضی نگه داشت ولی وقتی تعداد زیادی روند سریال کند شده براشون نشون دهنده ضعفه متنه. در بزرگ بودن سریال و نویسندگان شکی نیست ولی در حال حاضر کارشون نسبت به قبل ضعیف تر شده و این چیزی نیست که شما یا هر منتقدی که خودشو حرفه ای میدونه نقضش بتونه کنه.
این همون مورگانیه که چند فصل انتظارش رو میکشیدم ولی با اون فلسفه ش حالمو گرفت. حالا مورگان تبدیل به شخصی شد که میخواد یه ارتش رو رهبری کنه(طبق دیالوگ های ریچارد و تکرارشون توسط مورگان) حدس میزنم این چند قسمت باقیمانده در مسیر بازگشت به شکوه گذشته سریال طی بشه
برخلاف نیم فصل اول این فصل، نیم فصل دوم تا اینجا نسبتا راضی کننده بوده. مثل قسمتی که ماجراهای یوجین رو نشون میداد و همین قسمت ۱۳ جزو قسمتهای خوب بود. از نظر ساختاری سریال افت کرده که دلیلش رو متوجه نمیشم. از اهو و ببر فتوشاپی که بگذریم…صحنه خالی شدن زیرپای میشون و ریک وقتی رو سقف بودن و یا پیدا کردن این یدونه طالبی گم شده و اینکه یادش میاد مقصر کی بود خیلی دم دستی برگزار شدن. اشاره به اون قسمت خورده شدن آهو نمیکنم که فاجعه بود اون!. کارول و مورگان جزو بهترین شخصیتهای سریال هستند و جزو معدود آدمهای سریال که هنوز طعم واکینگ دد میدن. خوشبختانه سریال خوب داره این شخصیتهای محبوب من رو جلو میبره و کم کاری نمیبینم در موردشون. به خصوص مکالمه دریل و کارول توی خونه واینکه دریل چیزی بهش نگفت راجع اتفاقات طعم فصلهای اول واکینگ دد رو داشت و به جرئت اون قسمت بهترین قسمت فصل ۷ تا اینجا هستش.
ولی سریال داره وقت رو از دست میده. دقیقا همونطور که با تاخیر شروع به گسترش دنیای داستان کرد و باعث شد نیم فصل اول هفت و حتی دوم شش از ریتم بیفته الانم داره وقت رو هدر میده. نگان همچنان یک شخصیت وراج عوضیه که هیچ بعد شخصیتی دیگه ای نداره. دوباره این جمله رو تکرار میکنم که تا اینجا نگان شخصیت آب بسته شده گاورنر هم نیست. به قول مسعود فراستی یک شخصیت مقوایی کامله! نگین تو کمیک فلان و بهمانه که عصبانی میشم. کمیک کاملا به کنار باید تو سریال شخصیت پردازی کامل انجام بشه که در مورد نگان همچنان همه چیز رو هواست و ضعیفترین شخصیت حال حاضر سریال از شخصیت پردازیه که هیچ چیز خاص و اضافه ای هم نداره و هزار تا عوضی وراج دیگه رو تو هزار فیلم و سریال دیگه دیدیم. امیدوارم زودتر برسن به این شخصیت چون اونطور که بوش میاد حالا حالا باید تحملش کنیم.برعکس نگان دوایت هست که خیلی بهتر پرورش یافته تا الان و تبدیل به یه شخصیت واکینگ ددی شده.
چیزی که واکینگ دد رو خاص میکرد احساسات و کنش و واکنش های یه سری آدم معمولی تو یه شرایط خیلی سخت و خاص بود اینکه مرز و حد انسانیت تا کجاست. بدون اینها سریال میشه یکی از هزار تا اسلشر زامبی محور به درد نخور یه چیز مثل قسمت اول فصل هفت با مثلا هنرنمایی نگان.
بزرگترین اشتباه سازندگان هم کنار گذاشتن ریسک زامبی یا همون واکر ها بود. از اونجایی که انسانها دشمن اصلی شدند و جناب ریک گفت ما خودمون مرده متحرکیم افت سریال شروع شد و سریال هیولای اصلی خودش رو از دست داد. سازنده ها باید با یک روشی این تهدید رو همواره حفظ میکردن مثلا با ایجاد جهشهای جدید تو واکرها یا هزار تا کلک که نویسنده ها بلدن. الان زامبیها جز فضا پرکن چیز بیشتری نیستن و کاربردشون فقط اینه که ما هر قسمت یه چند تا کله و مغز له شده زامبی ببینیم.
و در پایان طرفدارا و مخالفا انقدر بهم نپرین. مقصر اصلی این رفتارم ادمیهای سایتن که بی تعارف قلم خوندنی و منطقی ندارن و صرفا نظرات مخالف رو میکوبن و با هر سفسطه و دلیلی که شده میخوان بگن که سریال خوبه و همه چیز برقراره دوس نداری نگاه نکن! ماهایی که منتقد سریالیم نظرمون اینه که ضعیف شده( و خیلی واضحه که ضعیف شده)چون دوسش داریم و طرفدارشیم و میخوایم همون واکینگ دد قدیمی بشه.
کجان صحنه های احساسی سریال مثل اونی که لوری با صورتش جای دست ریک رو رو شانش نوازش کرد. طعم واکینگ دد از سریال رفته. یه سری میگن ما طرفدایم اینجام سایت طرفداراس. هرچی بشه ما دوسش داریم. این رفتار جوجه فن بازی در آوردن درست نیست به چشم مشتری به محصول نگاه کنین تا اشکالات خیلی واضح دو فصل اخیر رو ببینین. این فن بازیا نتیجش میشه همین افت سریال و سازنده ها فک میکنن هرچی با اسم واکینگ دد و یه ریک و یه دریل و یه عوضی چماق به دست به ما بدن میشه واکینگ دد!
در ضمن چیزی که برام واقعا عجیبه و هیچ نزدیکی با این قضیه احساس نمی کنم اینه که چرا این همه آدم می خواند کارول رو راضی به جنگ کنند!!!!!!!!!!!!!!!۱
مگه کارول سوپر منه!!!!!!!!!
ولی به نظر من اون فصلایی که با زامبیا میجنگیدن و فرار میکردن و براشون اتفاقای جالب میفتاد خیلی قشنگتر و هیجانی تر بود .. مثل زندان مثل مزرعه یا حتی الکساندریا .. من خودم سریالو خیلی دوست دارم ولی فصلای قبلو خیلی بیشتر دوست دارم فقط قسمتای فرمانده رو دوست نداشتم واقعا رو اعصابم بود.. الانم که هی ازین میپرن به اون ازون میپرن به این .. هر قسمت یه جارو نشون میدن این آدمو کلافه میکنه .. احتمالا تا قسمت ۱۶ همینجوریه دیگه تا قسمت آخر که همه هستن .. چون یه جا آماره حضور بازیگرا تو قسمتارو داده بود .. تو قسمت ۱۶ همه بودن
یکی از قسمت های مورد علاقه ی من تو این سایت این قسمت هست…متاسفانه یه شکایتی باید داشته باشم از دوستان…یه سری از دوستان هستن که اپیزود رو هنوز کامل ندیدن ولی اینجا میان میگن مزخرف بود و فلان…من خودم به شدت موافق پیشنهاد کردن برای نکات منفی ام ولی یه سری از دوستان بدون دلیل میگن مزخرف…این اپیزود به نظر من عالی بود…از نظر القای درام و تناسب هیجان و احساس عالی بود چیزی که سریال بهش نیاز داشت و این همون سریال واقعی ای بود که قبلا ما میدیدیم…نکات منفی این اپیزود یکی جلوه ی ویژه شیوا بود(از نظر بنده میتونستن کارای بهتری انجام بدن)…دومین ایراد این اپیزود واکنش نشان ندادن افراد ازیکیل در هنگام کشته شدن ریچارد بود که به نظرم کیلیشه ای بود…اما کاملا این دو اشکال قابل چشم پوشی بود و حسنی که این اپیزود برای من داشت این بود که فقط نگاه نکردم اپیزود رو حس کردم برخلاف اپیزود گذشته که یک فاجعه ی تمام عیار بود…ولی متاسفانه حقیقتی که باهاش روبرو هستیم اینه که این فصل به طور کل فصل خوبی نبود و واقعا هم تعصب رو بزارید کنار و واقع بین باشین…اگه اپیزودای دیگه مثه این اپیزود بود عالی میشد…اپیزودهای قبل فقط میشینی نگاه میکنی و وقتی میگی تموم شد میگی خو تموم شد وهیچ حسی رو بهت القا نمیکرد(البته به جز یکی دوتا اپیزود)…در کل فکر میکنم اپیزودهای بعدی هم از هر نظر تو سطح بالایی باشه ولی ب صورت میانگین برای یک فصله شانزده قسمته این تعداد اپیزود با کیفیت بالا کافی نیست و باید بیشتر باشه
یک بار نظرم گفتم در مورد والکینگ دد و اونو با سریال ومپایر مقایسه کردم
دیگه از این تابلو تر نبود که بخوان ازگیل رو با خودشون همراه کنند مثلا پسرش رو بکوشند
این دیگه خیلی خیلی قابل پیش بینی بود
کلا سریال دیگه قابل پیش بینی شده چیزی برای ارئه نداره
من چون از اول دیدم نمی تونم ول کنم سریال رو منتهی الان دو فصل هر قسمت رو در عرض ۱۰ مین می بینم و جلو می زنم
باور کنید این قسمت رو در عرض ۵ مین دیدم چرا که اول تا آخرش رو همون لحضه ای که شروع سریال حدس زدم
در مورد گروه ها هر روز یک گروه الکی پلکی درست می کنند
یک روز آشغال جمع کن ها یک روز ناجی ها یک روز نمی دونم چی چی
این شده خلاصه داستان والکینگ دد یک گروه رو می زنند یکی دیگه در میآد
حالا می فهمید که چرا برکینگ بد یک سریال استثنایی بود
چون این افتضاح کشیده نشده بود
الان یعنی گروه ناجی ها که از فصل ۶ تا الان دارن زوایای مختلف ازش نشون میدن و اینهمه وقت دارن منش و مسلک گروه بیان میکنن الکی پلکی بود و ما نمیدونستیم???
یک عده انگار از سر لج و لجبازی و سادیسمگونه ای هر هفته میان کلی نظر منفی میدن بدون هیچ دلیلی . بنظرم نباید جواب داد تا بدونن نظرات و انتقادات غیر منصفانه غیر اصولی بیننده نداره
خوب شما دوست عزیز که اعتقاد راسخی به سریال داری و فکر می کنی از هر ایرادی مبراست بهتر نظر منتقدان رو نخونی و فقط بشینی سریال رو نگاه کنی
این بخش در مورد نقد و بررسی سریال و نه گفتن به به چه جه
در تصحیح صحبت های مجتبی باید عرض کنم این قسمت مربوط به تبادل نظره نه نقد و بررسی.
اینکه سریال خوب بود یا بد بود یا اهو و ببرش قشنگ نبود یا سریال کنده اسمش نظره اسمش نقد و بررسی نیست
نقد و بررسی کار من و شما نیست :)
من فکر نمیکنم همه چیز این سریال خوب و بی نقص کلا بی نقص وجود نداره ولی اینکه هر هفته بیام تو این سایت یاسین بگم هم کمکی در کیفیت سریال نمیشه اگه نظرات سازنده دارین وسه شبکه بفرستین چون فکر نمیکنم هیچکدوم از دستیاران سریال تو این سایت باشن
قسمت آخر این فصل مطمئن باش، هر اتفاقی ممکنه برا نگان بیفته بجز مرگ
دلت خوشه ما حالا حالا ها با نگان کار داریم
و تاثیر زیادی تو فصل هشتم داره
و خیلیا هم هستن طرفدار و مخالف مرگ زود هنگامش هستن
دوست داشتم این قسمت رو… داره پله پله میاد بالا ! تغییر شخصیت ها خیلی جالبه…
داره میشه شبیه رودخونه هایی که میرسن به یه دریای مواج !!
باز هم حالت BEAST MODE کارول و مورگان روشن شده و تبدیل شدن به اون چیزی که یه فصل منتظرش بودیم!
خلاصه که مثل همیشه راضی ایم
نمیدونم چرا ولی اینقدر دلم برای این پسره بن سوخت واسه مرگش خیلی گریه کردم.عین مرگ گلن.شخصیت مورگانو خیلی دوست دارم.این قسمتم عالی بود.مورگان و کارول دوباره برگشتن.این دو تا کینگدم ، دریل و مگی هیلتاپ،میشون و ریکم الکساندریا رو کنترل میکنن.
واقعا چطور میتونید اینقدر مزخرف باشید که همش میاید میگید قسمت بدی بود !!!
نمیدونم چی تو خیالتون میگذره ولی این سریاله نه فیلم سینمایی . هزار بار اینو گفتم
قسمته خیلی خوبی بود
ریچارد حاضر شده بود خودشو فدا کنه تا بقیه از خواب بیدار بشن و به خودشون بیان / کاره درستی هم کرد / این که ریچارد و بنیامین کشته شدند باعث شدایزیکل / مورگان / کارول / به خودشون بیان /
فک کنم اینایی ک میگن قسمته بدی بود میخان تا شروع شد درگیری داشته باشه تا اخرش :)) پیشنهاد میکنم برید کشتی کج ببینید به جا سریال ^_^
اینکه مورگان در اون صحنه ریچارد رو کشت بخاطر این بود که طبق گفته خود ریچارد اونا باید یکار میکردن که مشکلات اخیرشون با منجی ها و بی اعتمادی که این وسط بوجود اومد رو حل کنن و دوباره اعتماد منجی ها بدست بیاد و فکرکنن کینگدام به عهدش پایبند هست تا در این فرصت بتونن آماده بشن واسه ضربه زدن به منجی ها
حالا مورگان که بسیار ناراحت بود و قصد کشتن ریچارد رو داشت اینکارو جلوی منجی ها انجام داد تا هم ریچارد کشته بشه و هم به منجی ها در ظاهر نشون بده ما وفادار به عهدمون هستیم و مخالف جنگ و اختلاف
ولی اینکه در اون صحنه هیچ کدوم از اعضای کینگدام که طبیعتا باید دوستی و شناخت عمیقی با ریچارد داشته باشن (در حالیکه هنوز خبر نداشتن ریچارد باعث مرگ بنجامین بوده ) نیومدن جلوی مورگان رو بگیرن و عین ماست نگاه کردن تا مورگان اون رو خفه کنه , حفره ی بزرگی در این سکانس بود که هرگز با توجیهات poom عزیز پر نمیشه
این توجیه نیست…وقتی بن هم تیر خورد همه نپریدن بن و بغل کنن… داشتن با ناجیا بحث می کردن که بذارن برن و وقتی اونا ولشون کردن تازه رفتن سمت بن…
من هیچ صحنه ی صمیمی ای بین ریچارد و اعضای کینگدام ندیدم که تصور کنم که صمیمیتی بینشون وجود داشته… هر چی ام دیدم داشتن تو ذوق ریچارد میزدن و دیدگاه هاش رو نادیده می گرفتن… اون فقط کنارشون حضور داشت و هر وقتم نظری میداد هیچ کس قبول نمی کرد همونطوری کارول و مورگان و دریل نظراتش و قبول نکردن… برای همین ریچارد برای خودش یه مخفی گاه داشت… جایی که دیدگاه هاش رو در تنهایی برای خودش پرورش میداد… به نظر من که انقدر برای کینگدامی ها ارزش نداشت که بخوان خودشون و تو حالت جنون وار مورگان به خطر بندازن و برن جلو مورگان و بگیرن…. تازه اون ناجیه هم گفت ولشون کنید یعنی کسی جداشون نکنه… وقتی حتی یک کینگدامی هم در هم نظر با ریچارد نبود و هیچ همراهی نداشت در دیدگاهش برای جنگ نشون میده زیاد نزدیکی با بقیه نداشته… با کسی انقدر صمیمی نبوده که به نظرش اعتماد و اطمینان داشته باشه… و الا از یه تازه وارد مثل دریل کمک نمیخواست…حتی انقدر نظرش بی اهمیته که میره به کارول میگه تو قسمت هشت تو بیا ازیکیل و راضی کن برا جنگ… چون میدونه اونا یعنی مورگان و کارول تازه وارد حرفشون بیشتر بیشتر پیش ازیکیل ارزش داره…
و وقتی حتی دشمن که ناجیان باشن از مورگان ترسید و از حرکتش جا خورد چه توقعی از دوستان دارین؟ مگر نه اینکه وقتی ریک بخاطر مرگ لوری دیوانه شد و رفته بود تو زندان زامبی ها رو میکشت گلن رفت سراغش که برش گردونه و ریک بهش حمله کرد… و گلن چیکار کرد…ول کرد رفت چون ریک انقدر اون لحظات خطرناک بود که ممکن بود بلایی سر گلن بیاره… بنابراین خیلی راحت میشه رفتار در لحظه ی ازیکیل و بقیه رو هم درک کرد… از طرفی بازم میگم اون رئیس ناجیان گفت کسی حرکتی نکنه… فقط منظورش به افراد خودش که نبود..
با این حساب ها نمیخواین قانع بشین نشین… به من ربطی نداره. من دلایل خوبی برای قانع شدن دارم.
برا من جالبه چیزهایی تو سریال نشانه ای نداره مثل صمیمت و رابطه ی نزدیک ریچارد با کینگدامی ها که یک صحنه ام نمی بینیم چنین چیزی و … که بعد عاطفی داشته باشه… ریچارد فقط در صحنه های درگیری و معاملات و بحث بر سر جنگ کنار کینگدامی هاست… یک صحنه احساسی ای یه گفتگوی صمیمانه ای… هیچی… میگن بوده…بعد مثلا یه چیزی که ده بار دلیل اتفاق افتادنش و تو دیالوگ ها میگن و از قبل هم نشانه هاش رو در رفتار شخصیت میذارن میان میگن مسخره چرا اینطوری کرد یهو؟
در اون موردم موافقم اینکار مورگان علاوه بر بستن دهان و ترسوندن ناجیان … برای کینگدام و آماده شدن برای جنگ فرصت خرید چون اونا تصور میکنن مورگان از سر وفاداری به ناجیان و حفظ صلح اینکار و کرد!
قسمت عالی بود. هم بار درامش قوی بود هم هیجان عالی داشت. مورگان شخصیت جالب و به شدت غیر قابل پیشبینی داره. با این کارش حالا اعتماد صد در صدی ناجی ها رو دارن و راحت می تونن غافلگیرشون کنن.
قابل توجه اونایی که میگن کسایی که هنوز دارن سریال می بینن خوره فیلم های زامبی هستن ژانر این سریال تلفیقی از (وحشت/پسا رستاخیزی/درام/ ماجرایی)با یه سرچ ساده خودتون ببینین دم دست ترین جا ویکی پدیا هستش هزینه ای هم نداره.بیننده های سریال فقط خوره زامبی نیستن که اگه بودن خیلی وقت پیش میزاشتنش کنارفیلم که نیست سر تا پا بکش بکش و هیجان باشه
اینا به کنار خود من با بازی مورگان وقتی تو اتاق ریچارد بود خیلی حال کردم اصلا روان شناس باشی بازم از میمیک صورتش نمیشد بفهمی میخواد چکار کنه عالی بود اون صحنه
با سلام.من از طرفدارای سفت و سخت سریالم و از غر زدن هم خوشم نمیاد و تا حالا خودم رو راضی نگه داشته بودم. قبلا هم گفته بودم که نوشتن فیلمنامه یا متن سریالی که از قبل متنش موجوده واقعا سخته.چون اگه دقیقا طبق داستان پیش برن قابل پیش بینی و مزخرف میشه و اگه جاهایی فاصله بگیرند ممکنه دچار مشکلات مختلف بشوند. الان مثل روز واضحه بدجور متن سریال افت کرده.منظورم جلوه ویژه یا اتفاقای یک قسمت نیست بلکه روند داستانی هستش. اصلا لازمنیست برای فهمیدن این موضوع حرف ها و تحلیل تخصصی کرد یا الکی با تحلیل و توجیه بخوایم بگیم نه اشکال نداره روندش اینه به این دلیل و به اون دلیل. چون حالا با در دسترس بودن اینترنت و رسانه مختلف هر کسی سریال های متفاوتی رو بررسی کرده و همه یه پا منتقد حرفه ای شدن/۰حداقل منتقد تجربی). فصل های اولیه فاصله چندانی بین متن سریال و داستان اصلی وجوئ نداشته و سریال هنوز معروف نشده بوده و پس از معروف شدن با گسترش فروم های مباحثه بینندگان پیش بینی و مقایسه ها درباره سریال و کمیک زیاد شده طوری که کسایی مثل من هم که سعی دارند از کمیک دور باشند تا داستان لو نره از داستان کمیک به طور غیر مستقیم باخبر میشوند. به همین دلیل نویسنده های سریال برای جذاب نگه داشتن و غیر قابل پیش بینی بودن سریال دست به تغییراتی بر خلاف کمیک زدند و نتیجه این تغییرات عوض شدن کم کم داستان شده و نتیجه اش رو که حالا میبینیم اصلا دلچسب نیست.برای موفق یا عدم موفقیت گفتم نیاز به تحلیل نداره و یک سوال کافیه؟
“آیا به نظر شما کاراکتر های سریال با منطق خودشون(هر کاراکتر با روحیات و تفکرات خودش) منطقی رفتار میکنند یا خیر؟ یا خودشون با خودشون تناقض دارند؟ به زبان ساده تر آیا طبیعی هستند آیا برای ما باور کردنشون راحته؟ آیا کاراکتر احمق واقعا احمقانه کار میکنه و کاراکتر باهوش واقعا باهوش رفتار میکنه؟(نمیخواد در جواب این جمله کسی راجبه تیپ شخصیت توضیح بنویسه و راجبه انقلاب درونی شخصیت و امکان تحول”، امکان تحول اینا هست ولی این چیزی که الان داریم میبینیم فقط اسمش آشفتگیه) همون طور که خیلی از دوستان گفتند درک شخصیت ها سخت شده چون طبیعی رفتار نمیکنند و این دقیقا مشکل متن سریاله.
مشکل دیگه هم که خیلی واضحه سرد بودن روند متن سریاله. سریال بدون هیجان و یواش یواش و کند و یخه. هیجان ربطی به بکش بکش و جنگ و دعوا نداره و مجموعه ای از مقدمات و سری اتقاتی هست که بیننده رو میخکوب میکنه. به خاطر همون تغییراتی که در روند و جدایی از کمیک صورت گرفته متن سریال و هیجانش افتاده گردن نویسنده های متن حال حاضر که نتونستند از پسش بر بیایند.
این سریال خیلی جاها با کمیک فاصله داشته و اتفاقا خیلی ام جذاب تر و زیباتر از آب در اومده. اصلا این موضوع ربطی به روند سریال نداره. کلیت وقایع سریال طبق کمیک پیش میره چون اساسا سریال داره با اقتباس از کمیک ساخته میشه اما از اولشم قراره نبوده که مو به مو هر چیزی در کمیک هست و تکرار کنند. مثلا یکی از جذاب ترین و محبوب ترین شخصیت های سریال یعنی دریل اصلا در کمیک وجود نداره و انقدر اهمیتش در سریال زیاده… و انقدر محبوبه. یا کارول در کمیک نقش بسیار کم اهمیتی داره و فصل سوم می میره اما در سریال یکی از محبوب ترین شخصیت ها است و بسیار هم نقش کلیدی و مهمی داشته در روند داستان. ساختمان کلی داستان براساس کمیک داره پیش میره مخصوصا دو فصل اخیر جزئیات بیشتری از کمیک در سریال استفاده شده… فقط در یکسری بخش ها هست که با کمیک تفاوت وجود داره اما این باعث نمیشه سمت کلی داستان عوض شده باشه… مسیر داستان همونه که در کمیک بوده… وقایع عقب جلو میشن…عوامل وقایع جا به جا میشن… خوب هری پاتر هم یک رمان چندین جلدیه که از هر جلدش فقط یک فیلم سینمایی بیرون اووردن الان این یعنی چی!؟ چون صفحه به صفحه ی رمان و اجرا نمی کنن یعنی الان بد شده از مسیر خارج شده در هری پاتر؟ خیر خارج نشدن… این یک اقتباسه و به خوبی ام صورت گرفته….
شما که می گین به فیلمنامه نویسی آشنایی دارین چطور میتونین این حرف و بزنین.. در کتاب های فیلمنامه نویسی تاکید شده در زمان اقتباس از یک اثر نه لازمه و نه باید که یک اثر رو مو به مو کپی پیست کرد… این بی هنریه… فقط ربط به این نداره وقایع غیر قابل پیش بینی کنن و برای اینکار دست به هر چیزی بزنن… ما می بینیم در سریال وقایع غیر قابل پیش بینی نشدن حالت اتفاق افتادنشون تغییر میکنه خیلی وقتا… یا مثلا وقتی مرگ یک شخصیت زمانش جا به جا میشه خوب مخاطبی کمیک و خونده غافل گیر میشه اینطوری نیست هر چیزی در سریال تغییر کرده به سبب غیر قابل پیش بینی شدنشه و بخاطر اینکار میان کل روایت و هدر میدن که مثلا غیر قابل پیش بینی بشه…بعدش چی اون وقت؟ یه همچین تصوری در مورد نوشتن این اثر عجیبه…
دوما در مورد این شخصیت ها اصلا این چیزهایی شما می گین چه ربطی داره… خیلی واضحه… اگر شخصیت ها همیشه طبق یک اصل و روش رفتار کنن و تصمیم بگیرن که هیچ اتفاقی در کل سریال نمی افته. حتی اگر برای ما خوشایند نباشه اما رفتار کردن مدام شخصیت ها براساس یک شیوه و دیدگاه و یک جهان بینی که خیلی بی مزه است… مثلا اگر کارول همیشه زنی میموند که پشت بقیه وایمیسته تا براش زامبی ها رو بکشن و زنده نگهش دارن و هنوزم همون بود چه جذابیتی داشت؟ یا اگر ریک همون کلانتر قانونمند اول سریال باقی می موند چه جذابیتی داشت؟ یا نه مثلا اگر کارول بعد از چیزهایی پشت سر گذاشتن خیلی شبک و پیک همچنان هر کسی و می اومد جلوش می کشت و اصلا هم کشتن براش اهمیتی نداشت چه جذابیتی داشت… قضه جلو میرفت؟ داستان های بعدی شکل می گرفت؟
جز قسمت ۱۲ که کلا عجیب و غریب های زیادی داشت و جهان بینی ریک از یه طرف توش زیر سوال میرفت و از طرف دیگه میشون به چیزی تبدیل شده بود که هیچ وقت ازش ندیدیم و تو ذوق میزد این میزان رومئو و ژولیت بازیش… همیشه برای رفتار شخصیت ها دلایلی وجود داره… و این دلایل حتی اگر در قالب دیالوگ برای همدیگه بیان کنن تو سریال یه سری باز میان میگن که چرا اینطوری شد چرا فلانی اونکار و کرد… گفت چراش و تو سریال…. و بعدم قبلش در رفتارش مثلا دیدیم درگیری های درونی داره ولی بازم میپرسن و وضعیت و شخصیت و موقعیت و مسخره و بی منطق قلمداد میکنن…حتی در قسمت ۱۲ هم نگاه کنیم می بینیم چرا داره این چیزایی از ریک و میشون می دونیم زیر سوال میره … من حس کردم نکنه میخوان ریک و بکشن دارن جهان بینیش و زیر سوال می برن… نکنه دارن عنان ماجرا رو از دستش می کشن بیرون… یعنی ممکنه اینکار و عمدا کرده باشن… عمدا شکل دیگری از شخصیت ها رو در این قسمت نشون داده باشن…هر چند به طور کلی به نظر من اصلا جذاب نبود این چیزها در قسمت ۱۲…
حالا خیلی قسمت ها هست خیلی واضح با با ریشه ی قبلی یه چیزی و از یه شخصیت نشون میدن بازم یه سری میگن چرا… به وضوح سریال چراش و گفته…
شخصیت های اورجینال سریال به شدت باور پذیر و جذابن…. کاملا… ریک…درل…کارول…مگی… اینها اورجینال ترین شخصیت های سریال هستند و به شدت هم باور پذیرن و خوب شخصیت پردازی شدن…
دیدگاهتون به شدت در مورد فصول اول سریال و شروع سریال اشتباه است… کمیک واکینگ دد از چند سال قبل از ساخت سریال منتشر میشد و بسیار طرفدار داشت. وقتی سریال ساخته شد تمام طرفداران کمیک به اضافه ی علاقه مندان ژانر زامبی و کسانی که منتظر دیدن اثر جدید فرانک دارابونت کارگردان به نام هالیوود بودن نگاهشون به سمت سریال رفت… واکینگ دد بخاطر حضور دارابونت به شدت توسط علاقه مندان سینما و منتقدین دنبال شد از همون ابتدا.
اساسا مشکل من با شخصیت های جدیده که با گذشت چندین قسمت هم به دل نمی شینن در حالی که شخصیت های اورجینال در همون فصل اول و دوم به شدت دلنشین و دوست داشتنی هستند و برای مخاطب مهم میشن. البته علت عدم دلنشینی شخصیت های جدید عدم وجود زمان لازم و فرصت های داستانی لازم برای عمق دادن بهشون هست. چون تعدد شخصیت ها زیاد شده و فرصت نمی کنن انقدر به این شخصیت ها زمان بدن یا داستان بدن تا دلنشین بشن… و مثل شخصیت های اورجینال محبوب. و وقتی ام بعد از ده قسمت یا بیشتر محبوبیت ایجاد نشه دیگه بعد از اونم هر کاری بکنن بازم نمیتونه اونا رو به شخصیت های اصلی برسونه…
تصوری شما دارین در مورد شخصیت ها و شخصیت پردازی دارین از عدم درک عمیق شما از سریال و شخصیت ها نشات می گیره و کاملا در نویسندگی امر اشتباهیه. این حرف کاملا غیر منطقیه که کاراکتر احمق باید احمقانه رفتار کنه و کاراکتر باهوش…باهوش باشه… اگر اینطور باشه هیچ وقت داستان نمیتونه جلو بره…مثلا اگر همیشه ریک تصمیمات درست بگیره که هیچ وقت نباید براشون مشکلی پیش بیاد… بعد اگر مشکل پیش بیاد باید بگیم غیر منطقیه که وقتی کار درست و کردن مشکل پیش اومده… این حرف خنده داره… این چه دیدگاهیه… شما چطور می گین که فیلمنامه می نویسید… وقتی اول نوشتن رمان یا فیلمنامه شناسنامه ی شخصیت تهیه میشه….همیشه میگن ویژگی های شخصیت رو از هر نظر بنویسید برای خودتون تا بعد بتونید براساس اون رفتار شخصیت رو در طول داستان کنترل کنید یا در اون تناقض ایجاد کنید و بدونید برچه اساسی اون تناقض ایجاد شده. مثلا شخصیت من یک فرد قانون منده که به هیچ وجه در زندگیش از قانون تخطی نکرده و نمیکنه اما در داستان در جایی بر اثر اتفاقی یا به هر دلیلی تصمیم میگیره قانون رو دور بزنه… یا عملی خلاف قانون انجام میده یا قانون و زیر پا میذاره… و اینه که داستان و هیجان انگیز میکنه،جلو میبره و میسازه در واقع… ما با انسان طرفیم نه ربات که چیزی که از اول براشون برنامه ریزی شده باشه رو تا آخر عمل کنن و هیچ تغییری در اون به وجود نیاد.
این قسمت که خیلی خوب بود.. قصه جلو رفت… شخصیت ها جلو رفتند… و اتفاقا قسمت جذابی بود…
کرکمن نویسنده کمیکه و در جمع نویسندگان متن سریالم حضور داره… در فصل های قبل هم به خصوص کرکمن بعضی قسمت ها رو خودش شخصا نوشته…
این تصورتون هم کاملا اشتباهه که هر کسی فیلم میبینه و چون سایتا زیاد شدن همه میشن منتقد حرفه ای…چیزی به نام منتقد تجربی نداریم… منتقد تجربی کسیه که بدون تحصیل علم سینما خارج از دانشگاه دوره های سینمایی دیده یا مطالعات سینمایی گسترده و همه جانبه داشته و بدون مدرک سینمایی توانایی نقد داره… نه کسی که فیلم زیاد دیده یا تو سایتا نوشته… این واقعا تصور اشتباهیه… همینه که اینترنت پر شده از متن های افتضاح که تو هر سایتی به اسم نقد به خورد ملت از همه جا بی خبر میدن و سطح سلیقه شون رو در این ارتباط پایین میارن!البته این موضوع تقصیر متتقدان حرفه ای ام هست که اصلا مطلب نمی نویسن…! هیچ کس بدون اطلاع از علم کارگردانی فیلمبرداری… فیلمنامه نویسی… تدوین… گریم نورپردازی و موارد دیگه نمیتونه منتقد باشه و منتقد خوبی باشه… در نقد نوشتن تمام این موارد یا بخشی از اون به اضافه ی تحلیل در نظر گرفته میشه… کسی که علم اینها رو نداره و در موردش مطالعه نداشته یا مطالعه ی کافی نداشته چطور میتونه حتی به طور تجربی نقد بنویسه!؟ چطور میتونه بفهمه این شیوه ی فیلمبرداری در این صحنه اسمش اصلا چیه… و این نوع شیوه در چه نوع کاری استفاده میشه و اینجا که استفاده شده به جا است خوبه اگر هست چرا و اگر نیست چرا… یه همچین چیزی به طور تجربی به دست نمیاد… چون با نگاه کردن نمیشه فهمیدش… باید دانشش رو داشت…
سریال براساس جهان بینی خاصی جلو میره.. براساس یک سری نظریه های خاص جامعه شناسی،روانشناسی…سیاسی… و غیره پیش میره… و اونچه من بهش معتقدم اینه که عوامل سریال نباید در جا دادن سریال در قالب این جهان بینی افراط کنند تا جایی که روایت و داستان فدای این جهان بینی بشه… اما در هر صورت دونستن اون جهان بینی موجب میشه خیلی از اتفاقات سریال درک بشه.
مورد بعد اینکه این سریال پر بیننده ترین سریال شبکه amc است… پر بیننده ترین سریال جهانم هست در حال حاضر… و آمار رسمی بینندگانش هم از همه ی سریال های پر زرق و پرق و به نام جهان بیشتره… حتی وقتی کم میشه هم باز بیشتره… به طور کلی میانگین تماشاگران سریال همیشه در یک حدود هست…ممکنه بعضی قسمت ها خیلی کم بشه اما باز یه قسمت هایی خیلی بالا میره… و در کل میانگین همونیه که همیشه بوده … اینکه یکسری میگن ببینده ها افت کردن در جهان کاملا تصورشون اشتباهه… چون این کم شدنه فقط مقطعیه… مدام بالا و پایین میشه و با وجود تمام اینها بازم واکینگ دد در صدر مونده… این باعث میشه خیال شبکه و عوامل از میانگین کلی سریال راحت باشه و این ممکنه یک خطر برای اثر باشه چرا که ممکنه اونها رو در بخشی از داستان سمت این ببره که کاری رو انجام بدن ک به نظرشون باحاله یا ازش لذت می برن و بگن خوب ما میانگین ثابت بینندگانمون و همیشه داریم مهم نیست یه سری ام خوششون نیاد اعتراض کنن کم کم مجبور به پذیرش میشن…این نکته خطرناکه… و ممکنه به سریال آسیب بزنه…
باتمام احترام به جناب پوم
توجیهات شما منو یاد این میندازه ادم وقتی یه دروغ میگه باید هزار تا دروغ دیگه برای ماست مالیش بگه
صحنه کشتن شدن ریچارد توسط مرد با اخلاق این سریال در حالی که میدونست ریچارد در عمل بی گناه هست و کارش بخاطر گروه بود حتی حاضر شده خودش رو فدا کنه کاملا غیر منطقی هست
از دید روان شناسی اگر اقدامی رو در اوج عصبانیت «لحظه ای که مورگان تازه فهمیده بود کار ریچارد هست کم شدن خراج و برگشت پیش اون »انجام نداد ، اصولا روز بعدش باید اروم تر باشه .که قاتل شد.
عکس المعل ایزیگیل و گروهش هم کاملا غیر منطقی بود اینکه سریع با حکم تقاص موافقت کردند و واکنشی نشون ندادند .
در ضمن زیاده گویی اصلا به معنی درست گویی نیست. حتی بلعکص
رضا جان پوم خانمه نه جناب سکانس آخر سریال وقتی مورگان داشت چوب دستیش رو مثل نیزه درست میکرد(دقیقا مثل چوب هایی که باهاش مرتکب قتل شد)واضحا یعنی مورگان داره متحول میشه(ترکیبی از مورگان بی رحمی که قبلا بوده با مورگانی که بعد از آشنایی با ایستمن به وجود اومد)این یعنی مورگان برای اون کارش دلیل داشته با این کار ریچارد که از اول قصد فدا کردن جونش رو داشت کشت تا بتونه نظر ناجی ها رو جلب کنه
شما ازیکیل رو چی حساب کردید بابا طرف هرچی باشه داره یه جامعه رو رهبری میکنه خودش پیشکش ها رو شمارش کرده بوده بعدش یکی کم شده یعنی دزد بین خودشون بوده از مکالمه مورگان و ریچارد هم یه چیز هایی حدس زده بوده برای همین دخالت نکرد و در جامعه پادشاهی کسی حق نداره بدون دستور پادشاه کاری انجام بده این نکته به طور خلاصه بیان شد اونم چندین بار مثلا همون جایی که جری(پیشکار ازیکیل)به ناجی ها گفت وسط حرف پادشاه نپرید و به خاطرش کتک هم خورد یا وقتی افرادش متوجه آفت شدن ولی از ازیکیل که هیچ سر رشته ای تو کشاورزی نداره دستور میگیرن.
من یه نصیحت به خانم پوووم دارم. لطفا قبل از نوشتن نقد طولانی متنی رو که براش نقد مینویسین با دقت بیشتری بخونید. شاید منظورو درست نگرفته باشید.شما اصلا مفهوم حرف من رو نگرفتی و انقدری که تو سریال و توجیه حوادث طولانی مینویسد و دقت دارید متنی رو هم که نقد میکنید با همون دقت بخونید بد نیست. البته من مطلق حرف نمیزنم شایدم من ناقص نوشتم منظورم رو و البته از نقد هم خوشم میاد واسه همین متن میذارم ولی در عین اینکه نظر میذارم سعی ندارم خودمو باهوش تر از بقیه نشون بدم. این چیزیه که شما تو صحبت هاتون خواسته یا ناخواسته عمل نمیکنید و نوشتن جملاتی مثل “این که خیلی واضحه ، شاید باید بیشتر دقت کنین، من نمیدونم چرا از واضحات سوال میپرسین و ….” اینطور القا میکنه که فهم و نظرات خودتون رو خیلی بالاتر از بقیه کاربرا میدونین. امیدوارم اینطور نباشه ولی ناخواسته ادبیات نوشتاریتون اینطور القا میکنه. البته از اینکه نظر من رو خوندین و نظر گذاشتین هم از شما سپاس گذارم و برای همینه اصلا مینویسم.
اگه قبلا نظرای من رو خونده باشین منم بارها گفتم که برای تکراری نشدن و قابل پیش بینی نبودن فیلم ها و سریالای از قبل نوشته شده این کار همیشه انجام میشه و نویسنده ها متن رو تغییر میدهند. نمونه هاش رو هم خودم ۲ نمونه قبلا گفته بودم ارباب حلقه ها و هری پاتر و نمونه های دیگه هم زیاده و اینطور که به نظر میرسه شما با خوندن این نظر من فکر کردید که من میگم این کار اشتباهیه و نمونه هایی رو که خودم قبلا مثال زدم دارید برای خودم مثال میزنید؟؟؟
من خودمم میدونم بنا به دلایل مختلف که مهمترینش شاید غیرقابل پیش بینی شدن سریاله این کار رو میکنند. در فیلم ها و سریال های مختلف این کار کم و زیاد داره ولی تقریبا در همه انجام میشه.خانم پوووم منم میدونم کمتر تهیه کننده ای حاضر میشه یه متن قدیمی تر رو عینا اجرا کنند و و سعیش بر اینه که بازنویسیش کنه. در عین حال روند کلی رو سعی دارن با داستان پیش برند. موفقترین نمونش در این سریال اولین قسمته که بنا به کمیک طبق گفته دوستان باید گلن کشته میشد و راه هوشمندانه اول ابراهام رو کشتند و همه فکر کردند کمیک رو تغییر دادند ولی بعد گلن رو هم زد و دوباره همه غافلگیر(و البته شاید ناراحت) شدند.
مفهوم حرف من این بود که همه میدونیم این سریال جزو سریالای پر مخاطب هستش و مطمئنا کادر نویسنده متن سریال خوب عمل کرده بودند تا حالا و انتظار هم همین هست ولی در این فصل به جز قسمت اول از نظر متن سریالی کند و خسته کننده شده، میدونم برای تک تک بخش هاش خودمم میتونم دلیل بیارم چرا این اومد چرا اون و اقتضا میکنه زمینه ها رو نشون بدهند و غیره . که شما مدام دارید دلایل رو با دقت خوبی که دارید میارید. و اگه راجبه یک سریال معمولی صحبت میکردیم کافی بود ولی برای سریال با این تعداد طرفدار رضایت بخش نیست. روند داستان کنده و کم هیجان و اتفاقات به کندی پیش میروند و همه به درستی میگند که این سریال به تازگی فقط قسمت اول و اخر فصل رو داره بها میده. من توجیهات شما رو در کندی روند تا حدی قبول دارم ولی نمیتونم کاملا بپذیرم چون از نویسنده های این سریال انتظار میره در عین نشون دادن پیش زمینه ها و … همون طور که در سریالای طولانی موفق دیگه میبینیم و همون طور که در فصلای قبلی همین سریال هم دیدیم باید بتونند روند داستان تند و پرهیجان کنند… خیلی این روند بدتر از قبل شده و لازم به تفسیر نیست ایا شما واقعا همون قدر احساس هیجان میکنید از سریال که قبلا میکردید؟ مگه قبلا نمیخواستند پیش زمینه قضایا رو نشون بدهند، مگه این مسائلی که به عنوان دلیل کندی میگید قبلا هم وجود نداشت ولی سریال اینطور بی روح به نظر نمیرسید ؟ پس چرا قبلا این کندی احساس نمیشد؟ لازم به تفسیر نیست و نیاز به بحث تخصصی هم نیست؟ ایا همون لذت رو تجربه میکنید یا نه؟ ایا بعد از اتمام قسمت همون قدر راضی هستید که قبلا بودید یا نه؟
راجبه تغییر متن هم همون طور که گفتم منظورم این نبوده که نباید تغییر بدهند و همون طور که گفتم ناچار به تغییر هستند و داشتم علت کندی و ضعف متن سریال رو میگفتم که از نظر من این هستش که به خاطر تغییرات قبلی که روی هم جمع شده الان در این قسمت ها از جمع کردنش خوب برنیومدند و سریال متنش کند و نچسب شده و اون بخش فرمایشتون هم که فرمودید قبلا تغییر دادند این شخصیتا رو اوردند و خوب بوده ، خوب اره اون موقع خوب بوده و حرفی درش نیست و اون تغییر در اونجا جواب داده و باعث هیجان شده ولی در این قسمت ها نتونستند خوب مدیریتش کنند واینی شده که میبینیم خلی از کسایی که قبلا سر تعظیم فرو میوووردن حالا دارن به امید بهتر شدن دنبال میکنند؟ این افرادی که نقد میکنند خودشون طرفدار سریالند وگرنه بیکار نبودند این همه قسمت ببینند و این موج نارضایتی (که من با بخش کندی متن سریالش کاملا موافقم) بی دلیل نیست. واقعا این نظر من هست و میدونم خیلی ها هم همین نظر رو با بیان های دیگه گذاشتند. آیا شما این رو قبول ندارید؟
مطالبی شما می گید در ارتباط با فیلمنامه و .. با مطالبی که آموزگاران سینما در جهان مطرح می کنند و در کتاب های مرتبط با این زمینه نوشته شده تناقض داره. فقط کافیه چند صفحه از کتاب ها رو اسکن کنم.
بنده به خوبی کامنتتون و خوندم… همیشه وقتی دارم جواب کامنتی رو میدم چند بار چه اون کامنت چه کامنت خودم و میخونم. بخش بخش به کامنت شما پاسخ دادم… اگر شما منظورتون و بد رسوندید به من ارتباطی نداره در جواب اونچه نوشتین پاسخ گرفتین. من نمیتونم برداشت هرمونتیک از منظور شما داشته باشم به اونچه نوشتین پاسخ میدم. ولی اصلا چه ربطی داره… شما فاصله گرفتن از کمیک رو ایراد مطرح کردین… گفتین مشکل از اینجاست… حالا چون قبلا هری پاتر و مثال زدین من نزنم؟ چه ربطی داره..
موضوع بحث ما اینکه سریال قبلا چطوری بوده الان چطوریه نبوده آقا الان همه چیز و با هم مخلوط کردین. موضوعی شما مطرح کردین در مورد متن و فیلمنامه بوده … اونم اینطوری که گفتین فقط در مورد این سریال نیست… یه نظر کلی دادین در کنار نظری دارین در مورد سریال… نیازی نیست من نظرم و در مورد فصلای قبل یا فصلای حاضر یا چیزه دیگه ای بگم… شما در مورد فیلمنامه و شخصیت پردازی حرف زدین و دیدگاهتون کاملا در این ارتباط اشتباهه… کاملا دیدگاهتون اشتباهه در مورد فیلمنامه نوشتن و شخصیت پردازی… چون سر هیچ کلاس درسی… در هیچ کتاب فیلمنامه نویسی ایرانی و خارجی ای و در هیچ کتاب سینمایی ای دیدگاهی شما مطرح می کنین وجود نداره. ببینید اصولا در تمام کتاب های سینمایی می گن فیلم یک اثر دراماتیکه… فیلمنامه یک اثر دراماتیکه… دراماتیک یعنی یک اثر نمایشی… اثری که قابلیت نمایشی شدن داره… و ارزش نمایشی شدن داره مستند نیست که طبیعی باشه و همه چیز هر چی طبیعی تر باشه جذاب تر بشه. داستان باید دراماتیک باشه شخصیت ها باید دراماتیک باشن نه طبیعی! یکی از وحشتناک ترین چیزها در سینما اینه که دنبال طبیعی بودن همه چیز باشیم. در ضمن انقدر احمق و مثال میزنین باید بگم که ما در واکینگ دد شخصیت احمق نداریم حتی اگر ما خوشمون نیاد دلیلی برای رفتار اون شخصتیتی که به نظرمون ممکنه احمق بیاد وجود داره. اگر مثلا در مورد یوجین چنین نظری دارین. یوجین هیچ وقت احمق نبوده اتفاقا خیلی ام باهوش بوده که تونسته بود اون همه وقت آبراهام و گول بزنه در مورد دانشمند بودنش. یوجین به معنای پسر با استعداده کرکمن بی دلیل این اسم و روی این شخصیت نذاشته.
شما می گین من نظر خودم رو بالاتر از بقیه میدونم… که اصلا ربطی به بحث ما نداشته… چنین چیزی القا بشه یا نشه ربطی به گفتگوی من و شما نداشته. چیزی که من در مورد شخصیت پردازی /اقتباس/ فیلمنامه نویسی و اینطورموارد دارم میگم براساس اونچه که در علم سینما وجود داره هست نه نظر شخصی خودم… الان این شمایید که نظرات شخصی خودتون رو بالاتر دارین می دونین و اصلا به بحث من و شما در این ارتباط چه ربطی داره که من تو کامنتای دیگه ام چی گفتم یا نگفتم. شما دارین مغلطه می کنین… من دقیقا میتونم صفحاتی از کتاب هایی دارم رو اسکن کنم در تضاد با صحبت های شما در مورد فیلمنامه نوشتن و اقتباس و شخصیت پردازی ولی شما اصرار می ورزین که اونچه دارین می گین خیلی صحیح و اصولی است و من باید دقت کنم به حرف شما.
من که خودم بارها گفتم… مردم نباشن هیچ فیلم و فیلمسازی هم نخواهد بود بدون نگاه مردم… و اینم گفتم مردم دارن از واکینگ دد همچنان استقبال میکنن… این و میانگین تماشاگران سریال داره نشون میده و خیال شبکه از این بابت راحته. ولی چه ربطی داره به اینکه مردم منتقد هستن همه شون… ما تماشاگر حرفه ای داریم یعنی کسی که انقدر فیلم و سریال دیده و انقدر سینما رو دنبال کرده که وقتی یه فیلم ببینه میتونه تشخیص بده این خوبه یا بده…اما بازم نمیتونه در مورد تدوین/کارگردانی/دکوپاژ/ میزانسن/ نورپردازی و بقیه موارد نظر بده… چون اینا هر کدوم علمی دارن برای خودشون. هر کسی که انتقادی میکنه رو منتقد نمی گن. یک منتقد یک دانشی باید در زمینه ی چیزی که انتقادش میکنه داشته باشه.
منم دقیقا جواب مطلب شما رو دادم که گفتین برای غافلگیر کردن میان تغییراتی موقع اقتباس ایجاد میکنن. منم دقیقا گفتم این نظر در مورد اقتباس ناقص و اشتباه است. اساسا در اقتباس گفته میشه نباید مو به مو یه اثر رو کپی کنید حتی اگر از روی واقعیت هست…مثلا یک قتل که در یک روزنامه شرحش و خوندین نباید عین به عین بازساری بشه… بلکه باید ابعاد دراماتیکش رو بگیرید و با ابعاد دراماتیک ذهنیتون بسطش بدین. این اشتباهه که می گید برای غافلگیر کردن صرفا میان تغییرات ایجاد میکنن. اون یه چیزه اما هر عنصر متفاوتی که ایجاد میکنن صرفا برای غافلگیر کردن نیست اون هم در ارتباط با کلیت داستان و روایت و شخصیت ها اتفاق میافته نه اینکه خوب ببینیم اینجا چی شده بیایم عوضش کنیم ملت غافلگیر بشن. شما دارین میگین اومدن فاصله گرفتن غافلگیر کنن اما هیچ جای نظرتون نمی گین این غافلگیری براساس و در خدمت ادامه ی داستان و روایت و شخصیت ها است همینطوری که نمی نویسن رو هوا!
برعکس حرف شما من همیشه هر وقت زیر مطالب تحلیلم نوشته شده نقد خوبی بود یا این مسائل تاکید کردم و گفتم این نقد نیست و نقد امر گسترده تریه و منم منتقد نیستم. اونایی در این سایت این جواب و گرفتن از من به خوبی میدونن که بارها این رو گفتم.
شما اشتباه می کنید که فکر می کنید به کار بردن اصطلاحات اونم اصطلاحاتی هر جایی میشه بین علاقه مندان سینما دید یعنی من دارم وانمود می کنم که منتقد هستم یا هر کس چند تا اصطلاح بلد بود منتقده یا حرفه ای! من دانش سینمایی دارم و اساسا الان دارم برای سینما درس میخونم اما من در همه ی زمینه های سینمایی آموزش ندیدم که بتونم در مورد همه اش نظر بدم و منتقد حرفه ای باشم. هیچ وقتم چنین ادعایی نکردم. اما در زمینه ی فیلمنامه نویسی به شدت اطلاعات دارم و براساس اطلاعاتم با شما صحبت می کنم. نه نظر شخصیمه…نه نظر دوستم. من ادبیات خوندم و نقد ادبی گذروندم،تحلیل متن گذروندم… و رو این زمینه ها کار کردم. اینها همه کمک میکنه به تحلیل کردن اما برای نقد کردن موراد دیگه ای هست که حتما باید آموزش دید.
شما گفتین در زمینه فیلمنامه نویسی دستی دارین منم اومدم یه بحث حرفه ای با شما کردم اما می بینم شما حالا دارین به این در اون در میزنین که من رو نسبت به ادامه ی این بحث بی میل میکنه.
بقیه ای مباحثی هم مطرح کردن زمینه ی بحث ما نبوده و منم علاقه ای ندارم در حال حاضر در موردشون حرف بزنم.
منظور از طبیعی بودن شخصیت نه یعنی با توجه به روحیا ت ما طبیعی باشه یعنی با توجه به دنیای روانشناختیه خودش طبیعی باشه و استفاده من از کاراکتر احمق فقط یه مثال بوده در جهت اینکه یعنی مثلا احمق باید احمقانه رفتار کنه و همون جا هم در پرانتز گفتم منظورم تیپ بودن کاراکتر نیست و مثالش رو در بالا برای یکی دیگه از دوستان که بازم این موضوع رو با تیپ اشتباه گرفته بود نوشتم. (در ضمن همون طور که قبلا گفتم ریک به اشتباه از قابلیت مشورت یوجین مثل نگان استفاده نکرد.) کل تعاریفی که شما میفرمایید درست هستش راجبه متن ولی تناقضی با گفته های من نداره و چون بازم با برداشت اشتباه از حرف من راجبه طبیعی بودن کاراکتر صحبت کردید و توضیحاتی که میفرمایید رو خودمم قبول دارم. مثال غیر طبیعی بودن رو تو جواب یکی از دوستان بالا نوشتم که با تصور تیپ بودن شخصیت که شما فکر کردید منظور من اینه متفاوته و توضیحاتی که راجبه متن و کلاس دادین تیپ بودن رو رد میکنه که واضحه و درست و اصلا منظور من هم نبوده.
نکته بعد من هم نمیگم که راجبه هر مساله ای همه منتقدند ولی گفتم کندی داستان رو همه درک میکنندو نیازی به منتقد و تحصیلات اکادمیک نداره. به خاطر کندی داستان هم دلایلی از طرف شما و حتی خودم در بخش های قبلی بیان شده ولی همین دلایل در قبل هم وجود داشته و برای سریال های مشابه هم وجود داشته و بقیه متن ها و حتی خود این سریال در قبل تر به نحو خیلی بهتری از پسش براومدن پس انتظار میره متن با وجود کل دلایل بهتر از این باشه. کندی روند داستان
والا من فکر کنم اگر پرومو واسنیک پیک های از قسمت بعد تا اخر این فصلو هم همین امروز نشون بدند بازم خیلی کسی نمیتونه حدس بزنه که چی میشه . چون دققققققققییییییقا هر قسمتی کلا توی یکی از قلمروها هست و روی دوتا شخصیت زوم میکنه.خخخخخخ.مثلا اگر قسمت بعد رو امروز نشون میدادند و قسمت امروزو هفته بعد فرقی نمیکرد بخدا کلا قسمتا جدا از هم هستند
از سربازای ارشد جنابِ پادشاه باشی !
تازه پادشاه هم تازه یکی دیگه از کسایی ک خیلی دوسش داشت رو روز قبلش از دست داده باشه !!
یه نفر ک ۲ روزه میشناسنش بیاد خفه ات کنه ، ن پادشاه ن هیچکس دیگه هیچ غلطی نکنن :)))) That’s just HILARIOUS
منتظرم یکی بیاد این حرکت هم ( تحلیلِ منطقی :))))))) ) کنه
من نمیدونم چرا بدیهیات هم می پرسین… ریچارد تا حالا چند بار در معاملات کینگدام و ناجیان اختلال ایجاد کرده بود و همچین هم مورد علاقه ی ازیکیل نبود… و ازیکیل اصلا به حرفش گوش نمیداد…
دوم اینکه ازیکیل به مورگان بیشتر از ریچارد اعتماد داشت برای همین وقتی ریک اومد اونجا علیرغم اینکه ریچارد هی میگفت باید بجنگیم از مورگان پرسید نظر تو چیه… به عقل اون بیشتر از ریچارد اعتماد داشت…
سوم اینکه مرگ بن که مثل پسر ازیکیل بود و براش خیلی اهمیت داشت به شدت اون و ناراحت کرده بود… و اون لحظه ای که مورگان گفت گفتی به ازیکیل یا نه کمی به این موضوع مشکوک شده بود ازیکیل که گفت الان بگو… با توجه به این گفتگو میدونه یه چیزی بین مورگان و ریچی هست…
چهارم اینکه حتی اون ناجیان کله خر از مورگان ترسیدن وقتی ریچارد و داشت می کشت… اونا که با بی خیالی آدم می کشن… انقدر از رفتار مورگان شوک شدن که حتی براشون اهمیت نداشت که این دفعه کینگدام دست خالی اومده… و واقعا از رفتار مورگان شوک شدن… بنابراین توقع دارین اونایی مورگان و با فلسفه ی همه زندگی ها با ارزشن می شناسن وقتی در این حال می بیننش… چیکار کنن؟ همه شون یه لحظه خشکشون زد… فقط چند لحظه مرگ ریچارد طول میکشه… چند ثانیه…
پنجم اینکه با توجه به اعتماد و شناختی ازیکیل نسبت به مورگان داره و به همین خاطر بن رو برای تربیت و تمرین مبارزه به اون سپرد می دونه که بی دلیل اینکار و نمیکنه… اونها وقتی بن تیر خورد هم تا وقتی ناجیان ول کن معامله نبودن همه سمت بن نرفتن… اینجا هم فقط چند ثانیه بود همه شوک شدن…
باید توجه کنید به سریال… انکار کردن راحت ترین کاره… مورگان برای ازیکیل ارزشش از ریچارد بیشتر بوده در همین مدت کوتاه… و نشانه هاشم سریال گذاشته تا این و بفهمیم… بن و بهش سپرده …ولی به ریچارد که مبارزه کردن و بلده نسپرده… به مورگان میسپره…
نظر مورگان و در مورد درخواست ریک میپرسه…
در معاملات با ناجیان مورگان و از همون اول حضورش در کینگدام می بره و از رازهای کینگدام با خبر میکنه…
سریال چقدر باید نشونه بذاره… وقتی یه آدم تازه وارد تا این حد بهش بها داده میشه یعنی ارزشش بیشتر از ریچارد یا خیلی های دیگه است برای ازیکیل…
این چیزی که دوستمون نوشته درسته. هرچقدر هم مورگان نزدیک باشه توجیه نمیشه بقیه زل بزنند. برای من هم باور کردن و منطقش سخته این رو بپذیرم. این یک مساله و مساله دیگه هم رفتار مورگان برام طبیعی نیستش. مورگان این ادم دلرحم و مهربون هر چقدر هم ضربه روحی شدید خورده باشه اینکه کسی رو بکشه که میدونه آدم خوبیه و داره برای گروه تلاش میکنه منطقی نیست. شاید غیرمستقیم باعث مرگ پسره شده ولی قاتل پسره فقط و فقط افراد نگان هستند و مورگان که خودش شعار میده ریچارد به تنهایی تصمیم گرفته چرا خودش به تنهایی تصمیم میگیره ریچارد لایق مرگه؟ تناقض شخصیت ها بیداد میکنه.
وقتی مورگان بعد از کشتن ریچارد به اشتباه به جای بن میگه دویین یعنی اسم پسر خودش و میاره یعنی انقدر بن براش عزیز بوده و جای پسرش و براش گرفته بوده که مرگش اینطوری بهمش می ریزه…اونم وقتی که اون داشت برای صلح تلاش می کرد…
سریال باید چطوری نشون بده به شما روابط شخصیت ها رو…
مورگان با گذروندن یه دوره ی درمانی پیش ایستمن تبدیل شده بود به چنین شخصیتی که می دیدیم… و الا بعد از مرگ پسرش تبدیل شده بود به کسی که هر ادم زنده ای رو می بینه میکشه… و براش فرقی نداره خوب یا بد…
و باز هم بعد از مرگ بنی که مثل دویین براش با ارزش بود و بهش اهمیت میداد به حالت دیوانه وارش بعد از مرگ دویین برمیگرده… این چیش تناقضه… اتفاقا خیلی ام واضحه… شما نمی خواین بپذیرین… عدم پذیرش شما ربطی نداره به سریال… سریال داره جواب این سوال شما رو میده… ولی شما جواب نمی گیرین و ردش می کنین و نمی خواین بپذیرین… به سریال هیچ ربطی نداره… این قسمت اتفاقا خیلی رو به جلو بود.. این تناقض نیست… اون قاتل وحشی بخشی از شخصیت مورگان بوده بعد از مرگ فرزندش که مورگان سرکوبش کرده بود و حالا بعد از مرگ کسی که براش مثل پسرش شده بود انقدر که ازش در مورد اینکه اون دختر کیه بپرسه دوباره درونش زنده شده با این تفاوت که هر آدم زنده ای رو نمی کشه بلکه میخواد اونهایی که دشمنشون هستن رو بکشه…
مورگان میخواست از ناراحتی بخاطر بن خودش و بکشه… وقتی در مورد کار ریچارد فهمید سعی کرد خودش و کنترل کنه یه شب به ریچارد فرصت داد… به کسی در مورد قصور ریچارد نگفت… اما کاملا بهم ریخته بود… و فلش بک هایی می دیدیم داشت این روز به ما نشون میداد مورگان داره تغییر حالت میده… و وقتی دید ریچارد انقدر نسبت به مرگ بن فرصت طلبانه صحبت میکنه و داره مثل یک نقشه ازش استفاده میکنه کنترلش و از دست داد…
قابل توجه اونایی میگن که ریچارد برای ازیکیل باید ارزشمند تر باشه که گفتم به دلایل بالا نیست.. مورگان که تازه تو کینگدام اومده به مراتب نزدیک تره به بن و بن براش اندازه پسر خودش اهمیت داره اما ریچارد که از خیلی وقت پیش بن و میشناسه تاثرش فقط لحظاتیه و بعد فورا از نقشه حرف میزنه…
شاید اگر ریچارد انقدر فرصت طلبانه رفتار نمی کرد با مرگ بن که باعثش شده بود مورگان نمی کشتش… و بازم تلاش میکرد خودش و کنترل کنه هر چند که مورگان بهم ریخته بود و نمی تونست دیگه باپند فلسفه اش باشه….
بچه ها اینا خیلی واضحه تو سریال … اگر بهشون دقت نمی کنید خوب کافیه دقت کنید…اگر نمی خواین بپذیرین که جواب مسائلتون هست در سریال خوب اون یه صحبت دیگه است… ولی عدم پذیرش دلیل بر عدم وجود مساله و جواب در سریال نیست.
کجای دنیاییت شمااا؟؟؟
بهشت برین؟ مدینه فاضله؟!!!
بیا تو خیابون تهران راه برو بی تفاوتی ببین در حد لالیگا به قول معروف
چقدر پرتید از دنیا
چقدر چشماتون بسته است!
اتفاقا معلوم شد خود شما از همون بی تفاوتایی
تو همین خیابونای خودمون میزنند طرف رو درب و داغون میکنند همه مثل مجسمه فقط نگاه میکنند
تو همین تهران!
بالا سر شما با اسلحه بایستند و یکی هم تازه دیوونگی کنه بزنه یکی دیگه رو له کنه،لابد شما میشی سوپرمن و میپری وسط همه رو نجات بدی :)
قسمت خوبی بود. برعکس چیزی که فکر می کردم. به شخصه این قسمت رو شروع پیشرفت این نیم فصل دیدم.
هرچند زیاد از قسمت بعد مطمئن نیستم. قسمت آینده که هیچ، ولی ۲ قسمت بعدی قسمت ۱۴ می تونه بترکونه(اگه ۱۶ قسمتی باشه)
البته بازم بستگی داره که یک وقت نخوان حالمون رو باز مثل فصل قبل بگیرن.
اگه این ۳ قسمت آینده هم مثل این قسمت خوب جمع و جورش کنن به شخصه راضی می شم از این فصل.
به نظرم مورگان و کارول خیلی رو مخن!
در مورد شخصیت کارول باید بگم که خودتو جدا میکنی که چی؟
ولی این قسمت قسمتی بود که کارول و مورگان رو برمیگردونه به اوج خودشون
شاید اخرین قسمت رو مخ باشه
شما چشمان و گوشها رو باز میکردی قسمتهای قبل رو میدیدی نمیگفتی که چی!!!!
کلی قسمت طول کشید تا کارول مطمین شد که بره!!!
طرف زده کلی ادم کشته
اینجا همه قهرمانن!هر کی نظر میده !نیست پاش بیافته شما میزنید ده بیست نفر رو میکشید…
به ویدئو عکس العمل های قسمت قبل توجه کنید.
خیلی راحت و بدون عصبی شدن، صحنه هایی چون “آهوی معروف!” رو نگاه کردن و با لبخند یا جملاتی ساده رد شد. البته شاید این ظاهر قضیه باشد ولی در کل به نظرم ما تماشا گران خوبی نیستیم. انتظارات عجیبی از یک سریال داریم. ضعیف بودن یک قسمت باعث به کار بردن ادبیات وحشتناکی در بین طرفداران می شود. همه لحظات خوشایندی که این سریال طی چند سال برای ما رقم زده را زیر سوال می بریم. گاها واقعا افسرده می شویم.
چرا؟؟
چرا برای رسیدن به یک فرهنگ و دیدگاه مناسب در هر چیزی باید اینقدر اعصابمان خورد شود؟
یک نگاه به کامنت های اخیر بیندازید!
—————————
اینها رو گفتم تا یه کم ، فقط یه کم توی نظرات این قسمت رعایت کنیم!
انتظارات عجیبی از سریال داریم!!!! گمون نکنم خود کار توقع ما رو بالا برده و اساسا افت سریال هم فقط به یکی دو قسمت اخیر هم برنمی گرده.
شما کار مثلا اصغر فرهادی رو می بینی به اندازه یه سریال در پیت صدا و سیما ازش توقع داری؟ مسلما نه توقعت بیشتره
واکینگ دد هم قابل تحسین بود چون کاری بود که میشد به همه معرفی کنی نه فقط کسایی که کارای زامبی محور رو دوست دارن. ادامه سریال دلیلی به جز مباحث اقتصادی نداره
و شاید اون کسایی که هنوز راضی هستن خوره فیلمهای زامبی محور هستن و هنوز به عشق این مسئله سریال رو نگاه می کنن
کسایی که میگن نگاه می کنید و غر می زنید، من خودم دیگه نمی خوام نگاه کنم دقیقا از همین اپیزود
فقط اومدم نگاهی به نظرات بکنم. فیر رو که کلا فقط فصل یکش رو دیدم
چون مطمئنم اصل جنگ با نگان میره برای فصل بعد و دوباره سر کاریم
ولی این سایت سایت بسیار خوبیه و مدیریت خیلی خوبی داره و با توجه به افت واکینگ دد بد نیست شیفت بده رو سریالهای خوب دیگه و درکنارش اپیزودهای واکینگ دد رو هم بذاره برای علاقه مندانش
عزیزم اگ زبانت خوب باشه همون ویدئو ری اکشن های قسمت قبل جای اون اهو همشون گفتن چقدر بد در اوردن و چقدر فیکه حتی ی جاش با نقاشی مقایسه کردنش ولی خب بالاخره طرفدارهای جدی هستن زیاد واکنش تند نشون نمیدن مای هم باید خیلی ملایم نقد و انتقاد کنیم .
به نظر من جنگ با نیگان رو می خوان بندازن فصل بعد… تو این دو قسمت با این اپیزودا نمی رسن.یه اپیزود هم در مورد ساحل نشینا ….پس حتما این فصل جنگ نداریم…..خالا باید ببینیم
ریچارد شخصیت جالبی داشت و میشد بیشتر توی فیلم باشه و باید تو یه فلش بک به گذشتش اشاره میشد ، باید مورگان بجای اون کشته میشد .
واقعا از حذفش ناراحت شدم.
مطمئنم. تو قسمتها و فصلهای بعدی چیزای عجیب غریبتری هم میبینیم?
بحث و انتقادات
علی - شنبه 28 اسفند 1395
در راستای این تاپیک و ضعف های مطرح شده راجبه متن سریال و رد و یا قبول توجیهات آورده شده به نظرم دوستان تاپیک با عنوان
“پاسخ اشتباه ریچارد باعث مرگش شد”
رو هم مطالعه بفرمایند تکمیل کننده خواهد بود.
در این تاپیک در بخش نظرات دوباره یکی از دوستان توجیهی مشابه یکی دیگر از دوستان آورده و تکرار کرده “مورگان به ایزیکیل نزدیک تر بوده واسه همین همه نگاه کردند و طبیعی بوده” راجبه این که طبیعی بوده یا خیر ضمن خواندن نظرات آن تاپیک هر کسی میتونه خودش قضاوت کنه.
mmad - پنج شنبه 26 اسفند 1395
یه چیزی یادم رفت بگم
میگن چرا ریک و میشون رابطه دارن
خب مگه خودتون صب تا شب از عشق حرف نمیزنید تو پیجای اینستا و تلگرامو فیس بوکو هزار جایه دیگه ؟ :)) عشقههه دیگه یهو ادم عاشق میشه ^_^
ما تو دنیای متمدن زندگی میکنیم به یه نفر نیاز داریم که همیشه پشتمون باشه بعد چیزه عجیبی نیست که تو دنیایی که همه وحشی ان و هر لحظه ممکنه بمیری همچین نیازین داشته باشی.. ریک و میشونم نیاز دارن..
poom - چهارشنبه 25 اسفند 1395
گرامیان من فکر میکنم بحث در مورد سریال دچار خلط میشه…
مثلا داریم در مورد قسمت ۱۳ و وقایع مربوط به این قسمت صحبت می کنیم بعد یهو می بینیم یه سری رفتن تو قسمت ۱۲ و ریک و میشون و … هی استدلال هاشون و با اونها میخوان ثابت کنن… ما در مورد قسمت ۱۲ همون قسمت ۱۲ حرف زدیم… داریم در مورد قسمت ۱۳ صحبت می کنیم… چرا هی باید بزنیم جاده خاکی… و همه چیو قاطی پاطی کنیم…اصلا رشته ی بحث گم میشه… من قسمت ۱۲ رو سر جاش صحبت کردم در موردش…تمام شده و رفته.. بی فایده میشه گفتگوهایی که یه سریش میتونه راه گشا باشه… مثل اینه که شما بگین اینجاش بد بود بعد من بگم فصل یک قسمت دو دقیقه فلان خوب بود…خوب چه ربطی داره قرار نیست چون اون دقیقه خوب بوده این یکی ام باشه…یا یه چیزی بد بوده این یکی ام بد باشه… تقریبا استدلال ها این طوری میشه بعضی وقت ها در گفتگوها…
وقتی در جواب کامنت ها مطلبی رو می گیم میگن دعوا داری… من در مورد شخص حرف نمیزنم…دارم در مورد سریال حرف میزنم. چون نظرم مخالف یک نظریه به معنی دعوا کردن نیست. اصلا راجع به شخص حرف نمیزنیم که با کسی دعوایی وجود داشته باشه.
یا داریم در مورد یک مسئله ی کلی در سینما علم سینما و به طور کلی فضای سریال حرف میزنیم… بعد باز وارد جاده خاکی میشه بحث… یا یهو میره تو فازه شخصی…
جاده خاکی نزنیم تو بحث… تو منطق الف اگر الف باشه و ب ب نتیجه اش این نمیشه که الف جیمه… ماده هایی که تو مساله ی منطقی استفاده می کنین اساسا باید بهم ربط داشته باشن… و الا منطق جاش و مغلطه و سفسطه عوض میکنه…
من دو قسمته دارم نظر میدم تو این بخش…ولی کلا تو بحثا دیدم همیشه این اتفاق میافته.
The Z Word - چهارشنبه 25 اسفند 1395
این قسمت خیلی خوب بود
tara - چهارشنبه 25 اسفند 1395
رک و پوست کنده بگم البته نظر شخصیه
خیلی دارن کشش میدن و رو عصابن امیدوارم بهتر شه سریال
omid - چهارشنبه 25 اسفند 1395
مورگان یه ادم احمقه و بسیار مزخرفه برا آدم بدا دل میسوزونه ولی مثل آب خوردن یه آدم خوب و خودی رو میکشه داستان مزخرف
Parham - چهارشنبه 25 اسفند 1395
آقا کامنتها دارن وجبی میشن.
جیره روزانه بچه ها روزی یه وجب کامنت.
احتشام - سه شنبه 24 اسفند 1395
من در مورد دو قسمت اخیر حرفای بچه هارو زیاد شنیدم که چرا این ایجوری کرد چرا انقدر بد شده و دلایل هر دو طرف طرفدار و ناراضی تقریبا قانع کننده هست ولی منم جوابایی میدم که شاید برای هر دو طرف قانع کننده باشه در مورد هر شخصیت
۱-وقتی عاشق کسی میشید قطعا سرنوشتش براتون از قبل بسیار بیشتر اهمیت پیدا می کنه.اینکه میشون چرا اینطوری شد زمانی که ریک توسط زامبی ها محاصره شد چرا قبلش اینطوری نمیشد،دلیلش این بود که تا مرگ همسرش و مرگ دو تا بچه هاش کلا احساساتشو گذاشته بود کنار (رجوع شود به بازی مردگان متحرک:میشون) و در همین بازی تا مرز دیوانگی پیش رفته بود و تا این فصل به ریک احترام میذاشت،عاشقش نبود که.بعضی دوستان گفته بودن ما تا حالا احساساتی شدن یا ترس میشون رو ندیدیم.قسمت اول فصل هفتم این میشون بود که به نیگان گفت هر منظوری داشتی ما متوجه شدیم نمیخواد دست کارل رو قطع کنی و به شدت ترسیده بود و اینکه ما میدونیم ریک حالا حالا ها زندست و انقدر نباید میشون میترسید ولی آیا میشون میدونه؟آیا هر کسی بود به جای ریک در واقعیت و داستان میمرد ولی چون ریک بود زنده موند.پس به میشون حق بدید که تعجب کنه و بترسه برای این که اون مثل ما دانای کل داستان نیست(رجوع شود به پست واکنش ها ی فصل ۷ قسمت ۱۲ که همه میگن اهو میشون نه ریک)
۲-همه دست اندرکاران فیلم قول داده بودن نحوه خشن شدن یا ظالم شدن نیگان رو به صورت فلش بک توضیح بدن(مثل مورگان) خب کو؟
اگر مورگان دیوانه شد دلیلش رو نشون دادن و اگر ادم صلح جویی شد باز دلیلش رو نشون دادن و دوباره اگر دیوانه شد باز دلیلش رو نشون دادن ولی نیگان چی؟اگر نیگان هنوز تو دل بعضی بیننده ها جا وانکرده بیشتر به همین دلیله(روجع شود به فصول سه و نیم فصل ۴ برای شخصیت فرماندار که سعی شد که با مکالمه و گفت و گو ها گذشته این شخصیت بیشتر باز بشه)
۳-از زمانی که ریک کارول رو رها کرد کارول واقعا ماشین ادم کشی شد که هیچ کس جلودارش نیست و واقعا اندازه ۵ تا ریک میارزه(رجوع شود به قسمت اول فصل ۵ که تمامی ترمینوسی هارو مثل پشه کشت) این شخصیت در گیر و دار شخصیت قدیمیه خودش زنی خونه دار که از شوهرش هر شب کتک می خورد و شخصیتی که دختر ۱۰ ساله رو راحت مثل اب خوردن میکشه(رجوع شود نیم فصل، فصل ۴) و در فصل ۵ ترمینوسی هارو درو میکنه.این حالت در تمامی ما مردم ایران هست(ادم ارومی هستم مگر روی سگم در بیاد کار دسته همه میدم).
۴-در اخر به ریک میرسیم یه جاهایی ریک عوضی هست(رجوع شود به اخر فصل ۲ دیگه دموکراسی تو این گروه وجود نداره) و فصل سوم(ساشا و برادرش رو راه نداد) و دنبال زن مردم بود(اخر فصل ۵) ولی رهبری مقتدر و مردی دل سوز بود(در بیشتر مواقع) و همیشه روحیه بخش بود(رجوع شود اخرین قسمت فصل ۴ در ترمینوس که اینا نمیدونن با کیا طرفن).ولی هر کسی تو زندگیش اگر مبارز بوده و جنگجو دیگه یه جایی میبره(مثل یاسر عرفات).یه جایی دیگه ادم خسته میشه از جنگیدن مردن و کشتن.
۵-در انتها اینم بگم که اگر سریالی مثل لاست و واکینگ دد شخصیت های قابل باوری دارن و تو دنیا معروفن دلیلش اینه که شخصیت های خاکستری دارن یه جایی ادم خوب،یه جایی بد،یه جایی دروغگو و یه جایی عوضی میشن و تمامی نقاط ضعف یک ادم در زندگی معمولی و واقعی رو دارن(بر خلاف فیلم های ما که اخوند و رزمنده و زن چادری همیشه خوب و کسایی که کراوات دارن و اسمشون کوروش هست و موهاشون دم اسبی رییس باند مواد مخدرن).این دوستمون که میگه احمق باید احمق رفتار کنه و باهوش باهوش و میگه فیلم نامه نویسه حتکا فیلم نامه های کیمیا و معمای شاه رو میپسنده که ادما خطی کنش ها خطی همه چی از قبل معلوم.
علی - چهارشنبه 25 اسفند 1395
سلام رفیق. این یه مثله و در مثل مناقشه نیست.وقتی میگم احمق باید احمقانه رفتار کنه منظورم این نیست که شخصیتی ها تیپ هستند (تیپ یعنی ثابت). همه میدونند الان هیچ فیلم و سریال مطرحی وجود نداره شخصیت تیپ به اون معنای قدیمی وجود داشته باشه. منظورم رو بارها تکرار کردم ولی نمیدونم چرا هی دوباره بخشی از حرف رو تکرار میکنند دوستان. به کل صحبتایی که کردم با هم توجه بفرما. من میگم شخصیت باید باور پذیر باشه یعنی در هر موقعیت با توجه به شناختی که داریم متناسب با خودش باید رفتار کنه. اگه قراره تغییری بکنه زمینه های تغییر طوری به ما نشون داده بشه که باور پذیر باشه. یعنی اینکه وقتی ریک تو انبار پیشنهاد میده میخوای نریم خوش بگذرونیم برای حداقل من قابل قبول نیست از این شخصیت. نمیگم اشتباهه چون میشه ۵۰ دلیل اورد که به چه دلیل این حرف رو زده بلکه میگم در سطح این سریال حرفه ای نیست. از ریک فردی با وفا و مسئول به همه افراد گروه انتظار میره و اون جملش اصلا با پیشینه اش نمیخوره. برادر همه میدونیم تو همه سریالا و فیلما شخصیت ها خاکستری هستند و بخواییم نام ببریم نمونه هاش رو تو فیلمای مطرح فقط چند تا شخصیت خاص هستند که سیاه و سفیدند. بقیه همه خاکستری قبول ولی برای فردی مثل من زمینه های رابطه عاشقانه ریک اصلا نمیچسبه و برام ملموس و واقعی نیست. و این مشکل متنه و متن سعی داره جورش کنه ولی جور نشده تا حالا.
نکته دوم در زمان مقایسه نمیشه پراید رو با بوگاتی مقایسه کرد. مقایسه ای که شما فرمودید با سریال ایرانی که مشخصه مثل پراید و بوگاتیه…. من بیشترین توجهم و لذتم از سریال متن داستانشه. و سریالای شعاری رو علاقه ای ندارم و نمیبینم. قابل ستایش ترین سریالی که دیدم فرار از زندان بوده که سر تعظیم باید جلوی متنش فرو اورد. لاست هم در برهه هایی فوق العاده بود. وقتی داریم راجبه سریالی مثل واکینگ دد حرف میزنیم باید اون رو با همتایان برترش مقایسه کنیم و به خاطر همین هم هست که انتظارات بالاست.
از سریال سطح بالا انتظار شوکه شدن وقایع غیرقابل پیش بینی و هیجان بالا میره. نه اینکه مخاطب رو احمق فرض کنند و زامبیا مثلا بریزند سر ریک واقعا مسخره ترین صحنه فیلم بود چون یه جورایی به شعور مخاطب توهین شد. فکر نمیکنم کسی از بیننده ها حتی لحظه ای شک کرده باشه که ریک که شخصیت اصلیه اینطور مرده باشه و این تیکه از سریال یه اشتباه بد بود ونباید یه سریال خوب همچین اشتباه بدی بکنه.
Mohammad_8969 - چهارشنبه 25 اسفند 1395
پیرو حرف هر دو عزیزء ببینید عوامل سعی دارن بعضی وقتا هیجان بدن به سریال کاری کنن که بیننده برا لحظه ای ضربان قلبش تند بزنه مثلا قسمت ۶ فکر کنم یه زامبی شبیه هیث اوردن که بیننده فکر کنه هیث مرده بعد از نجات تارا ولی کاملا مشخص بود که اون زامبی هیث نیست یا همین قسمت ۱۲ و اتفاقی که برای ریک افتاد فکر نکنم یک نفر هم احتمال داده باشه واقعا ریک رو زامبی ها خوردن عوامل میخوان هر از گاهی یه هیجان بدن ولی مسیر رو دارن اشتباه میرن وقتی همه میدونن ریک نمیمیره ( حداقل تو این مقطع جنگ با نگان قرار نیست بمیره) چرا میان همچین کاری میکنن؟ درباره رابطه ریک و میشون هم خیلی ها اون رو قبول نکردن و اصلا بهم نمیخورن و هیچ \یش زمینه ای هم مبنی بر شکل گرفتن رابطه این دوتا نبود و حالا هر دو شخصیت خراب شدن و اون اقتدار گذشته رو ندارن یه کامنت هم دیدم گفته بود که میشون بمیره تا ریک به اون اقتدار گذشته برگرده ولی نمیشه دیگه اگر میشون هم بمیره یجور کلیشه بوجود میاد که هرکی با ریک رل زد میمیره
در پایان کاش فرانک دارابونت از تیم کارگردانی کنار نمیرفت
MJ - چهارشنبه 25 اسفند 1395
ولی من برداشت دیگه ای از صحنه درگیری ریک و میشون با زامبی ها داشتم. ریک برای بیننده سوپرهیرو تعریف شده و یه مرگ ابکی اونم به دست زامبی برای ما اصلا و ابدا باورپذیر نیست. چرا؟ چون شخصیت اصلی سریاله. ولی برای میشون کاملا باورپذیره چون عملا ریک برای میشون یه انسانه، نه صرفا شخصیت اصلی سریال! برای میشون مرگ ریک هم مثل خیلی از اطرافیانش امکان پذیره و هرلحظه ممکنه ریک هم بمیره حتی با یه مرگ ابکی. سازنده های سریال خودشون هم میدونن که همچین صحنه ای برای مرگ ریک باورپذیر نیست و بیننده هم گول نمیخوره. کما اینکه یه بار دیگه هم با همین روش مرگ گلن رو به بیننده القا کردن. پس بیشتر هدفشون از ساخت این سکانس این بود که میشون رو شوکه نشون بدن و زامبی ها به سمتش برن و جون میشون به خطر بیفته.
امیر - سه شنبه 24 اسفند 1395
بر عکس قسمت ۱۲ این قسمت معنا دار بود و اتفاقات مهمی هم توش افتاد و سه نفر که مخالف جنگ بودن تو این قسمت راضی شدن … و در مورد مورگان اینکه دوباره به حالت جنون قبلیش برگشته نه دقیقا همون جنون قبلی ولی دیگه از کشتن ابایی نداره و این نکته ی جالبیه … و بازم میگم که از وقتی رابطه ی بین ریک و میشون شروع شد هر دو شخصیت به گند کشیده شدن یکیشون باید حذف بشه و چون ریک شخصیت اصلی داستانه پس به نظر من حذف میشون ضروریه چون خیلی وقته که دیگه هیچ شباهتی به اون میشون ترسناک فصل سوم نداره ……..
علی - سه شنبه 24 اسفند 1395
اصلا نمیخوا مطولانی بنویسم ولی متن طولانی پوم و جواب دادن ایجاب میکنه. باور پذیر بود نشخصیت ها رکن اصلی متنه وگرنه همه مثل دیوانه ها میشوند و از کاراکترها چیزایی میبینیم که که انتظارش رو نداریم. در متن قبلی تو پرانتز نوشتم تغییر داریم در کاراکتر ولی نه یهوویی. وقتی یک شخص الان احمقه باید احمقانه رفتار کنه تا باورپذیر باشه، اگه خلافش رفتار کنه یا ضعف مستقیم متنه یا باید دلایلش به طور قانع کننده در قسمتای قبل باشه یا در قسنتای بعد با فلش بک نشون داده بشه. خانم پوووم (که خودتون رو منتقد حرفه ای میدونید) در دقت شما در سریال شکی نیست ولی تعجب از دقت شما در متنیه که میخونید و نقد میکنید منظور من از فرد احمق احمقانه رفتار کنه و فرد باهوش خردمندانه این بود ( نه اینکه شخصیت ها تیپ باشند و صلب و بدون تغییر) . دلیل این حرفم هم حرکات اخیر ریک و میشون بیشتر بود.
نکته بعد اینکه همه اثرها بیننده هاشون رو از سابقه خودشون دارند نه از حال حاضرشون. اینکه الان بیننده زیاد داره بخاطر موفقیت های پیشینشه. و بیننده ها حتی اگه ناراضی هم باشند به دیدن قسمت های بعدی ادامه میدهند چون قبلا این سریال رو دنبال میکردند.
نکته بعد اینه که من با نقد بدون انصاف که الکی گیر بدیم به چیزی موافق نیستم ولی کل نکات فیلم نامه نویسی و نقد و متن سریال و چارچوباش برای اینه که سریال یا فیلم به اوج برسه و اون جمله ای که گفتم همه بیننده ها “منتقد تجربی هستند” از دوستی شنیدم و واقعا بهش اعتقاد دارم. فراموش نکنید فیلم یا سریال داره برای همین بیننده ها داره پخش میشه و درسته که همه رو نمیشه راضی نگه داشت ولی اگه تعداد ناراضی ها زیاد شده حتما هشداریه برای متن حتی اگه همه منتقدا به به و چه چه بکنند. همین منتقدان تجربی و بیننده ها هستند که با توجهشون یه اثر رو بالا میبرند یا پایین. باز هم میگم که نمیشه همه رو راضی نگه داشت ولی وقتی تعداد زیادی روند سریال کند شده براشون نشون دهنده ضعفه متنه. در بزرگ بودن سریال و نویسندگان شکی نیست ولی در حال حاضر کارشون نسبت به قبل ضعیف تر شده و این چیزی نیست که شما یا هر منتقدی که خودشو حرفه ای میدونه نقضش بتونه کنه.
Mohammad_8969 - سه شنبه 24 اسفند 1395
این همون مورگانیه که چند فصل انتظارش رو میکشیدم ولی با اون فلسفه ش حالمو گرفت. حالا مورگان تبدیل به شخصی شد که میخواد یه ارتش رو رهبری کنه(طبق دیالوگ های ریچارد و تکرارشون توسط مورگان) حدس میزنم این چند قسمت باقیمانده در مسیر بازگشت به شکوه گذشته سریال طی بشه
yoosef - سه شنبه 24 اسفند 1395
برخلاف نیم فصل اول این فصل، نیم فصل دوم تا اینجا نسبتا راضی کننده بوده. مثل قسمتی که ماجراهای یوجین رو نشون میداد و همین قسمت ۱۳ جزو قسمتهای خوب بود. از نظر ساختاری سریال افت کرده که دلیلش رو متوجه نمیشم. از اهو و ببر فتوشاپی که بگذریم…صحنه خالی شدن زیرپای میشون و ریک وقتی رو سقف بودن و یا پیدا کردن این یدونه طالبی گم شده و اینکه یادش میاد مقصر کی بود خیلی دم دستی برگزار شدن. اشاره به اون قسمت خورده شدن آهو نمیکنم که فاجعه بود اون!. کارول و مورگان جزو بهترین شخصیتهای سریال هستند و جزو معدود آدمهای سریال که هنوز طعم واکینگ دد میدن. خوشبختانه سریال خوب داره این شخصیتهای محبوب من رو جلو میبره و کم کاری نمیبینم در موردشون. به خصوص مکالمه دریل و کارول توی خونه واینکه دریل چیزی بهش نگفت راجع اتفاقات طعم فصلهای اول واکینگ دد رو داشت و به جرئت اون قسمت بهترین قسمت فصل ۷ تا اینجا هستش.
ولی سریال داره وقت رو از دست میده. دقیقا همونطور که با تاخیر شروع به گسترش دنیای داستان کرد و باعث شد نیم فصل اول هفت و حتی دوم شش از ریتم بیفته الانم داره وقت رو هدر میده. نگان همچنان یک شخصیت وراج عوضیه که هیچ بعد شخصیتی دیگه ای نداره. دوباره این جمله رو تکرار میکنم که تا اینجا نگان شخصیت آب بسته شده گاورنر هم نیست. به قول مسعود فراستی یک شخصیت مقوایی کامله! نگین تو کمیک فلان و بهمانه که عصبانی میشم. کمیک کاملا به کنار باید تو سریال شخصیت پردازی کامل انجام بشه که در مورد نگان همچنان همه چیز رو هواست و ضعیفترین شخصیت حال حاضر سریال از شخصیت پردازیه که هیچ چیز خاص و اضافه ای هم نداره و هزار تا عوضی وراج دیگه رو تو هزار فیلم و سریال دیگه دیدیم. امیدوارم زودتر برسن به این شخصیت چون اونطور که بوش میاد حالا حالا باید تحملش کنیم.برعکس نگان دوایت هست که خیلی بهتر پرورش یافته تا الان و تبدیل به یه شخصیت واکینگ ددی شده.
چیزی که واکینگ دد رو خاص میکرد احساسات و کنش و واکنش های یه سری آدم معمولی تو یه شرایط خیلی سخت و خاص بود اینکه مرز و حد انسانیت تا کجاست. بدون اینها سریال میشه یکی از هزار تا اسلشر زامبی محور به درد نخور یه چیز مثل قسمت اول فصل هفت با مثلا هنرنمایی نگان.
بزرگترین اشتباه سازندگان هم کنار گذاشتن ریسک زامبی یا همون واکر ها بود. از اونجایی که انسانها دشمن اصلی شدند و جناب ریک گفت ما خودمون مرده متحرکیم افت سریال شروع شد و سریال هیولای اصلی خودش رو از دست داد. سازنده ها باید با یک روشی این تهدید رو همواره حفظ میکردن مثلا با ایجاد جهشهای جدید تو واکرها یا هزار تا کلک که نویسنده ها بلدن. الان زامبیها جز فضا پرکن چیز بیشتری نیستن و کاربردشون فقط اینه که ما هر قسمت یه چند تا کله و مغز له شده زامبی ببینیم.
و در پایان طرفدارا و مخالفا انقدر بهم نپرین. مقصر اصلی این رفتارم ادمیهای سایتن که بی تعارف قلم خوندنی و منطقی ندارن و صرفا نظرات مخالف رو میکوبن و با هر سفسطه و دلیلی که شده میخوان بگن که سریال خوبه و همه چیز برقراره دوس نداری نگاه نکن! ماهایی که منتقد سریالیم نظرمون اینه که ضعیف شده( و خیلی واضحه که ضعیف شده)چون دوسش داریم و طرفدارشیم و میخوایم همون واکینگ دد قدیمی بشه.
کجان صحنه های احساسی سریال مثل اونی که لوری با صورتش جای دست ریک رو رو شانش نوازش کرد. طعم واکینگ دد از سریال رفته. یه سری میگن ما طرفدایم اینجام سایت طرفداراس. هرچی بشه ما دوسش داریم. این رفتار جوجه فن بازی در آوردن درست نیست به چشم مشتری به محصول نگاه کنین تا اشکالات خیلی واضح دو فصل اخیر رو ببینین. این فن بازیا نتیجش میشه همین افت سریال و سازنده ها فک میکنن هرچی با اسم واکینگ دد و یه ریک و یه دریل و یه عوضی چماق به دست به ما بدن میشه واکینگ دد!
محمد - سه شنبه 24 اسفند 1395
به نظر من سازنده ها شخصیت پردازی نگان رو تقریبا دست نخوره باقی گذاشتن برای فصل بعد
مجتبی - سه شنبه 24 اسفند 1395
در ضمن چیزی که برام واقعا عجیبه و هیچ نزدیکی با این قضیه احساس نمی کنم اینه که چرا این همه آدم می خواند کارول رو راضی به جنگ کنند!!!!!!!!!!!!!!!۱
مگه کارول سوپر منه!!!!!!!!!
محمد - سه شنبه 24 اسفند 1395
سوپر من نیس داداش برای این میخواستن به جنگ راضیش کنن چون با رضایت اون احتمال همکاری ازیکیل هم بالا میره
sahar - سه شنبه 24 اسفند 1395
ولی به نظر من اون فصلایی که با زامبیا میجنگیدن و فرار میکردن و براشون اتفاقای جالب میفتاد خیلی قشنگتر و هیجانی تر بود .. مثل زندان مثل مزرعه یا حتی الکساندریا .. من خودم سریالو خیلی دوست دارم ولی فصلای قبلو خیلی بیشتر دوست دارم فقط قسمتای فرمانده رو دوست نداشتم واقعا رو اعصابم بود.. الانم که هی ازین میپرن به اون ازون میپرن به این .. هر قسمت یه جارو نشون میدن این آدمو کلافه میکنه .. احتمالا تا قسمت ۱۶ همینجوریه دیگه تا قسمت آخر که همه هستن .. چون یه جا آماره حضور بازیگرا تو قسمتارو داده بود .. تو قسمت ۱۶ همه بودن
aryan - سه شنبه 24 اسفند 1395
یکی از قسمت های مورد علاقه ی من تو این سایت این قسمت هست…متاسفانه یه شکایتی باید داشته باشم از دوستان…یه سری از دوستان هستن که اپیزود رو هنوز کامل ندیدن ولی اینجا میان میگن مزخرف بود و فلان…من خودم به شدت موافق پیشنهاد کردن برای نکات منفی ام ولی یه سری از دوستان بدون دلیل میگن مزخرف…این اپیزود به نظر من عالی بود…از نظر القای درام و تناسب هیجان و احساس عالی بود چیزی که سریال بهش نیاز داشت و این همون سریال واقعی ای بود که قبلا ما میدیدیم…نکات منفی این اپیزود یکی جلوه ی ویژه شیوا بود(از نظر بنده میتونستن کارای بهتری انجام بدن)…دومین ایراد این اپیزود واکنش نشان ندادن افراد ازیکیل در هنگام کشته شدن ریچارد بود که به نظرم کیلیشه ای بود…اما کاملا این دو اشکال قابل چشم پوشی بود و حسنی که این اپیزود برای من داشت این بود که فقط نگاه نکردم اپیزود رو حس کردم برخلاف اپیزود گذشته که یک فاجعه ی تمام عیار بود…ولی متاسفانه حقیقتی که باهاش روبرو هستیم اینه که این فصل به طور کل فصل خوبی نبود و واقعا هم تعصب رو بزارید کنار و واقع بین باشین…اگه اپیزودای دیگه مثه این اپیزود بود عالی میشد…اپیزودهای قبل فقط میشینی نگاه میکنی و وقتی میگی تموم شد میگی خو تموم شد وهیچ حسی رو بهت القا نمیکرد(البته به جز یکی دوتا اپیزود)…در کل فکر میکنم اپیزودهای بعدی هم از هر نظر تو سطح بالایی باشه ولی ب صورت میانگین برای یک فصله شانزده قسمته این تعداد اپیزود با کیفیت بالا کافی نیست و باید بیشتر باشه
مجتبی - سه شنبه 24 اسفند 1395
یک بار نظرم گفتم در مورد والکینگ دد و اونو با سریال ومپایر مقایسه کردم
دیگه از این تابلو تر نبود که بخوان ازگیل رو با خودشون همراه کنند مثلا پسرش رو بکوشند
این دیگه خیلی خیلی قابل پیش بینی بود
کلا سریال دیگه قابل پیش بینی شده چیزی برای ارئه نداره
من چون از اول دیدم نمی تونم ول کنم سریال رو منتهی الان دو فصل هر قسمت رو در عرض ۱۰ مین می بینم و جلو می زنم
باور کنید این قسمت رو در عرض ۵ مین دیدم چرا که اول تا آخرش رو همون لحضه ای که شروع سریال حدس زدم
در مورد گروه ها هر روز یک گروه الکی پلکی درست می کنند
یک روز آشغال جمع کن ها یک روز ناجی ها یک روز نمی دونم چی چی
این شده خلاصه داستان والکینگ دد یک گروه رو می زنند یکی دیگه در میآد
حالا می فهمید که چرا برکینگ بد یک سریال استثنایی بود
چون این افتضاح کشیده نشده بود
محمد - سه شنبه 24 اسفند 1395
الان یعنی گروه ناجی ها که از فصل ۶ تا الان دارن زوایای مختلف ازش نشون میدن و اینهمه وقت دارن منش و مسلک گروه بیان میکنن الکی پلکی بود و ما نمیدونستیم???
reza - چهارشنبه 25 اسفند 1395
داداش به نظرم دیگه فیلم نبین اگه میخوای ببینی برو دیرین دیرین ببین زیادم نیست تایمش فکر کنم ۵ دقیقه از ۱۰ دقیقه که گفتی کمتره
فیلمو ندیدی دیالگشو نشنیدی میگی حدس زدم….چقدر اخه باهوشی فکر میکنی بقیه نگاه میکنن حدس نمیزنن اصلا؟ پس شفتن که میشینن ۱ ساعت فیلمو میبینن
The Z Word - چهارشنبه 25 اسفند 1395
به نظرم شما در مورد سریال اصلا نظر نده
اصلا
ابدا
هر وقت یاد گرفتید که واکینگ دده نه واللللکینگ دد اون وقت نظر بدید!!!!
اینقدر ضایع اخه?????
a walker - چهارشنبه 25 اسفند 1395
شما اول اسم واکینگ دد رو درست یاد بگیر بعد ازش انتقاد کن.والکینگ دد؟؟
مانیا - سه شنبه 24 اسفند 1395
یک عده انگار از سر لج و لجبازی و سادیسمگونه ای هر هفته میان کلی نظر منفی میدن بدون هیچ دلیلی . بنظرم نباید جواب داد تا بدونن نظرات و انتقادات غیر منصفانه غیر اصولی بیننده نداره
مجتبی - سه شنبه 24 اسفند 1395
خوب شما دوست عزیز که اعتقاد راسخی به سریال داری و فکر می کنی از هر ایرادی مبراست بهتر نظر منتقدان رو نخونی و فقط بشینی سریال رو نگاه کنی
این بخش در مورد نقد و بررسی سریال و نه گفتن به به چه جه
MJ - چهارشنبه 25 اسفند 1395
در تصحیح صحبت های مجتبی باید عرض کنم این قسمت مربوط به تبادل نظره نه نقد و بررسی.
اینکه سریال خوب بود یا بد بود یا اهو و ببرش قشنگ نبود یا سریال کنده اسمش نظره اسمش نقد و بررسی نیست
نقد و بررسی کار من و شما نیست :)
مانیا - پنج شنبه 26 اسفند 1395
من فکر نمیکنم همه چیز این سریال خوب و بی نقص کلا بی نقص وجود نداره ولی اینکه هر هفته بیام تو این سایت یاسین بگم هم کمکی در کیفیت سریال نمیشه اگه نظرات سازنده دارین وسه شبکه بفرستین چون فکر نمیکنم هیچکدوم از دستیاران سریال تو این سایت باشن
شاهین - سه شنبه 24 اسفند 1395
خوب بود این قسمت / ولی میترسم الکی کشش بدن و کشتن نگان بره تو فصل ۷
poom - سه شنبه 24 اسفند 1395
واقعا فکر می کنید نگان قراره به این زودیا حذف بشه؟ فرماندار که نصفه نگانم نبود دو فصل حضور داشت…
SINA - سه شنبه 24 اسفند 1395
یقطعا بیشتر از اینا هس
ولی خدا کنه کم تر کش بدن مث همین قسمت ۱۳ که انقد عالی بود
Ali_matrix - سه شنبه 24 اسفند 1395
قسمت آخر این فصل مطمئن باش، هر اتفاقی ممکنه برا نگان بیفته بجز مرگ
دلت خوشه ما حالا حالا ها با نگان کار داریم
و تاثیر زیادی تو فصل هشتم داره
و خیلیا هم هستن طرفدار و مخالف مرگ زود هنگامش هستن
امیر سلطان - سه شنبه 24 اسفند 1395
دوست داشتم این قسمت رو… داره پله پله میاد بالا ! تغییر شخصیت ها خیلی جالبه…
داره میشه شبیه رودخونه هایی که میرسن به یه دریای مواج !!
باز هم حالت BEAST MODE کارول و مورگان روشن شده و تبدیل شدن به اون چیزی که یه فصل منتظرش بودیم!
خلاصه که مثل همیشه راضی ایم
Pari - سه شنبه 24 اسفند 1395
نمیدونم چرا ولی اینقدر دلم برای این پسره بن سوخت واسه مرگش خیلی گریه کردم.عین مرگ گلن.شخصیت مورگانو خیلی دوست دارم.این قسمتم عالی بود.مورگان و کارول دوباره برگشتن.این دو تا کینگدم ، دریل و مگی هیلتاپ،میشون و ریکم الکساندریا رو کنترل میکنن.
mmad - دوشنبه 23 اسفند 1395
واقعا چطور میتونید اینقدر مزخرف باشید که همش میاید میگید قسمت بدی بود !!!
نمیدونم چی تو خیالتون میگذره ولی این سریاله نه فیلم سینمایی . هزار بار اینو گفتم
قسمته خیلی خوبی بود
ریچارد حاضر شده بود خودشو فدا کنه تا بقیه از خواب بیدار بشن و به خودشون بیان / کاره درستی هم کرد / این که ریچارد و بنیامین کشته شدند باعث شدایزیکل / مورگان / کارول / به خودشون بیان /
فک کنم اینایی ک میگن قسمته بدی بود میخان تا شروع شد درگیری داشته باشه تا اخرش :)) پیشنهاد میکنم برید کشتی کج ببینید به جا سریال ^_^
حسین - سه شنبه 24 اسفند 1395
والا D:
فرهاد - جمعه 27 اسفند 1395
قسمت بدی بود :دی
امیرحسین - دوشنبه 23 اسفند 1395
اینکه مورگان در اون صحنه ریچارد رو کشت بخاطر این بود که طبق گفته خود ریچارد اونا باید یکار میکردن که مشکلات اخیرشون با منجی ها و بی اعتمادی که این وسط بوجود اومد رو حل کنن و دوباره اعتماد منجی ها بدست بیاد و فکرکنن کینگدام به عهدش پایبند هست تا در این فرصت بتونن آماده بشن واسه ضربه زدن به منجی ها
حالا مورگان که بسیار ناراحت بود و قصد کشتن ریچارد رو داشت اینکارو جلوی منجی ها انجام داد تا هم ریچارد کشته بشه و هم به منجی ها در ظاهر نشون بده ما وفادار به عهدمون هستیم و مخالف جنگ و اختلاف
ولی اینکه در اون صحنه هیچ کدوم از اعضای کینگدام که طبیعتا باید دوستی و شناخت عمیقی با ریچارد داشته باشن (در حالیکه هنوز خبر نداشتن ریچارد باعث مرگ بنجامین بوده ) نیومدن جلوی مورگان رو بگیرن و عین ماست نگاه کردن تا مورگان اون رو خفه کنه , حفره ی بزرگی در این سکانس بود که هرگز با توجیهات poom عزیز پر نمیشه
poom - سه شنبه 24 اسفند 1395
این توجیه نیست…وقتی بن هم تیر خورد همه نپریدن بن و بغل کنن… داشتن با ناجیا بحث می کردن که بذارن برن و وقتی اونا ولشون کردن تازه رفتن سمت بن…
من هیچ صحنه ی صمیمی ای بین ریچارد و اعضای کینگدام ندیدم که تصور کنم که صمیمیتی بینشون وجود داشته… هر چی ام دیدم داشتن تو ذوق ریچارد میزدن و دیدگاه هاش رو نادیده می گرفتن… اون فقط کنارشون حضور داشت و هر وقتم نظری میداد هیچ کس قبول نمی کرد همونطوری کارول و مورگان و دریل نظراتش و قبول نکردن… برای همین ریچارد برای خودش یه مخفی گاه داشت… جایی که دیدگاه هاش رو در تنهایی برای خودش پرورش میداد… به نظر من که انقدر برای کینگدامی ها ارزش نداشت که بخوان خودشون و تو حالت جنون وار مورگان به خطر بندازن و برن جلو مورگان و بگیرن…. تازه اون ناجیه هم گفت ولشون کنید یعنی کسی جداشون نکنه… وقتی حتی یک کینگدامی هم در هم نظر با ریچارد نبود و هیچ همراهی نداشت در دیدگاهش برای جنگ نشون میده زیاد نزدیکی با بقیه نداشته… با کسی انقدر صمیمی نبوده که به نظرش اعتماد و اطمینان داشته باشه… و الا از یه تازه وارد مثل دریل کمک نمیخواست…حتی انقدر نظرش بی اهمیته که میره به کارول میگه تو قسمت هشت تو بیا ازیکیل و راضی کن برا جنگ… چون میدونه اونا یعنی مورگان و کارول تازه وارد حرفشون بیشتر بیشتر پیش ازیکیل ارزش داره…
و وقتی حتی دشمن که ناجیان باشن از مورگان ترسید و از حرکتش جا خورد چه توقعی از دوستان دارین؟ مگر نه اینکه وقتی ریک بخاطر مرگ لوری دیوانه شد و رفته بود تو زندان زامبی ها رو میکشت گلن رفت سراغش که برش گردونه و ریک بهش حمله کرد… و گلن چیکار کرد…ول کرد رفت چون ریک انقدر اون لحظات خطرناک بود که ممکن بود بلایی سر گلن بیاره… بنابراین خیلی راحت میشه رفتار در لحظه ی ازیکیل و بقیه رو هم درک کرد… از طرفی بازم میگم اون رئیس ناجیان گفت کسی حرکتی نکنه… فقط منظورش به افراد خودش که نبود..
با این حساب ها نمیخواین قانع بشین نشین… به من ربطی نداره. من دلایل خوبی برای قانع شدن دارم.
برا من جالبه چیزهایی تو سریال نشانه ای نداره مثل صمیمت و رابطه ی نزدیک ریچارد با کینگدامی ها که یک صحنه ام نمی بینیم چنین چیزی و … که بعد عاطفی داشته باشه… ریچارد فقط در صحنه های درگیری و معاملات و بحث بر سر جنگ کنار کینگدامی هاست… یک صحنه احساسی ای یه گفتگوی صمیمانه ای… هیچی… میگن بوده…بعد مثلا یه چیزی که ده بار دلیل اتفاق افتادنش و تو دیالوگ ها میگن و از قبل هم نشانه هاش رو در رفتار شخصیت میذارن میان میگن مسخره چرا اینطوری کرد یهو؟
در اون موردم موافقم اینکار مورگان علاوه بر بستن دهان و ترسوندن ناجیان … برای کینگدام و آماده شدن برای جنگ فرصت خرید چون اونا تصور میکنن مورگان از سر وفاداری به ناجیان و حفظ صلح اینکار و کرد!
حسین - سه شنبه 24 اسفند 1395
موافقم با پوم…..
abbas - دوشنبه 23 اسفند 1395
چرت ترین سریال تاریخ!نگان اگه اینارو ول کنه خودشون خودشونو میکشن!
poom - سه شنبه 24 اسفند 1395
بیکاترین آدم های دنیا… میان چرت ترین سریال تاریخ و می بینن…بعد میرن تو سایت طرفداریش…نظر میذارن… اونم هر هفته!
حسین - سه شنبه 24 اسفند 1395
عالی گفتی پوم :)
mosii - سه شنبه 24 اسفند 1395
باو لازم نیست جواب تک تک منتقدا رو بدید ، دوست ندارن نگاه نکنن خو
The Z Word - چهارشنبه 25 اسفند 1395
اگه شما رو هم ول کنند و بالا سرت نباشند خودتو کشتی!
مراقب باش حواسشون ازت پرت نشه،کار دست خودت میدی :)
از نظر دادن معلومه رها شی چی میشه
Izombie - دوشنبه 23 اسفند 1395
قسمت عالی بود. هم بار درامش قوی بود هم هیجان عالی داشت. مورگان شخصیت جالب و به شدت غیر قابل پیشبینی داره. با این کارش حالا اعتماد صد در صدی ناجی ها رو دارن و راحت می تونن غافلگیرشون کنن.
محمد - دوشنبه 23 اسفند 1395
قابل توجه اونایی که میگن کسایی که هنوز دارن سریال می بینن خوره فیلم های زامبی هستن ژانر این سریال تلفیقی از (وحشت/پسا رستاخیزی/درام/ ماجرایی)با یه سرچ ساده خودتون ببینین دم دست ترین جا ویکی پدیا هستش هزینه ای هم نداره.بیننده های سریال فقط خوره زامبی نیستن که اگه بودن خیلی وقت پیش میزاشتنش کنارفیلم که نیست سر تا پا بکش بکش و هیجان باشه
اینا به کنار خود من با بازی مورگان وقتی تو اتاق ریچارد بود خیلی حال کردم اصلا روان شناس باشی بازم از میمیک صورتش نمیشد بفهمی میخواد چکار کنه عالی بود اون صحنه
علی - دوشنبه 23 اسفند 1395
با سلام.من از طرفدارای سفت و سخت سریالم و از غر زدن هم خوشم نمیاد و تا حالا خودم رو راضی نگه داشته بودم. قبلا هم گفته بودم که نوشتن فیلمنامه یا متن سریالی که از قبل متنش موجوده واقعا سخته.چون اگه دقیقا طبق داستان پیش برن قابل پیش بینی و مزخرف میشه و اگه جاهایی فاصله بگیرند ممکنه دچار مشکلات مختلف بشوند. الان مثل روز واضحه بدجور متن سریال افت کرده.منظورم جلوه ویژه یا اتفاقای یک قسمت نیست بلکه روند داستانی هستش. اصلا لازمنیست برای فهمیدن این موضوع حرف ها و تحلیل تخصصی کرد یا الکی با تحلیل و توجیه بخوایم بگیم نه اشکال نداره روندش اینه به این دلیل و به اون دلیل. چون حالا با در دسترس بودن اینترنت و رسانه مختلف هر کسی سریال های متفاوتی رو بررسی کرده و همه یه پا منتقد حرفه ای شدن/۰حداقل منتقد تجربی). فصل های اولیه فاصله چندانی بین متن سریال و داستان اصلی وجوئ نداشته و سریال هنوز معروف نشده بوده و پس از معروف شدن با گسترش فروم های مباحثه بینندگان پیش بینی و مقایسه ها درباره سریال و کمیک زیاد شده طوری که کسایی مثل من هم که سعی دارند از کمیک دور باشند تا داستان لو نره از داستان کمیک به طور غیر مستقیم باخبر میشوند. به همین دلیل نویسنده های سریال برای جذاب نگه داشتن و غیر قابل پیش بینی بودن سریال دست به تغییراتی بر خلاف کمیک زدند و نتیجه این تغییرات عوض شدن کم کم داستان شده و نتیجه اش رو که حالا میبینیم اصلا دلچسب نیست.برای موفق یا عدم موفقیت گفتم نیاز به تحلیل نداره و یک سوال کافیه؟
“آیا به نظر شما کاراکتر های سریال با منطق خودشون(هر کاراکتر با روحیات و تفکرات خودش) منطقی رفتار میکنند یا خیر؟ یا خودشون با خودشون تناقض دارند؟ به زبان ساده تر آیا طبیعی هستند آیا برای ما باور کردنشون راحته؟ آیا کاراکتر احمق واقعا احمقانه کار میکنه و کاراکتر باهوش واقعا باهوش رفتار میکنه؟(نمیخواد در جواب این جمله کسی راجبه تیپ شخصیت توضیح بنویسه و راجبه انقلاب درونی شخصیت و امکان تحول”، امکان تحول اینا هست ولی این چیزی که الان داریم میبینیم فقط اسمش آشفتگیه) همون طور که خیلی از دوستان گفتند درک شخصیت ها سخت شده چون طبیعی رفتار نمیکنند و این دقیقا مشکل متن سریاله.
مشکل دیگه هم که خیلی واضحه سرد بودن روند متن سریاله. سریال بدون هیجان و یواش یواش و کند و یخه. هیجان ربطی به بکش بکش و جنگ و دعوا نداره و مجموعه ای از مقدمات و سری اتقاتی هست که بیننده رو میخکوب میکنه. به خاطر همون تغییراتی که در روند و جدایی از کمیک صورت گرفته متن سریال و هیجانش افتاده گردن نویسنده های متن حال حاضر که نتونستند از پسش بر بیایند.
poom - سه شنبه 24 اسفند 1395
این سریال خیلی جاها با کمیک فاصله داشته و اتفاقا خیلی ام جذاب تر و زیباتر از آب در اومده. اصلا این موضوع ربطی به روند سریال نداره. کلیت وقایع سریال طبق کمیک پیش میره چون اساسا سریال داره با اقتباس از کمیک ساخته میشه اما از اولشم قراره نبوده که مو به مو هر چیزی در کمیک هست و تکرار کنند. مثلا یکی از جذاب ترین و محبوب ترین شخصیت های سریال یعنی دریل اصلا در کمیک وجود نداره و انقدر اهمیتش در سریال زیاده… و انقدر محبوبه. یا کارول در کمیک نقش بسیار کم اهمیتی داره و فصل سوم می میره اما در سریال یکی از محبوب ترین شخصیت ها است و بسیار هم نقش کلیدی و مهمی داشته در روند داستان. ساختمان کلی داستان براساس کمیک داره پیش میره مخصوصا دو فصل اخیر جزئیات بیشتری از کمیک در سریال استفاده شده… فقط در یکسری بخش ها هست که با کمیک تفاوت وجود داره اما این باعث نمیشه سمت کلی داستان عوض شده باشه… مسیر داستان همونه که در کمیک بوده… وقایع عقب جلو میشن…عوامل وقایع جا به جا میشن… خوب هری پاتر هم یک رمان چندین جلدیه که از هر جلدش فقط یک فیلم سینمایی بیرون اووردن الان این یعنی چی!؟ چون صفحه به صفحه ی رمان و اجرا نمی کنن یعنی الان بد شده از مسیر خارج شده در هری پاتر؟ خیر خارج نشدن… این یک اقتباسه و به خوبی ام صورت گرفته….
شما که می گین به فیلمنامه نویسی آشنایی دارین چطور میتونین این حرف و بزنین.. در کتاب های فیلمنامه نویسی تاکید شده در زمان اقتباس از یک اثر نه لازمه و نه باید که یک اثر رو مو به مو کپی پیست کرد… این بی هنریه… فقط ربط به این نداره وقایع غیر قابل پیش بینی کنن و برای اینکار دست به هر چیزی بزنن… ما می بینیم در سریال وقایع غیر قابل پیش بینی نشدن حالت اتفاق افتادنشون تغییر میکنه خیلی وقتا… یا مثلا وقتی مرگ یک شخصیت زمانش جا به جا میشه خوب مخاطبی کمیک و خونده غافل گیر میشه اینطوری نیست هر چیزی در سریال تغییر کرده به سبب غیر قابل پیش بینی شدنشه و بخاطر اینکار میان کل روایت و هدر میدن که مثلا غیر قابل پیش بینی بشه…بعدش چی اون وقت؟ یه همچین تصوری در مورد نوشتن این اثر عجیبه…
دوما در مورد این شخصیت ها اصلا این چیزهایی شما می گین چه ربطی داره… خیلی واضحه… اگر شخصیت ها همیشه طبق یک اصل و روش رفتار کنن و تصمیم بگیرن که هیچ اتفاقی در کل سریال نمی افته. حتی اگر برای ما خوشایند نباشه اما رفتار کردن مدام شخصیت ها براساس یک شیوه و دیدگاه و یک جهان بینی که خیلی بی مزه است… مثلا اگر کارول همیشه زنی میموند که پشت بقیه وایمیسته تا براش زامبی ها رو بکشن و زنده نگهش دارن و هنوزم همون بود چه جذابیتی داشت؟ یا اگر ریک همون کلانتر قانونمند اول سریال باقی می موند چه جذابیتی داشت؟ یا نه مثلا اگر کارول بعد از چیزهایی پشت سر گذاشتن خیلی شبک و پیک همچنان هر کسی و می اومد جلوش می کشت و اصلا هم کشتن براش اهمیتی نداشت چه جذابیتی داشت… قضه جلو میرفت؟ داستان های بعدی شکل می گرفت؟
جز قسمت ۱۲ که کلا عجیب و غریب های زیادی داشت و جهان بینی ریک از یه طرف توش زیر سوال میرفت و از طرف دیگه میشون به چیزی تبدیل شده بود که هیچ وقت ازش ندیدیم و تو ذوق میزد این میزان رومئو و ژولیت بازیش… همیشه برای رفتار شخصیت ها دلایلی وجود داره… و این دلایل حتی اگر در قالب دیالوگ برای همدیگه بیان کنن تو سریال یه سری باز میان میگن که چرا اینطوری شد چرا فلانی اونکار و کرد… گفت چراش و تو سریال…. و بعدم قبلش در رفتارش مثلا دیدیم درگیری های درونی داره ولی بازم میپرسن و وضعیت و شخصیت و موقعیت و مسخره و بی منطق قلمداد میکنن…حتی در قسمت ۱۲ هم نگاه کنیم می بینیم چرا داره این چیزایی از ریک و میشون می دونیم زیر سوال میره … من حس کردم نکنه میخوان ریک و بکشن دارن جهان بینیش و زیر سوال می برن… نکنه دارن عنان ماجرا رو از دستش می کشن بیرون… یعنی ممکنه اینکار و عمدا کرده باشن… عمدا شکل دیگری از شخصیت ها رو در این قسمت نشون داده باشن…هر چند به طور کلی به نظر من اصلا جذاب نبود این چیزها در قسمت ۱۲…
حالا خیلی قسمت ها هست خیلی واضح با با ریشه ی قبلی یه چیزی و از یه شخصیت نشون میدن بازم یه سری میگن چرا… به وضوح سریال چراش و گفته…
شخصیت های اورجینال سریال به شدت باور پذیر و جذابن…. کاملا… ریک…درل…کارول…مگی… اینها اورجینال ترین شخصیت های سریال هستند و به شدت هم باور پذیرن و خوب شخصیت پردازی شدن…
دیدگاهتون به شدت در مورد فصول اول سریال و شروع سریال اشتباه است… کمیک واکینگ دد از چند سال قبل از ساخت سریال منتشر میشد و بسیار طرفدار داشت. وقتی سریال ساخته شد تمام طرفداران کمیک به اضافه ی علاقه مندان ژانر زامبی و کسانی که منتظر دیدن اثر جدید فرانک دارابونت کارگردان به نام هالیوود بودن نگاهشون به سمت سریال رفت… واکینگ دد بخاطر حضور دارابونت به شدت توسط علاقه مندان سینما و منتقدین دنبال شد از همون ابتدا.
اساسا مشکل من با شخصیت های جدیده که با گذشت چندین قسمت هم به دل نمی شینن در حالی که شخصیت های اورجینال در همون فصل اول و دوم به شدت دلنشین و دوست داشتنی هستند و برای مخاطب مهم میشن. البته علت عدم دلنشینی شخصیت های جدید عدم وجود زمان لازم و فرصت های داستانی لازم برای عمق دادن بهشون هست. چون تعدد شخصیت ها زیاد شده و فرصت نمی کنن انقدر به این شخصیت ها زمان بدن یا داستان بدن تا دلنشین بشن… و مثل شخصیت های اورجینال محبوب. و وقتی ام بعد از ده قسمت یا بیشتر محبوبیت ایجاد نشه دیگه بعد از اونم هر کاری بکنن بازم نمیتونه اونا رو به شخصیت های اصلی برسونه…
تصوری شما دارین در مورد شخصیت ها و شخصیت پردازی دارین از عدم درک عمیق شما از سریال و شخصیت ها نشات می گیره و کاملا در نویسندگی امر اشتباهیه. این حرف کاملا غیر منطقیه که کاراکتر احمق باید احمقانه رفتار کنه و کاراکتر باهوش…باهوش باشه… اگر اینطور باشه هیچ وقت داستان نمیتونه جلو بره…مثلا اگر همیشه ریک تصمیمات درست بگیره که هیچ وقت نباید براشون مشکلی پیش بیاد… بعد اگر مشکل پیش بیاد باید بگیم غیر منطقیه که وقتی کار درست و کردن مشکل پیش اومده… این حرف خنده داره… این چه دیدگاهیه… شما چطور می گین که فیلمنامه می نویسید… وقتی اول نوشتن رمان یا فیلمنامه شناسنامه ی شخصیت تهیه میشه….همیشه میگن ویژگی های شخصیت رو از هر نظر بنویسید برای خودتون تا بعد بتونید براساس اون رفتار شخصیت رو در طول داستان کنترل کنید یا در اون تناقض ایجاد کنید و بدونید برچه اساسی اون تناقض ایجاد شده. مثلا شخصیت من یک فرد قانون منده که به هیچ وجه در زندگیش از قانون تخطی نکرده و نمیکنه اما در داستان در جایی بر اثر اتفاقی یا به هر دلیلی تصمیم میگیره قانون رو دور بزنه… یا عملی خلاف قانون انجام میده یا قانون و زیر پا میذاره… و اینه که داستان و هیجان انگیز میکنه،جلو میبره و میسازه در واقع… ما با انسان طرفیم نه ربات که چیزی که از اول براشون برنامه ریزی شده باشه رو تا آخر عمل کنن و هیچ تغییری در اون به وجود نیاد.
این قسمت که خیلی خوب بود.. قصه جلو رفت… شخصیت ها جلو رفتند… و اتفاقا قسمت جذابی بود…
کرکمن نویسنده کمیکه و در جمع نویسندگان متن سریالم حضور داره… در فصل های قبل هم به خصوص کرکمن بعضی قسمت ها رو خودش شخصا نوشته…
این تصورتون هم کاملا اشتباهه که هر کسی فیلم میبینه و چون سایتا زیاد شدن همه میشن منتقد حرفه ای…چیزی به نام منتقد تجربی نداریم… منتقد تجربی کسیه که بدون تحصیل علم سینما خارج از دانشگاه دوره های سینمایی دیده یا مطالعات سینمایی گسترده و همه جانبه داشته و بدون مدرک سینمایی توانایی نقد داره… نه کسی که فیلم زیاد دیده یا تو سایتا نوشته… این واقعا تصور اشتباهیه… همینه که اینترنت پر شده از متن های افتضاح که تو هر سایتی به اسم نقد به خورد ملت از همه جا بی خبر میدن و سطح سلیقه شون رو در این ارتباط پایین میارن!البته این موضوع تقصیر متتقدان حرفه ای ام هست که اصلا مطلب نمی نویسن…! هیچ کس بدون اطلاع از علم کارگردانی فیلمبرداری… فیلمنامه نویسی… تدوین… گریم نورپردازی و موارد دیگه نمیتونه منتقد باشه و منتقد خوبی باشه… در نقد نوشتن تمام این موارد یا بخشی از اون به اضافه ی تحلیل در نظر گرفته میشه… کسی که علم اینها رو نداره و در موردش مطالعه نداشته یا مطالعه ی کافی نداشته چطور میتونه حتی به طور تجربی نقد بنویسه!؟ چطور میتونه بفهمه این شیوه ی فیلمبرداری در این صحنه اسمش اصلا چیه… و این نوع شیوه در چه نوع کاری استفاده میشه و اینجا که استفاده شده به جا است خوبه اگر هست چرا و اگر نیست چرا… یه همچین چیزی به طور تجربی به دست نمیاد… چون با نگاه کردن نمیشه فهمیدش… باید دانشش رو داشت…
سریال براساس جهان بینی خاصی جلو میره.. براساس یک سری نظریه های خاص جامعه شناسی،روانشناسی…سیاسی… و غیره پیش میره… و اونچه من بهش معتقدم اینه که عوامل سریال نباید در جا دادن سریال در قالب این جهان بینی افراط کنند تا جایی که روایت و داستان فدای این جهان بینی بشه… اما در هر صورت دونستن اون جهان بینی موجب میشه خیلی از اتفاقات سریال درک بشه.
مورد بعد اینکه این سریال پر بیننده ترین سریال شبکه amc است… پر بیننده ترین سریال جهانم هست در حال حاضر… و آمار رسمی بینندگانش هم از همه ی سریال های پر زرق و پرق و به نام جهان بیشتره… حتی وقتی کم میشه هم باز بیشتره… به طور کلی میانگین تماشاگران سریال همیشه در یک حدود هست…ممکنه بعضی قسمت ها خیلی کم بشه اما باز یه قسمت هایی خیلی بالا میره… و در کل میانگین همونیه که همیشه بوده … اینکه یکسری میگن ببینده ها افت کردن در جهان کاملا تصورشون اشتباهه… چون این کم شدنه فقط مقطعیه… مدام بالا و پایین میشه و با وجود تمام اینها بازم واکینگ دد در صدر مونده… این باعث میشه خیال شبکه و عوامل از میانگین کلی سریال راحت باشه و این ممکنه یک خطر برای اثر باشه چرا که ممکنه اونها رو در بخشی از داستان سمت این ببره که کاری رو انجام بدن ک به نظرشون باحاله یا ازش لذت می برن و بگن خوب ما میانگین ثابت بینندگانمون و همیشه داریم مهم نیست یه سری ام خوششون نیاد اعتراض کنن کم کم مجبور به پذیرش میشن…این نکته خطرناکه… و ممکنه به سریال آسیب بزنه…
endless - سه شنبه 24 اسفند 1395
poom خدایی برو منتقد شو من تو عمرم فک نکنم هیچ وقت همچین متنی بنویسم
حسین - سه شنبه 24 اسفند 1395
محشر بود پوم استفاده کردم…….هم دانش داری هم توانایی استدلال و تحلیل داری هم اینکه نویسندگیت خوبه…….
رضا - سه شنبه 24 اسفند 1395
باتمام احترام به جناب پوم
توجیهات شما منو یاد این میندازه ادم وقتی یه دروغ میگه باید هزار تا دروغ دیگه برای ماست مالیش بگه
صحنه کشتن شدن ریچارد توسط مرد با اخلاق این سریال در حالی که میدونست ریچارد در عمل بی گناه هست و کارش بخاطر گروه بود حتی حاضر شده خودش رو فدا کنه کاملا غیر منطقی هست
از دید روان شناسی اگر اقدامی رو در اوج عصبانیت «لحظه ای که مورگان تازه فهمیده بود کار ریچارد هست کم شدن خراج و برگشت پیش اون »انجام نداد ، اصولا روز بعدش باید اروم تر باشه .که قاتل شد.
عکس المعل ایزیگیل و گروهش هم کاملا غیر منطقی بود اینکه سریع با حکم تقاص موافقت کردند و واکنشی نشون ندادند .
در ضمن زیاده گویی اصلا به معنی درست گویی نیست. حتی بلعکص
محمد - سه شنبه 24 اسفند 1395
رضا جان پوم خانمه نه جناب سکانس آخر سریال وقتی مورگان داشت چوب دستیش رو مثل نیزه درست میکرد(دقیقا مثل چوب هایی که باهاش مرتکب قتل شد)واضحا یعنی مورگان داره متحول میشه(ترکیبی از مورگان بی رحمی که قبلا بوده با مورگانی که بعد از آشنایی با ایستمن به وجود اومد)این یعنی مورگان برای اون کارش دلیل داشته با این کار ریچارد که از اول قصد فدا کردن جونش رو داشت کشت تا بتونه نظر ناجی ها رو جلب کنه
شما ازیکیل رو چی حساب کردید بابا طرف هرچی باشه داره یه جامعه رو رهبری میکنه خودش پیشکش ها رو شمارش کرده بوده بعدش یکی کم شده یعنی دزد بین خودشون بوده از مکالمه مورگان و ریچارد هم یه چیز هایی حدس زده بوده برای همین دخالت نکرد و در جامعه پادشاهی کسی حق نداره بدون دستور پادشاه کاری انجام بده این نکته به طور خلاصه بیان شد اونم چندین بار مثلا همون جایی که جری(پیشکار ازیکیل)به ناجی ها گفت وسط حرف پادشاه نپرید و به خاطرش کتک هم خورد یا وقتی افرادش متوجه آفت شدن ولی از ازیکیل که هیچ سر رشته ای تو کشاورزی نداره دستور میگیرن.
علی - سه شنبه 24 اسفند 1395
من یه نصیحت به خانم پوووم دارم. لطفا قبل از نوشتن نقد طولانی متنی رو که براش نقد مینویسین با دقت بیشتری بخونید. شاید منظورو درست نگرفته باشید.شما اصلا مفهوم حرف من رو نگرفتی و انقدری که تو سریال و توجیه حوادث طولانی مینویسد و دقت دارید متنی رو هم که نقد میکنید با همون دقت بخونید بد نیست. البته من مطلق حرف نمیزنم شایدم من ناقص نوشتم منظورم رو و البته از نقد هم خوشم میاد واسه همین متن میذارم ولی در عین اینکه نظر میذارم سعی ندارم خودمو باهوش تر از بقیه نشون بدم. این چیزیه که شما تو صحبت هاتون خواسته یا ناخواسته عمل نمیکنید و نوشتن جملاتی مثل “این که خیلی واضحه ، شاید باید بیشتر دقت کنین، من نمیدونم چرا از واضحات سوال میپرسین و ….” اینطور القا میکنه که فهم و نظرات خودتون رو خیلی بالاتر از بقیه کاربرا میدونین. امیدوارم اینطور نباشه ولی ناخواسته ادبیات نوشتاریتون اینطور القا میکنه. البته از اینکه نظر من رو خوندین و نظر گذاشتین هم از شما سپاس گذارم و برای همینه اصلا مینویسم.
اگه قبلا نظرای من رو خونده باشین منم بارها گفتم که برای تکراری نشدن و قابل پیش بینی نبودن فیلم ها و سریالای از قبل نوشته شده این کار همیشه انجام میشه و نویسنده ها متن رو تغییر میدهند. نمونه هاش رو هم خودم ۲ نمونه قبلا گفته بودم ارباب حلقه ها و هری پاتر و نمونه های دیگه هم زیاده و اینطور که به نظر میرسه شما با خوندن این نظر من فکر کردید که من میگم این کار اشتباهیه و نمونه هایی رو که خودم قبلا مثال زدم دارید برای خودم مثال میزنید؟؟؟
من خودمم میدونم بنا به دلایل مختلف که مهمترینش شاید غیرقابل پیش بینی شدن سریاله این کار رو میکنند. در فیلم ها و سریال های مختلف این کار کم و زیاد داره ولی تقریبا در همه انجام میشه.خانم پوووم منم میدونم کمتر تهیه کننده ای حاضر میشه یه متن قدیمی تر رو عینا اجرا کنند و و سعیش بر اینه که بازنویسیش کنه. در عین حال روند کلی رو سعی دارن با داستان پیش برند. موفقترین نمونش در این سریال اولین قسمته که بنا به کمیک طبق گفته دوستان باید گلن کشته میشد و راه هوشمندانه اول ابراهام رو کشتند و همه فکر کردند کمیک رو تغییر دادند ولی بعد گلن رو هم زد و دوباره همه غافلگیر(و البته شاید ناراحت) شدند.
مفهوم حرف من این بود که همه میدونیم این سریال جزو سریالای پر مخاطب هستش و مطمئنا کادر نویسنده متن سریال خوب عمل کرده بودند تا حالا و انتظار هم همین هست ولی در این فصل به جز قسمت اول از نظر متن سریالی کند و خسته کننده شده، میدونم برای تک تک بخش هاش خودمم میتونم دلیل بیارم چرا این اومد چرا اون و اقتضا میکنه زمینه ها رو نشون بدهند و غیره . که شما مدام دارید دلایل رو با دقت خوبی که دارید میارید. و اگه راجبه یک سریال معمولی صحبت میکردیم کافی بود ولی برای سریال با این تعداد طرفدار رضایت بخش نیست. روند داستان کنده و کم هیجان و اتفاقات به کندی پیش میروند و همه به درستی میگند که این سریال به تازگی فقط قسمت اول و اخر فصل رو داره بها میده. من توجیهات شما رو در کندی روند تا حدی قبول دارم ولی نمیتونم کاملا بپذیرم چون از نویسنده های این سریال انتظار میره در عین نشون دادن پیش زمینه ها و … همون طور که در سریالای طولانی موفق دیگه میبینیم و همون طور که در فصلای قبلی همین سریال هم دیدیم باید بتونند روند داستان تند و پرهیجان کنند… خیلی این روند بدتر از قبل شده و لازم به تفسیر نیست ایا شما واقعا همون قدر احساس هیجان میکنید از سریال که قبلا میکردید؟ مگه قبلا نمیخواستند پیش زمینه قضایا رو نشون بدهند، مگه این مسائلی که به عنوان دلیل کندی میگید قبلا هم وجود نداشت ولی سریال اینطور بی روح به نظر نمیرسید ؟ پس چرا قبلا این کندی احساس نمیشد؟ لازم به تفسیر نیست و نیاز به بحث تخصصی هم نیست؟ ایا همون لذت رو تجربه میکنید یا نه؟ ایا بعد از اتمام قسمت همون قدر راضی هستید که قبلا بودید یا نه؟
راجبه تغییر متن هم همون طور که گفتم منظورم این نبوده که نباید تغییر بدهند و همون طور که گفتم ناچار به تغییر هستند و داشتم علت کندی و ضعف متن سریال رو میگفتم که از نظر من این هستش که به خاطر تغییرات قبلی که روی هم جمع شده الان در این قسمت ها از جمع کردنش خوب برنیومدند و سریال متنش کند و نچسب شده و اون بخش فرمایشتون هم که فرمودید قبلا تغییر دادند این شخصیتا رو اوردند و خوب بوده ، خوب اره اون موقع خوب بوده و حرفی درش نیست و اون تغییر در اونجا جواب داده و باعث هیجان شده ولی در این قسمت ها نتونستند خوب مدیریتش کنند واینی شده که میبینیم خلی از کسایی که قبلا سر تعظیم فرو میوووردن حالا دارن به امید بهتر شدن دنبال میکنند؟ این افرادی که نقد میکنند خودشون طرفدار سریالند وگرنه بیکار نبودند این همه قسمت ببینند و این موج نارضایتی (که من با بخش کندی متن سریالش کاملا موافقم) بی دلیل نیست. واقعا این نظر من هست و میدونم خیلی ها هم همین نظر رو با بیان های دیگه گذاشتند. آیا شما این رو قبول ندارید؟
poom - سه شنبه 24 اسفند 1395
ببینید
مطالبی شما می گید در ارتباط با فیلمنامه و .. با مطالبی که آموزگاران سینما در جهان مطرح می کنند و در کتاب های مرتبط با این زمینه نوشته شده تناقض داره. فقط کافیه چند صفحه از کتاب ها رو اسکن کنم.
بنده به خوبی کامنتتون و خوندم… همیشه وقتی دارم جواب کامنتی رو میدم چند بار چه اون کامنت چه کامنت خودم و میخونم. بخش بخش به کامنت شما پاسخ دادم… اگر شما منظورتون و بد رسوندید به من ارتباطی نداره در جواب اونچه نوشتین پاسخ گرفتین. من نمیتونم برداشت هرمونتیک از منظور شما داشته باشم به اونچه نوشتین پاسخ میدم. ولی اصلا چه ربطی داره… شما فاصله گرفتن از کمیک رو ایراد مطرح کردین… گفتین مشکل از اینجاست… حالا چون قبلا هری پاتر و مثال زدین من نزنم؟ چه ربطی داره..
موضوع بحث ما اینکه سریال قبلا چطوری بوده الان چطوریه نبوده آقا الان همه چیز و با هم مخلوط کردین. موضوعی شما مطرح کردین در مورد متن و فیلمنامه بوده … اونم اینطوری که گفتین فقط در مورد این سریال نیست… یه نظر کلی دادین در کنار نظری دارین در مورد سریال… نیازی نیست من نظرم و در مورد فصلای قبل یا فصلای حاضر یا چیزه دیگه ای بگم… شما در مورد فیلمنامه و شخصیت پردازی حرف زدین و دیدگاهتون کاملا در این ارتباط اشتباهه… کاملا دیدگاهتون اشتباهه در مورد فیلمنامه نوشتن و شخصیت پردازی… چون سر هیچ کلاس درسی… در هیچ کتاب فیلمنامه نویسی ایرانی و خارجی ای و در هیچ کتاب سینمایی ای دیدگاهی شما مطرح می کنین وجود نداره. ببینید اصولا در تمام کتاب های سینمایی می گن فیلم یک اثر دراماتیکه… فیلمنامه یک اثر دراماتیکه… دراماتیک یعنی یک اثر نمایشی… اثری که قابلیت نمایشی شدن داره… و ارزش نمایشی شدن داره مستند نیست که طبیعی باشه و همه چیز هر چی طبیعی تر باشه جذاب تر بشه. داستان باید دراماتیک باشه شخصیت ها باید دراماتیک باشن نه طبیعی! یکی از وحشتناک ترین چیزها در سینما اینه که دنبال طبیعی بودن همه چیز باشیم. در ضمن انقدر احمق و مثال میزنین باید بگم که ما در واکینگ دد شخصیت احمق نداریم حتی اگر ما خوشمون نیاد دلیلی برای رفتار اون شخصتیتی که به نظرمون ممکنه احمق بیاد وجود داره. اگر مثلا در مورد یوجین چنین نظری دارین. یوجین هیچ وقت احمق نبوده اتفاقا خیلی ام باهوش بوده که تونسته بود اون همه وقت آبراهام و گول بزنه در مورد دانشمند بودنش. یوجین به معنای پسر با استعداده کرکمن بی دلیل این اسم و روی این شخصیت نذاشته.
شما می گین من نظر خودم رو بالاتر از بقیه میدونم… که اصلا ربطی به بحث ما نداشته… چنین چیزی القا بشه یا نشه ربطی به گفتگوی من و شما نداشته. چیزی که من در مورد شخصیت پردازی /اقتباس/ فیلمنامه نویسی و اینطورموارد دارم میگم براساس اونچه که در علم سینما وجود داره هست نه نظر شخصی خودم… الان این شمایید که نظرات شخصی خودتون رو بالاتر دارین می دونین و اصلا به بحث من و شما در این ارتباط چه ربطی داره که من تو کامنتای دیگه ام چی گفتم یا نگفتم. شما دارین مغلطه می کنین… من دقیقا میتونم صفحاتی از کتاب هایی دارم رو اسکن کنم در تضاد با صحبت های شما در مورد فیلمنامه نوشتن و اقتباس و شخصیت پردازی ولی شما اصرار می ورزین که اونچه دارین می گین خیلی صحیح و اصولی است و من باید دقت کنم به حرف شما.
من که خودم بارها گفتم… مردم نباشن هیچ فیلم و فیلمسازی هم نخواهد بود بدون نگاه مردم… و اینم گفتم مردم دارن از واکینگ دد همچنان استقبال میکنن… این و میانگین تماشاگران سریال داره نشون میده و خیال شبکه از این بابت راحته. ولی چه ربطی داره به اینکه مردم منتقد هستن همه شون… ما تماشاگر حرفه ای داریم یعنی کسی که انقدر فیلم و سریال دیده و انقدر سینما رو دنبال کرده که وقتی یه فیلم ببینه میتونه تشخیص بده این خوبه یا بده…اما بازم نمیتونه در مورد تدوین/کارگردانی/دکوپاژ/ میزانسن/ نورپردازی و بقیه موارد نظر بده… چون اینا هر کدوم علمی دارن برای خودشون. هر کسی که انتقادی میکنه رو منتقد نمی گن. یک منتقد یک دانشی باید در زمینه ی چیزی که انتقادش میکنه داشته باشه.
منم دقیقا جواب مطلب شما رو دادم که گفتین برای غافلگیر کردن میان تغییراتی موقع اقتباس ایجاد میکنن. منم دقیقا گفتم این نظر در مورد اقتباس ناقص و اشتباه است. اساسا در اقتباس گفته میشه نباید مو به مو یه اثر رو کپی کنید حتی اگر از روی واقعیت هست…مثلا یک قتل که در یک روزنامه شرحش و خوندین نباید عین به عین بازساری بشه… بلکه باید ابعاد دراماتیکش رو بگیرید و با ابعاد دراماتیک ذهنیتون بسطش بدین. این اشتباهه که می گید برای غافلگیر کردن صرفا میان تغییرات ایجاد میکنن. اون یه چیزه اما هر عنصر متفاوتی که ایجاد میکنن صرفا برای غافلگیر کردن نیست اون هم در ارتباط با کلیت داستان و روایت و شخصیت ها اتفاق میافته نه اینکه خوب ببینیم اینجا چی شده بیایم عوضش کنیم ملت غافلگیر بشن. شما دارین میگین اومدن فاصله گرفتن غافلگیر کنن اما هیچ جای نظرتون نمی گین این غافلگیری براساس و در خدمت ادامه ی داستان و روایت و شخصیت ها است همینطوری که نمی نویسن رو هوا!
برعکس حرف شما من همیشه هر وقت زیر مطالب تحلیلم نوشته شده نقد خوبی بود یا این مسائل تاکید کردم و گفتم این نقد نیست و نقد امر گسترده تریه و منم منتقد نیستم. اونایی در این سایت این جواب و گرفتن از من به خوبی میدونن که بارها این رو گفتم.
شما اشتباه می کنید که فکر می کنید به کار بردن اصطلاحات اونم اصطلاحاتی هر جایی میشه بین علاقه مندان سینما دید یعنی من دارم وانمود می کنم که منتقد هستم یا هر کس چند تا اصطلاح بلد بود منتقده یا حرفه ای! من دانش سینمایی دارم و اساسا الان دارم برای سینما درس میخونم اما من در همه ی زمینه های سینمایی آموزش ندیدم که بتونم در مورد همه اش نظر بدم و منتقد حرفه ای باشم. هیچ وقتم چنین ادعایی نکردم. اما در زمینه ی فیلمنامه نویسی به شدت اطلاعات دارم و براساس اطلاعاتم با شما صحبت می کنم. نه نظر شخصیمه…نه نظر دوستم. من ادبیات خوندم و نقد ادبی گذروندم،تحلیل متن گذروندم… و رو این زمینه ها کار کردم. اینها همه کمک میکنه به تحلیل کردن اما برای نقد کردن موراد دیگه ای هست که حتما باید آموزش دید.
شما گفتین در زمینه فیلمنامه نویسی دستی دارین منم اومدم یه بحث حرفه ای با شما کردم اما می بینم شما حالا دارین به این در اون در میزنین که من رو نسبت به ادامه ی این بحث بی میل میکنه.
بقیه ای مباحثی هم مطرح کردن زمینه ی بحث ما نبوده و منم علاقه ای ندارم در حال حاضر در موردشون حرف بزنم.
علی - چهارشنبه 25 اسفند 1395
منظور از طبیعی بودن شخصیت نه یعنی با توجه به روحیا ت ما طبیعی باشه یعنی با توجه به دنیای روانشناختیه خودش طبیعی باشه و استفاده من از کاراکتر احمق فقط یه مثال بوده در جهت اینکه یعنی مثلا احمق باید احمقانه رفتار کنه و همون جا هم در پرانتز گفتم منظورم تیپ بودن کاراکتر نیست و مثالش رو در بالا برای یکی دیگه از دوستان که بازم این موضوع رو با تیپ اشتباه گرفته بود نوشتم. (در ضمن همون طور که قبلا گفتم ریک به اشتباه از قابلیت مشورت یوجین مثل نگان استفاده نکرد.) کل تعاریفی که شما میفرمایید درست هستش راجبه متن ولی تناقضی با گفته های من نداره و چون بازم با برداشت اشتباه از حرف من راجبه طبیعی بودن کاراکتر صحبت کردید و توضیحاتی که میفرمایید رو خودمم قبول دارم. مثال غیر طبیعی بودن رو تو جواب یکی از دوستان بالا نوشتم که با تصور تیپ بودن شخصیت که شما فکر کردید منظور من اینه متفاوته و توضیحاتی که راجبه متن و کلاس دادین تیپ بودن رو رد میکنه که واضحه و درست و اصلا منظور من هم نبوده.
نکته بعد من هم نمیگم که راجبه هر مساله ای همه منتقدند ولی گفتم کندی داستان رو همه درک میکنندو نیازی به منتقد و تحصیلات اکادمیک نداره. به خاطر کندی داستان هم دلایلی از طرف شما و حتی خودم در بخش های قبلی بیان شده ولی همین دلایل در قبل هم وجود داشته و برای سریال های مشابه هم وجود داشته و بقیه متن ها و حتی خود این سریال در قبل تر به نحو خیلی بهتری از پسش براومدن پس انتظار میره متن با وجود کل دلایل بهتر از این باشه. کندی روند داستان
SINA - دوشنبه 23 اسفند 1395
به نظر من قسمت عالی بود
اصلا انتظار نداشتم گفتم دوباره کش میخوان بدن ولی خیلی خوب بود
ریچارد هم حیف شد برا جنگ خوب بود
MJ - دوشنبه 23 اسفند 1395
مورگان خیلی رو اعصابه. خودش که به هیچ دردی نمیخوره هیچ، برمیداره شخصیتای بدرد بخور هم میکشه.
درکل قسمت خوبی بود ولی ریچارد خیلی میتونست به جنگ کمک کنه
a walker - دوشنبه 23 اسفند 1395
من نمی فهمم الان این قسمت چه عیبی داشت که بعضی ها میگن مزخرف بود؟؟؟؟
خیلی هم خوب و پر هیجان بود.
saeed - دوشنبه 23 اسفند 1395
والا من فکر کنم اگر پرومو واسنیک پیک های از قسمت بعد تا اخر این فصلو هم همین امروز نشون بدند بازم خیلی کسی نمیتونه حدس بزنه که چی میشه . چون دققققققققییییییقا هر قسمتی کلا توی یکی از قلمروها هست و روی دوتا شخصیت زوم میکنه.خخخخخخ.مثلا اگر قسمت بعد رو امروز نشون میدادند و قسمت امروزو هفته بعد فرقی نمیکرد بخدا کلا قسمتا جدا از هم هستند
poom - دوشنبه 23 اسفند 1395
قسمت ۱۵ و ۱۶ فرق داره… زمان نتیجه گیری فصله… به خصوص قسمت ۱۶ خیلی متفاوته!
.:M:. - دوشنبه 23 اسفند 1395
از سربازای ارشد جنابِ پادشاه باشی !
تازه پادشاه هم تازه یکی دیگه از کسایی ک خیلی دوسش داشت رو روز قبلش از دست داده باشه !!
یه نفر ک ۲ روزه میشناسنش بیاد خفه ات کنه ، ن پادشاه ن هیچکس دیگه هیچ غلطی نکنن :)))) That’s just HILARIOUS
منتظرم یکی بیاد این حرکت هم ( تحلیلِ منطقی :))))))) ) کنه
poom - دوشنبه 23 اسفند 1395
من نمیدونم چرا بدیهیات هم می پرسین… ریچارد تا حالا چند بار در معاملات کینگدام و ناجیان اختلال ایجاد کرده بود و همچین هم مورد علاقه ی ازیکیل نبود… و ازیکیل اصلا به حرفش گوش نمیداد…
دوم اینکه ازیکیل به مورگان بیشتر از ریچارد اعتماد داشت برای همین وقتی ریک اومد اونجا علیرغم اینکه ریچارد هی میگفت باید بجنگیم از مورگان پرسید نظر تو چیه… به عقل اون بیشتر از ریچارد اعتماد داشت…
سوم اینکه مرگ بن که مثل پسر ازیکیل بود و براش خیلی اهمیت داشت به شدت اون و ناراحت کرده بود… و اون لحظه ای که مورگان گفت گفتی به ازیکیل یا نه کمی به این موضوع مشکوک شده بود ازیکیل که گفت الان بگو… با توجه به این گفتگو میدونه یه چیزی بین مورگان و ریچی هست…
چهارم اینکه حتی اون ناجیان کله خر از مورگان ترسیدن وقتی ریچارد و داشت می کشت… اونا که با بی خیالی آدم می کشن… انقدر از رفتار مورگان شوک شدن که حتی براشون اهمیت نداشت که این دفعه کینگدام دست خالی اومده… و واقعا از رفتار مورگان شوک شدن… بنابراین توقع دارین اونایی مورگان و با فلسفه ی همه زندگی ها با ارزشن می شناسن وقتی در این حال می بیننش… چیکار کنن؟ همه شون یه لحظه خشکشون زد… فقط چند لحظه مرگ ریچارد طول میکشه… چند ثانیه…
پنجم اینکه با توجه به اعتماد و شناختی ازیکیل نسبت به مورگان داره و به همین خاطر بن رو برای تربیت و تمرین مبارزه به اون سپرد می دونه که بی دلیل اینکار و نمیکنه… اونها وقتی بن تیر خورد هم تا وقتی ناجیان ول کن معامله نبودن همه سمت بن نرفتن… اینجا هم فقط چند ثانیه بود همه شوک شدن…
باید توجه کنید به سریال… انکار کردن راحت ترین کاره… مورگان برای ازیکیل ارزشش از ریچارد بیشتر بوده در همین مدت کوتاه… و نشانه هاشم سریال گذاشته تا این و بفهمیم… بن و بهش سپرده …ولی به ریچارد که مبارزه کردن و بلده نسپرده… به مورگان میسپره…
نظر مورگان و در مورد درخواست ریک میپرسه…
در معاملات با ناجیان مورگان و از همون اول حضورش در کینگدام می بره و از رازهای کینگدام با خبر میکنه…
سریال چقدر باید نشونه بذاره… وقتی یه آدم تازه وارد تا این حد بهش بها داده میشه یعنی ارزشش بیشتر از ریچارد یا خیلی های دیگه است برای ازیکیل…
SINA - دوشنبه 23 اسفند 1395
منم همین نظر و داشتم تا حدی
ولی جوابتون کاملا منطقی بوود poom
علی - دوشنبه 23 اسفند 1395
این چیزی که دوستمون نوشته درسته. هرچقدر هم مورگان نزدیک باشه توجیه نمیشه بقیه زل بزنند. برای من هم باور کردن و منطقش سخته این رو بپذیرم. این یک مساله و مساله دیگه هم رفتار مورگان برام طبیعی نیستش. مورگان این ادم دلرحم و مهربون هر چقدر هم ضربه روحی شدید خورده باشه اینکه کسی رو بکشه که میدونه آدم خوبیه و داره برای گروه تلاش میکنه منطقی نیست. شاید غیرمستقیم باعث مرگ پسره شده ولی قاتل پسره فقط و فقط افراد نگان هستند و مورگان که خودش شعار میده ریچارد به تنهایی تصمیم گرفته چرا خودش به تنهایی تصمیم میگیره ریچارد لایق مرگه؟ تناقض شخصیت ها بیداد میکنه.
poom - دوشنبه 23 اسفند 1395
اونچه من درک نمی کنم صحبت شماست…
وقتی مورگان بعد از کشتن ریچارد به اشتباه به جای بن میگه دویین یعنی اسم پسر خودش و میاره یعنی انقدر بن براش عزیز بوده و جای پسرش و براش گرفته بوده که مرگش اینطوری بهمش می ریزه…اونم وقتی که اون داشت برای صلح تلاش می کرد…
سریال باید چطوری نشون بده به شما روابط شخصیت ها رو…
مورگان با گذروندن یه دوره ی درمانی پیش ایستمن تبدیل شده بود به چنین شخصیتی که می دیدیم… و الا بعد از مرگ پسرش تبدیل شده بود به کسی که هر ادم زنده ای رو می بینه میکشه… و براش فرقی نداره خوب یا بد…
و باز هم بعد از مرگ بنی که مثل دویین براش با ارزش بود و بهش اهمیت میداد به حالت دیوانه وارش بعد از مرگ دویین برمیگرده… این چیش تناقضه… اتفاقا خیلی ام واضحه… شما نمی خواین بپذیرین… عدم پذیرش شما ربطی نداره به سریال… سریال داره جواب این سوال شما رو میده… ولی شما جواب نمی گیرین و ردش می کنین و نمی خواین بپذیرین… به سریال هیچ ربطی نداره… این قسمت اتفاقا خیلی رو به جلو بود.. این تناقض نیست… اون قاتل وحشی بخشی از شخصیت مورگان بوده بعد از مرگ فرزندش که مورگان سرکوبش کرده بود و حالا بعد از مرگ کسی که براش مثل پسرش شده بود انقدر که ازش در مورد اینکه اون دختر کیه بپرسه دوباره درونش زنده شده با این تفاوت که هر آدم زنده ای رو نمی کشه بلکه میخواد اونهایی که دشمنشون هستن رو بکشه…
مورگان میخواست از ناراحتی بخاطر بن خودش و بکشه… وقتی در مورد کار ریچارد فهمید سعی کرد خودش و کنترل کنه یه شب به ریچارد فرصت داد… به کسی در مورد قصور ریچارد نگفت… اما کاملا بهم ریخته بود… و فلش بک هایی می دیدیم داشت این روز به ما نشون میداد مورگان داره تغییر حالت میده… و وقتی دید ریچارد انقدر نسبت به مرگ بن فرصت طلبانه صحبت میکنه و داره مثل یک نقشه ازش استفاده میکنه کنترلش و از دست داد…
قابل توجه اونایی میگن که ریچارد برای ازیکیل باید ارزشمند تر باشه که گفتم به دلایل بالا نیست.. مورگان که تازه تو کینگدام اومده به مراتب نزدیک تره به بن و بن براش اندازه پسر خودش اهمیت داره اما ریچارد که از خیلی وقت پیش بن و میشناسه تاثرش فقط لحظاتیه و بعد فورا از نقشه حرف میزنه…
شاید اگر ریچارد انقدر فرصت طلبانه رفتار نمی کرد با مرگ بن که باعثش شده بود مورگان نمی کشتش… و بازم تلاش میکرد خودش و کنترل کنه هر چند که مورگان بهم ریخته بود و نمی تونست دیگه باپند فلسفه اش باشه….
بچه ها اینا خیلی واضحه تو سریال … اگر بهشون دقت نمی کنید خوب کافیه دقت کنید…اگر نمی خواین بپذیرین که جواب مسائلتون هست در سریال خوب اون یه صحبت دیگه است… ولی عدم پذیرش دلیل بر عدم وجود مساله و جواب در سریال نیست.
The Z Word - چهارشنبه 25 اسفند 1395
کجای دنیاییت شمااا؟؟؟
بهشت برین؟ مدینه فاضله؟!!!
بیا تو خیابون تهران راه برو بی تفاوتی ببین در حد لالیگا به قول معروف
چقدر پرتید از دنیا
چقدر چشماتون بسته است!
اتفاقا معلوم شد خود شما از همون بی تفاوتایی
تو همین خیابونای خودمون میزنند طرف رو درب و داغون میکنند همه مثل مجسمه فقط نگاه میکنند
تو همین تهران!
بالا سر شما با اسلحه بایستند و یکی هم تازه دیوونگی کنه بزنه یکی دیگه رو له کنه،لابد شما میشی سوپرمن و میپری وسط همه رو نجات بدی :)
hamed - دوشنبه 23 اسفند 1395
قسمت خوبی بود. برعکس چیزی که فکر می کردم. به شخصه این قسمت رو شروع پیشرفت این نیم فصل دیدم.
هرچند زیاد از قسمت بعد مطمئن نیستم. قسمت آینده که هیچ، ولی ۲ قسمت بعدی قسمت ۱۴ می تونه بترکونه(اگه ۱۶ قسمتی باشه)
البته بازم بستگی داره که یک وقت نخوان حالمون رو باز مثل فصل قبل بگیرن.
اگه این ۳ قسمت آینده هم مثل این قسمت خوب جمع و جورش کنن به شخصه راضی می شم از این فصل.
omid - دوشنبه 23 اسفند 1395
خیلی بی مزه بود اصلا در حد و اندازه های این سریال نبود. داستان آبکی آبکی بود
Reza - دوشنبه 23 اسفند 1395
مثل همیشه مزخرف
N_Hossini@ - دوشنبه 23 اسفند 1395
به نظرم مورگان و کارول خیلی رو مخن!
در مورد شخصیت کارول باید بگم که خودتو جدا میکنی که چی؟
ولی این قسمت قسمتی بود که کارول و مورگان رو برمیگردونه به اوج خودشون
شاید اخرین قسمت رو مخ باشه
The Z Word - چهارشنبه 25 اسفند 1395
شما چشمان و گوشها رو باز میکردی قسمتهای قبل رو میدیدی نمیگفتی که چی!!!!
کلی قسمت طول کشید تا کارول مطمین شد که بره!!!
طرف زده کلی ادم کشته
اینجا همه قهرمانن!هر کی نظر میده !نیست پاش بیافته شما میزنید ده بیست نفر رو میکشید…
shadow_of_death - دوشنبه 23 اسفند 1395
چطور بود دوستان؟
واکینگ دیگه خسته کننده شده متاسفانه
هنوز حتی دان هم نکردم
دوستان لطف کنن یه اسپویلی چیزی، باشد که دوباره هیجانمان بر انگیخته شود!
Sina - دوشنبه 23 اسفند 1395
به ویدئو عکس العمل های قسمت قبل توجه کنید.
خیلی راحت و بدون عصبی شدن، صحنه هایی چون “آهوی معروف!” رو نگاه کردن و با لبخند یا جملاتی ساده رد شد. البته شاید این ظاهر قضیه باشد ولی در کل به نظرم ما تماشا گران خوبی نیستیم. انتظارات عجیبی از یک سریال داریم. ضعیف بودن یک قسمت باعث به کار بردن ادبیات وحشتناکی در بین طرفداران می شود. همه لحظات خوشایندی که این سریال طی چند سال برای ما رقم زده را زیر سوال می بریم. گاها واقعا افسرده می شویم.
چرا؟؟
چرا برای رسیدن به یک فرهنگ و دیدگاه مناسب در هر چیزی باید اینقدر اعصابمان خورد شود؟
یک نگاه به کامنت های اخیر بیندازید!
—————————
اینها رو گفتم تا یه کم ، فقط یه کم توی نظرات این قسمت رعایت کنیم!
رضا - دوشنبه 23 اسفند 1395
یعنی چون بقیه راضی هستند ما هم باید باشیم؟
N_Hossini@ - دوشنبه 23 اسفند 1395
واقعا راس میگی
افسوس
کیمیا - دوشنبه 23 اسفند 1395
انتظارات عجیبی از سریال داریم!!!! گمون نکنم خود کار توقع ما رو بالا برده و اساسا افت سریال هم فقط به یکی دو قسمت اخیر هم برنمی گرده.
شما کار مثلا اصغر فرهادی رو می بینی به اندازه یه سریال در پیت صدا و سیما ازش توقع داری؟ مسلما نه توقعت بیشتره
واکینگ دد هم قابل تحسین بود چون کاری بود که میشد به همه معرفی کنی نه فقط کسایی که کارای زامبی محور رو دوست دارن. ادامه سریال دلیلی به جز مباحث اقتصادی نداره
و شاید اون کسایی که هنوز راضی هستن خوره فیلمهای زامبی محور هستن و هنوز به عشق این مسئله سریال رو نگاه می کنن
کسایی که میگن نگاه می کنید و غر می زنید، من خودم دیگه نمی خوام نگاه کنم دقیقا از همین اپیزود
فقط اومدم نگاهی به نظرات بکنم. فیر رو که کلا فقط فصل یکش رو دیدم
چون مطمئنم اصل جنگ با نگان میره برای فصل بعد و دوباره سر کاریم
ولی این سایت سایت بسیار خوبیه و مدیریت خیلی خوبی داره و با توجه به افت واکینگ دد بد نیست شیفت بده رو سریالهای خوب دیگه و درکنارش اپیزودهای واکینگ دد رو هم بذاره برای علاقه مندانش
endless - دوشنبه 23 اسفند 1395
عزیزم اگ زبانت خوب باشه همون ویدئو ری اکشن های قسمت قبل جای اون اهو همشون گفتن چقدر بد در اوردن و چقدر فیکه حتی ی جاش با نقاشی مقایسه کردنش ولی خب بالاخره طرفدارهای جدی هستن زیاد واکنش تند نشون نمیدن مای هم باید خیلی ملایم نقد و انتقاد کنیم .
پیمان - دوشنبه 23 اسفند 1395
به نظر من جنگ با نیگان رو می خوان بندازن فصل بعد… تو این دو قسمت با این اپیزودا نمی رسن.یه اپیزود هم در مورد ساحل نشینا ….پس حتما این فصل جنگ نداریم…..خالا باید ببینیم
رضا - دوشنبه 23 اسفند 1395
هنوز ندیدم ولی اگر داریل این قسمت هم نباشه= چرت
ase - سه شنبه 24 اسفند 1395
ریچارد شخصیت جالبی داشت و میشد بیشتر توی فیلم باشه و باید تو یه فلش بک به گذشتش اشاره میشد ، باید مورگان بجای اون کشته میشد .
واقعا از حذفش ناراحت شدم.
مطمئنم. تو قسمتها و فصلهای بعدی چیزای عجیب غریبتری هم میبینیم?