نویسنده: Mozhdeh_6829
اول از همه!
اوق، اوق، اوق!
این چی بود که ما دیدیم؟ توی کمپ نجواگرا دقیقا چی شد؟ چرا یهو اینطوری شد؟
حالا به اون مسئله میپردازیم. نکته مهم تر اینه که بین این همه آدم، چطوری نگان به گاما شک کرد؟ از کجا میدونست که اوضاع توی کمپ نجواگرا دقیقا همون جوری پیش میره که توی پناهگاه پیش رفت؟ خودشو گذاشت جای آلفا، بتا رو جای سایمون، گاما رو جای دوایت؟ این یعنی اینکه نگان خبر داره که گاما به خاطر آلفا خواهر خودشو کشته! پس حتما این رو هم میدونه که آلفا به همه گفته که لیدیا رو خودش شخصا کشته! که خب البته که دروغه!
حالا اگه بتا رو جای سایمون بذاریم، امکانش هست که روزی بتا، علیه آلفا قیام کنه و قصد کشتنشو داشته باشه! البته اگه عمرشون به این موضوع قد بده! گرچه، کم کم داریم نشونه هاشو میبینیم، بتا یکی در میون تصمیمات آلفا رو زیر سوال میبره.
نگان، اول اطلاعات میده، آلفا خوب برخورد نمیکنه و نگانو تهدید میکنه. اما بعدا که از داستان یه کم مطمئن میشه، بتا رو میفرسته دنبال نخود سیاه و خودش با نگان، ژان ژان !
البته اولش نگان مطمئن بود که قراره کشته بشه، مطمئن بود که هر لحظه قراره از پشت یا گلوله بخوره، یا سرش بریده بشه، یا یه چیزی بخوره تو سرش، یا چاقو بخوره! خلاصه که تا بفهمه اوضاع از چه قراره و نیت آلفا چیه، مرگو به چشم دید. هر چی هم عصبی تر میشد، بیشتر حرف میزد. دیگه اگه یه کم دیگه طول میکشید، تا گناه های دوران بچگیش و دستاوردای کل زندگیشو اعتراف میکرد. و مطمئن بود که قراره بعد از کشته شدن، از پوستش نهایت استفاده هم بشه. وگرنه دلیل دیگه ای نداشت که آلفا بخواد لباسشو در بیاره. انقدر مطمئن بود که مرد گنده گریه اش در اومد.
به جز همین سناریویی که اتفاق افتاد.حتی تا لحظه شروع عملیات هم مطمئن نبود که این داستان واقعی باشه و قرار نباشه نیمه ناکام از دنیا بره.
نکته جالب این بود که آلفا، نقابش رو پوست واقعی خودش میدونه! یعنی خودشم میدونه که ذاتش چه قدر خرابه و مخش تا چه حد تعطیله!
یه نکته دیگه هم این بود، سازنده ها، تتوی های دست جفری دین مورگان ( بازیگر نگان) رو اسم بچه هاش بود رو پوشونده بودن.
برگردیم به اصل داستان! که نزدیک سه ماه، با این شخصیتا توی غار قلبمون توی حلقمون بود! از اول مشخص بود که امکان نداره همه به سلامت برن سر خونه و زندگیشون! و حتما این وسط یه چیزی یه عده ای رو به فنا میده. اما اینطور به فنا رفتن، خیلیییییی غیر منتظره بود.
اول از همه جریه که آلفا میبینه وهمه متوجه میشن که راه یکی از راه های خروج از بالای صخره اس. که خب بچه های ما توی جنگل کارشون حرف نداره و توی دل غار، یه کم به مشکل بر خوردن. گرچه با توجه به اینکه اولین بار توی همچین موقعیتی قرار میگرفتن، بازم خیلیییییی خوب عمل کردن. گرچه خب کارول از جاهای تنگ و تاریک میترسه، و دریل هم از فصل اول که کارول توی سی دی سی به دکتر جنر گفت که ترس از جاهای تنگ و تاریک میترسه، این مورد یادش مونده. چه قدر خوبه این بشر!
اما به هر حال هر جوری هست، تا یه جایی، کارول هم مثل بقیه خوب پیش میاد، گرچه که مگنا، قرار گرفتن توی این وضعیت رو از چشم کارول میبینه، که البته حق هم داره! مسلما بقیه هم همین حسو دارن ولی خب، فقط حاضر نیستن به زبون بیارن.
اما خب وقتی کارول بلاخره زبون باز میکنه، آدم تا حدودی بهش حق میده. هر چی باشه، بچه اش رو از دست داده. شاید زمانی که سوفیا رو از دست داد، چون خودش آدم قوی ای نبود، به نوعی انتظارشو داشت که بلایی سر بچه بیاد، به خصوص اینکه اون موقع شوهرشم مرده بود. زمان لیزی و میکا هم، شاید خیلی اونا رو از خودش نمیدونست، به علاوه اینکه در رابطه با میکا( خواهر کوچیکه) کاری از دستش بر نمیومد. و مجبور به خاطر جودیث هم که شده ( چون اون موقع جودیث نوزاد بود) یه کاری بکنه و اینکه لیزی واقعا خطرناک شده بود. مرگ سم هم که باعث شد نسبت به موندن توی الکساندریا دو دل بشه و وقتی داستان ناجیان جدی شد، کلا از اونجا رفت. اما هنری، بعد از سوفیا، تنها کسی بود که کارول واقعا به چشم فرزند بهش نگاه میکرد. و انگار که انتظار داشت حالا که خودش زن قوی ای شده، کسی جرات نکنه به شاهزاده اش چپ نگاه کنه. و اینکه یه دفعه وسط یه اتفاقی مثل جشنواره، سر بچه رو روی نیزه ببینه، نه تنها دلش رو شکونده، بلکه غرورش رو هم جریحه دار کرده. با این حال دریل بهش هشدار داد که دخترجان، با همه اینا، داری زیاده روی میکنی! همه مصیبت از سر گذروندن، ولی سعی کردن عقلشون رو سر جاش نگه دارن که هم بتونن انتقام بگیرن، هم توی این مسیر، بقیه همپالگی هاشونو به خطر نندازن. اما گوش کارول بدهکار نبود. بدتر اینکه، این بار شانس هم باهاش یار نبود.
همیشه، عملیاتای کارول با موفقیت به پایان میرسید. این بار اما، نمیدونم تمرکز نداشت … درست و حسابی نقشه نکشیده بود … یا دیگه شانسش ته کشیده بود … هر چی که بود … باعث شد که دو تا عضو مفید و مهم گروه بمونن زیر اون همه آوار که همشم سنگ بود!
حتی دریل با این که فقط بهش اشاره کرد که یعنی “دیدی گفتم! ولی گوش نکردی!”، کلمه ای حرف نزد، که از صد تا فحش ناموس برای کارول بدتر بود.
به شخصه، مدام منتظر بودم که طبق اون چه پروموها نشون میداد، با جری خداحافظی کنیم ولی خب نویسنده به بچه های صغیرش رحم کرد و این قرعه به نام کانی افتاد و مگنا. که اگر، اگر، اگر واقعا راه نجاتی براشون وجود نداشته باشه که بعید میدونم، مرگ کانی میتونه شکاف عمیقی بین کارول و دریل ایجاد کنه.
باز حداقل امیدی که میشه داشت اینه که بعد از انفجار دینامیتا یه لحظه نشونشون داد و میدونیم حداقل انفجار باعث نشده این طفلیا منفجر شن. ( مثل اون معلم علومه توی سریال لاست که پاچید روی بقیه)
و مرگ مگنا رو هم از همین تریبون اول از همه به داییم تسلیت میگم که کراشش توی سریال بود. و اینکه عضو فوق العاده مفیدی برای گروه بود و چه عذاب وجدانی بگیره یومیکو، وقتی بفهمه مگنا از دست رفته!
از صمیم قلب امیداورم که این دو تا زنده مونده باشن، و نجات پیدا بکنن. حتی اگر مدتی اسیر نجواگرها بشن.
و واسم سواله که با این اتفاقی که بین نگان و آلفا افتاد، آیا نگان به طور کلی و به طور واقعی الان با نجواگرهاست؟ و به الکساندریا خیانت میکنه و دوستش جودیث رو ناامید میکنه؟
بحث و انتقادات
امیرحسین - دوشنبه 12 اسفند 1398
پس مگی کی میاد
دلم براش تنگه
Ashkan - یکشنبه 11 اسفند 1398
ببخشید داستان اینکه جدیداً 720p رو انقدر دیر آپلود میکنید چیه ؟
خداییش اینطوری نبودین قبلنا و اپیزودا رو نهایتا با چند ساعت تأخیر قرار میدادین
اپیزود بعدی وقته بیاد من هنوز اینو ندیدم ! خواش میکنم 720p رو هم آپلود کنید
Dean Winchester - یکشنبه 11 اسفند 1398
به خاطر اینکه سایتایی که شنبه سریال رو انکود میکنن کیفیت 720 و 1080 رو با حجم بالا میزارن
حجم پایینشون روز دوشنبه میاد
shervin - شنبه 10 اسفند 1398
من هم کانی و هم مخصوصا مگنارو خیلی دوس دارم و اصلا نمیخوام بهمرین حد اقل به این زودی چون تو وانگ دد باید بمیرن ولی اینجوری نه مگنا میتونه خیلی قوی باهشش
رضا - شنبه 10 اسفند 1398
به نظر من این قسمت یکی از بهترین و هیجان انگیز ترین قسمت های سریال بود بعد فصل 8 به نظرم این بهترین قسمت بود . امیدوارم ادامه دار باشه . فقط خدا کنه کانی زنده باشه چون به نظرم الان وقت رفتنش نیست . یه حسی بهم میگه دریل نجاتش میده .
WnGA - شنبه 10 اسفند 1398
نگان 7-8 تا زن داشت اصلا بگیم اینم نهمیش!!!
یادتون که نرفته…! اون فقط عاشق لوسیل بود :دی
ashkan - جمعه 9 اسفند 1398
بچه ها فقط تصور کنید ریک هم توی غار بود باهاشون :(
یادش گرامی
Reza - جمعه 9 اسفند 1398
اگر ریک می بود خط داستانی بسیار متفاوت می شد شاید در غار گیر نمی افتادند.
shayam - جمعه 9 اسفند 1398
سلام
من خیلی وقته منتظر این قسمت بودم و دانلود کردم ولی بدون دوبله فارسی و زیر نویس فارسی
چطوری میتونم زیرنویس رو پیدا کنم و دانلود کنم.
اگر کسی دارع لینک دانلود مستقیمش رو برام بفرسته ممنون میشم ❤️
mozhdeh_6829 - جمعه 9 اسفند 1398
کنار لینک دانلود لینک زیرنویس فارسی هست
مهدی - جمعه 9 اسفند 1398
فقط دریل عشق است
iman - پنج شنبه 8 اسفند 1398
سلام
تو پرومو می بینیم که دریل دم در غار هست و غار رو میپا و از طرفی هم مگنا و جری تو صحنه هایی غیر از غار تو تیزر نیم فصل نبودند
نتیجه : شاید دریل نجاتشون بده شاید امیدوارم دوستان خوبی هستند
مهدی - پنج شنبه 8 اسفند 1398
چقدر قسمت های جدید فصل ده دیر میاد در فاصله قسمت هشتم تا نهم ۶۰ روز طول کشید تا قسمت ۹ بیاد.
mozhdeh_6829 - پنج شنبه 8 اسفند 1398
خب رفته بود نیم فصل
امیرمهدی - پنج شنبه 8 اسفند 1398
بودن جسوس و ابراهام و گلن در این مواقع به کمک سریال میومد که به لطف اسکات عزیز از دستشون دادیم
جیزز - جمعه 9 اسفند 1398
داداش من زمان آنجلا کانگ داره فانیو وداع گفتم
امیرمهدی - پنج شنبه 8 اسفند 1398
ببینید هر دشمنی که وارد سریال میشه میدونیم شکست میخوره ولی فقط چند نفر اصلی میمیرن همیشه اینطور بوده از فرماندار شروع میکنیم فرماندار شکست خورد ولی اندریا و هرشل رو کشت بعدش گرت ،گرت پای باب رو خورد ولی باز شکست و همین نگان آبراهام و گلن و اسپنسر و چند نفر دیگه مثل الیویا رو کشت ولی چیشد؟ بازم شکست خورد به نظرم باید در این جنگ گروه شکست سختی بخوره و بعد میتونن اینجا عوامل سریال هلیکوپتری هارو به کار بیارن و با جامعه الکساندریا و هیلتاپ متحد کنن و اینجوری هم ریک و مگی برمیگردن هم شخصیت های جدید اضافه میشن و هم الفا و گروهش شکست میخورن
لیلا - پنج شنبه 8 اسفند 1398
سلام. خیلی ممنون بابت تحلیل خوب شما
این قسمت خوب یود. تو غار من همش احساس خفگی داشتم مخصوصا اونجاهایی که از اون راه های باریک رد میشدن و اون جایی که جری گیر کرده بود دیگه واقعا حالت تهوع بهم دست داده بود چون واقعا خودم رو اونجا حس میکردم.
اصلا دوست نداشتم هیچ کدومشون بمیرن. حداقل نه تو اون غار. مخصوصا اونجا که پای زخمی جری رو دیدم یه لحظه خشک شدم.
و اما اون قسمت آخر که غار فرد ریخت. در اصل تقصیر منگا بود. که نباید میرفت اون قسمت که کانی هم بره دنبالش .اونها میدونستن که هر لحظه ممکنه اوار فرو بریزه
ولی مطمئنم که اونها زنده هستن و یه راه دیگه ایی وجود اره که قشنگ اونها رو به گروه الفا میرسونه و همین فکر کنم باعث بشه که از داخل بهشون ضربه بزنن
البگه امیدوارم. من هم مگنا رو دوست دارم هم کانی. واقعا اونجایی که دریل رو اوار دراز کشیده بود و سنگها رو جابجا میکرد بغضم گرفت. طفلی بعد از این همه سال بلاخره از یکی خوشش اومده بود. حداقل نشون داد که همجنسگرا نیست. و در مورد آلفا و نگان. وای من همش داشتم این به این فکر میکردم که این دوتا تو اوج کثیفی با هم ببببببببله. واقعا حالم رو بهم زد. کلا اون صحنه رو کشوندم جلو 😄 واقعا حال بهم زن بودن.
الفا برای چند سال رنگ مسواک و شوینده رو به چشم ندیده قبلس هم که نگان رو تو 💩💩💩خودش فرو برد .اون چیزی که انتظارشو داشتم نبود، ولی در کل خوب بود
در آخره واقعا ازتون تشکر میکنم که این همه زحمت میکشین و سریع فیلم رو میزارین تو سایت
Negan.L - پنج شنبه 8 اسفند 1398
قسمت تقریبا خوبی بود…
فقط اون تیکه ی آخر که دریل با گریه و حرص به کارول اشاره کرد…عکس العمل و حس و گریه های کارول توی این سکانس آخر خیلی عمیق بود
با توجه به عدم برگشت ریک،هیچ کسی جز نگان،لایق و جذابیت رهبری رو نداره.
امیرمهدی - پنج شنبه 8 اسفند 1398
حالم از کارول بهم میخوره باعث مرگ اینا شد جون بقیه رو به خطر انداخت تو فصل 3 فقط عین ترسو ها فرار کرد و گزاشت تی داگ رو بخورن
کارهایی که بدون هماهنگی انجام میده بی حد و اندازست مثل فصل 3 و 4 و6و10 کارهای خودسرانه انجام میده و باعث به خطر افتادن گروه و حتی کشتن اونا شده واقعا کاره مفیدی کارول یک بار هم انجام نداده به غیر از ضرر هیچی برا گره نداره و امیدوارم خیلی زود بمیره امیدوارم انجلا کانگ به بدترین شکل بکشتش.
mozhdeh_6829 - پنج شنبه 8 اسفند 1398
اگه کارول نبود اینا همشون توی ترمینوس مرده بودن
امیرمهدی - پنج شنبه 8 اسفند 1398
تاحدودی حق با شماست ولی همه اماده فرار کردن بودن درضمن اگر اینکار هم حستب کنیم ده برابر صرر به گروه وارد کرده برمیگریم به فصل 3 و4 باعث مرگ تی داگ و سوزوندن دوست دختر تایریس یا چند فصل بعد در رفتنش تو فصل شش که برای مورگان خطر افرین بود یا اصلا همین فصل که دیدین چیکار کرد
mozhdeh_6829 - پنج شنبه 8 اسفند 1398
تی داگ رو دم دروازده گار گرفتن. چه ربطی به کارول داشت. اون یه طرف دیگه حیاط بود اصلا.
مرضیه - پنج شنبه 8 اسفند 1398
من فقط دوست دارم ببینم قسمت آخرش چی میشه؟
واینکه خیلی دوست دارم ریک برگرده میدونم با سریال خداحافظی کرده اما هرقسمت ک میاد بیرون به این امیدم ک حداقل یه اشاره کوچیک به ریک بشه…. وسوال دارم اینکه اصلا یادم نمیاد مگی چیشد؟
mozhdeh_6829 - پنج شنبه 8 اسفند 1398
داستان مگی پایان باز داشت و توی فصل ده برمیگرده
Earl - پنج شنبه 8 اسفند 1398
سلام به همه
این قسمت به نظر من حداقل قصه ش خیلی خوب بود”کارول ک حس میکرد همیشه کارش درسته یه درس بزرگ گرفت ک کلی بره تو فکر
بالاخره فهمیدیم دریل همچین بی حس نیست به جنس مخالفش
ولی بیشتر از دریل ،دلم برای خواهره کراشش سوخت طفلک خیلی تنهاتر شد
ضدحال خوردیم بخاطر استایل آلفا که فک نمیکردیم انقد داغون باشه
ولی واقعا انتظار نداشتم عکس العملتون به خراب بازی نیگن با آلفا این باشه ک به شک بیفتین که وابسته ش میشه”اینهمه دختر تو حرمسراش داشت و اصلا اهمیت نمیداد بهشون
شک نکنین انقد بچگانه برخورد نمیکنه و موضعش نابود کردن آلفاس
سعید سلیم زاده - پنج شنبه 8 اسفند 1398
اون چه که مشخصه این فصل،فصلِ آلفا و کارولِ حالا این وسط دریل و نگان هم یه قری میان ولی به گمونم آخرش نجوا گرها شکست میخورن و کارول ویکی دو نفر دیگه رو از دست میدیم از اون ور میشون هم هنوز معلوم نیست چه بلایی قراره سرش بیاد
فعلا هم هیچ کدوم از شخصیت ها جذابیت لازم برای رهبری گروه رو ندارن تمام امیدم به دریل و نگان بود که گفتم انگار تو این فصل تا اینجا فقط قراره قِر فِر هاشون رو ببینیم
سعید سلیم زاده - پنج شنبه 8 اسفند 1398
فقط اون ارجاعی که به لاست دادی،خیلی به جا بود
دمت گرم 😊
حمید - پنج شنبه 8 اسفند 1398
این دختر کرولاله همون کانی خیلی کیوته خوشگل هم هست خب معلومه دریل بهش چشم داره ناقلا خودمم عاشقش شدم ولی فایده نداره عشق دریله… من دوست دارم این جری از یریال حذف بشه اونجا که زخمی شده بود گفتم دیگه بای بای بعد با اون جملشون که نجات پیدا کرد چه ضد حالی بهم زدن
به نظرم این قسمت روی غار خیلی مانور دادن نصف اپیزود هم واس غار بس بود نباید زیاد کشش میدادن
ولی الان که نیگان با آلفا انس گرفته فکر نکنم دیگه دلش بخواد گوشت کوبیدش کنه ولی خب احتمالا نیگان به پشمشم نیست امیدوارم تا پایان این فصل هر قسمت که میبینیم دیوونه کننده تر باشه و تو شوک فرو ببرمون و یا فصل شاهکار رو ببینیم
محسن - پنج شنبه 8 اسفند 1398
سلام
از روند سریال تو فصل ۱۰ خیلی راضی هستم
و امیدوارم که اون بخش از گفته های شما که گفتید ممکنه بین کارول و دریل شکاف ایجاد بشه اشتباه باشه😕
ashkan - چهارشنبه 7 اسفند 1398
سلام
واقعااااااااا حال بهم زن بود اون صحنه نگان و آلفا مخصوصا لانگ شاتش حال آدم رو بهم میزد:/
این شخصیت های روی مخ هم ک کلا جز شناسنامه واکینگ دد هست هر فصل یکی بوده شین، مورگان ، یکم رزیتا ، نیکلاس ، دوباره مورگان ، حتی دریل فصل 8 ، کلا همه یه برهه ای از زمان انقد فشار میاد بهشون ک تصمیماشون میره روی مغز بیننده ولی این کارول دیگه ترکوند:))
قسمت خوبی بود
CARL - چهارشنبه 7 اسفند 1398
بسیار عالی این قسمت زیبا از مردگان متحرک رو تحلیل کردین.به نظر من کانی و مگنا زنده هستن چون دیدیم که موقع خروج با نجواگرای داخل غار برای بار دوم روبرو شدن این یعنی راه دیگه ای هم بوده پس اونا قبل ریزش آوار خودشونو به اوجا رسوندن یا شاید دریل اون مسیر دیگه رو پیدا کنه و اونا رو نجات بده.خسته نباشید مژده خانم،منتظر تحلیل قسمت های دیگه از شما هستیم.
مهران - چهارشنبه 7 اسفند 1398
هنوز متوجه نشدین وقتی واکینگ دد انقدر مبهم مرگ کسی رو نشون میده، طرف نمرده؟؟!! معلومه که جفتشون زندن و قراره بعدا توی نابود کردن نجواگرا نقش مهمی ایفا کنن شاید مثلا از بین بردن تمام لشکر واکراشون!!
Sara.. - چهارشنبه 7 اسفند 1398
سلام. واقعا گل گفتی اوق اوق نگان و آلفا
Reza - چهارشنبه 7 اسفند 1398
البته نظر بنده در مورد اینکه آلفا ماسکش را در نمی آورد به دلیل این است که به قول خودش در عین پاداش دادن به خاطر اطلاعات خوب نگان همچنان باید رییس و رهبر در برابر نگان ظاهر شود.
اما دقت کنید نگان به هیچ وجه امکان ندارد نجوا کننده شود و در این قسمت صرفا با توجه به اخلاقیات نگان که به قول خودش الان 8 سال است خوشی نداشته و قبل از آن زن های زیادی داشته پس حتما سخت بوده تا جواب رد به آلفا بدهد اما باز هم دیدیم کمی مکث کرد.
این قسمت تک تک رفتار های کارول منطقی و حساب شده بود. راستش دنیای واکینگ دد دنیایی ست که خیلی سخت می شود منطق رفتار های شخصیت ها را تشخیص داد. خوب به هر حال بعد از 6 سال زندگی با ایزیکل و هنری و رسیدن به آرامش در این دنیا و در ادامه قتل چهارمین فرزند به دست خود باخته ترین انسانی که می شود تصور کرد و در ادامه کم خوابی و فشار های روانی و عاطفی و جسمی کارول را به لبه ی پرتگاهی برد که تا کنون ندیده بودیم این چنین فریاد بکشد و بی ثباتی در رفتار هایش موج بزند. آن هم کارولی که به خاطر استراتژیک بودنش میشناختیم.
بنده از این قسمت بسیار راضی بودم. همین که به طریقی کارگردانی می شود که از ابتدا استرس و ترس داشته باشیم و دیگر برخلاف قدیم شخصیت هایی که می دانیم هیچ اتفاقی برایشان نمی افتد را در معرض خطر قرار نمی دهد و در عوضش شخصیت های درجه دو و سه مثل جری را در خطر قرار می دهد. همین که برخلاف فصل هشت وسط قسمت استرس زا کات نمی زند و صحنه را عوض نمی کند نشانه احترام به مخاطب است و به شخصه از سازندگان تشکر می کنم. ما یک جنگ واقعی و منطقی از سازندگان طلب داریم به دلیل اینکه این را در جنگ فصل 8 ادا نکردند و امیدوارم در پی روند خوب این فصل در هفت قسمت باقی مانده جنگ به یاد ماندنی ای را تجربه کنیم و کلی درس و پیام یاد بگیریم.