درود
سجاد هستم و اگه خدا یاری کنه از این به بعد با تحلیل اپیزودیک TWD، با شما همراه خواهم بود.
خب پیش از هر چیز دوستانی که تا الان اپیزود ۶۰۴ رو ندیدن، بدونن که این مطلب شدیدا اسپویله، پس همین الان صفحه رو ترک کنین!
.
.
.
خب اینم یک درام عمیق و پر از نکات ریز و درشت، البته با ظاهری آرام و کم تنش، به نوعی خلوت ترین اپیزود سریال تا حالا بعد از اپیزود ۴۱۲(بث و دریل) که اونم الحق درامی فوق العاده چسبنده داشت!
۱- خب بریم سر وقت کارمون…، اولین نکته این اپیزود، لطف دوباره دیدن ریکِ چند فصل قبل بود، که نوستالژیِ کار بیستِ این اپیزود هم محسوب میشد!
۲- دیالوگ ” گفتی هر چی دارم رو میخوای”، عملا در پایان این اپیزود نشونمون داد، مورگان هیچ چیزِ قابلِ عرضی نداره که واسه کسی ارزشمند باشه! فقط یه قانون داره؛ کارول، مجبور نیستی کسی رو بکشی! که تازه اینم ایده ی خودش نیس!!! (اما ظاهرا همین آدم هیچی ندار! قراره به گفته ی عوامل سریال یکی از دگر آنتاگونیست هایِ این سریال باشه که البته این موضوع از یکی از پوستر های فصل ۶ و قرار گرفتن مورگان جلوتر از ریک، همچین دور از انتظار هم نیست!)
۳- حالا بپردازیم به اسم این اپیزود ” اینجا، اینجا نیست”، سوال؛ پس اینجا کجاست؟! بله در واقع مزرعه ایستمن هم همون مزرعه ی قبل از پایان دنیا نیست، اصلا دنیای آخر الزمانی قصه ی ما هم همون دنیای نرمال قبلی نیست، آدم ها هم اون آدمهای قبل نیستن، مورگان هم قبل از تبدیل(نه واکر شدن بلکه مورگان فصل ۶ شدن!)، مورگان سابق نیست.(به این موضوع باز هم می پردازیم)
۴- خب اینطور که پیداست، حسابی داریم از کمیک فصل ۶، جدا میشیم(الحمدلله!) چون برخلاف انتظار ها، عیسی در این قسمت هم ظهور نمی کنه و همچنان مصلوبِ تعلیقِ قصه، می مونه! اما نکته ی جالبش اینجاست که بر خلافِ توصیف مورگان، ایستمنِ ایکیدو کارِ ما، هرچی بود، پنیر فروش نبود! البته روز آخر عمرش، معلوم شد بالاخره تونست پنیر قابل خوردن بسازه!
۵- نمیدونم کسی مثه من هم با شنیدن اسمِ “ایستمن”(مرد شرقی) و البته عقاید اتوپیایی اش، یاد گلن مجهول الحال ما افتاد؟! جالبه ظاهرا این دل رحمی و عقاید راسخ به ارزشمند بودن آدمها(حتی نیکولاس)، از شرق و شرقی ها سرچشمه میگیره(!good for us)
۶- معمای حرف “A” در سریال، باز هم به رخ کشیده شد که البته دیدگاه های مختلفی میشه واسش بیان کرد که اینجا جاش نیست، در موقعیت مناسب اگه موافق بودین درباره اش حرف می زنیم!(فقط اینو بگم که برخلاف نظر برخی دوستان، من فکر نمی کنم حرف A، صرفا بله صرفا تعبیر ماسونیک داشته باشه، تصور من اینه که آینده سریال و به نوعی اتوپیایِ آپوکالیپتیک TWD، در Alexandria باشه، البته اگه عزیزانی که از حرف A به Atheist(ملحد) تعبیر می کنن الان نگن اون بزِ ایستمن، همون بزِ بافومت، نماد معروف شیطان پرست هاست!!!)
اینم واسه تاکید بیشتر بر پیچیدگی و تعمد استفاده از حرف “A” در سریال!(نکته ای که فکر میکنم جناب poom هم بهش اشاره کرده بودن)
۷- در مورد اون نماهای خاص(که اصطلاحِ سینماییش رو شما یادم میدین!) همون کلوزآپ های مورگان که مرکز تصویر شفاف و اطرافش تار هستش(تصویر معقر گونه)، باید بگم اگه یادتون باشه، دیل در فصل دو یک دوست داشت که گاز گرفته شد(جیم!) که تا قبل از اینکه به خواست خودش در جنگل رها بشه -زمانی که تب داشت- رویاهاش همینطور مقعر بودن، حتی شین هم قبل کشته شدن همینجور رویا میدید! تعبیر من اینه که این تصورات، نشون دهنده شخصیت تاریک و نابکار مورگانه(هرچی نباشه به PTSD مبتلاست https://en.wikipedia.org/wiki/Posttraumatic_stress_disorder) مورگان اینجا یه جورایی گالوم رو در اسمیگل(اربابِ حلقه ها)، تصویر می کنه!
۸- سوزوندن واکرها: این رفتار مورگان البته تازگی نداره(ریک هم که باهاش دیدار کرد، مشغول پاکسازی بود!) انگار Clear یه جور جرم گیرِ که میخواد کثافت های دنیا رو پاک کنه، اما صبر کنید، اون پدر و پسر که بیگناه بودن، قطعا اونی که اونا رو میکشه، گالومِ نه مورگان! دنیا براش Here’s not Here شده و آدم و واکر درش محکوم به نابودی هستن، حتی خودش هم بارها به ایستمن التماس مرگ می کنه(در ابتدای اپیزود اونجا که تو اتاقش داره با خودش مجادله می کنه میگه؛ تو چاقو و اسلحه داشتی اما پاکسازی نکردی!)
۹- مورگانِ قبلِ تبدیل! اعتقاد داره؛ اعمالش به عنوان Clear بی معنی هستش،اما پس چرا هی اونا رو تکرار می کنه؟ جوابش رو میتونید در ویکیپدیا و صفحه ی PTSD پیدا کنین! {در ضمن، نکته بامزه ی حرف “A” که یادتونه؟!}
۱۰- حالا می فهمیم در اپیزود ۶۰۲، چرا مورگان به گرگ ها رحم میکنه؟ حتی وقتی میبینه اهالی آلکساندریا رو می دَرن و مثله می کنن(چون با اینکه به خونه ایستمن که استعاره ای از الکساندریاست-با محیط تمیز و غذای خوب- تجاوز می کنه، بهش شلیک میکنه، تنها یادگار دخترش رو خراب میکنه، به اعتمادش پشت میکنه و با همه ی خوبی های اون، بازم سعی میکنه اونو بکشه، اما در نهایت از ایستمن CHOICE میگیره؛ یا تخت یا در خروجی!) .
ایده ی مورگان؛ من معتقدم … زندگیِ هرکس ارزشمنده، سوال؛ واقعا هرکس؟! خب معلومه حتی ایستمن هم به “کرایتون” رحم نمی کنه، دقت کنید به دیالوگ های پایانی این قسمت و اون گرگ کثیف! با اینکه گاز گرفته شده میگه؛ می دونم که میمیرم اما اگه نمیرم، تو رو و همه اهالی رو حتی بچه ها رو می کشم(با این ایدئولوژی سادیستیک، بازم خوش به صداقتش!). تعبیر من از زندانی کردن و قفل کردن در زندان اینه که مورگان در یک دگردیسیِ مجدد(بعد دیدن جنایات گرگ ها و پی بردن به طرز تفکر اونا) عاقبتِ “کرایتون” رو برایِ اون گرگ نابکار در نظر گرفته. بله دوستان، زندگیِ همه ارزشمند نیست!
۱۱- آلوده شدن ایستمن، در رینگ خونینِ مورگان! مورگان؛ ایستمن اینجا جای تمرین آیکیدو نیست، سوال؛ چرا؟! چون اینجا محل پاکسازیِ، پاکسازیِ همه. ایستمن! اینجا واکر و ایستمن فرقی نداره، اینجا قلمروی گالومِ، اینجا از درد و دیوارش عذاب وجدان و مرگ میباره. بله اینهاست که باعثِ مرگ ایستمن میشه(سوال؛ آیا اون هم مثه گلن فدای یک آدم بی ارزش میشه؟! مگه یه رزمی کار حالا هرچقدرم چاق! به این راحتی میمیره؟!)، نه دوستان، مرگ ایستمن مسخره نیست! Here’s not Here! اینجا قوانین جنگل حاکمه، در آخرالزمان، حتی ریک کبیر هم باشی، گاهی یک اشتباه ممکنه باعث از دست رفتنِ دستت بشه! اینجا شرایط به هیچکس رحم نمیکنه، این همون چیزیه که ایستمن در جوابه مورگان میگه؛ مشکل اینجاست مورگان؛ اینجا، اینجا نیست!
۱۲- در نهایت اینو هم ببینین، شاید برای حسن ختام بحثمون بد نباشه!!!
بحث و انتقادات
SeiS - دوشنبه 18 آبان 1394
خیلیا شخصیت مورگان رو نچسب میدونن و میگن تحمل دیدنش رو ندارن و اینا…نمیدونم چرا ولی اگه مورگان نبود الان ریک هم وجود نداشت…مورگان درکل شخصیت خوبی داره
Ali - شنبه 16 آبان 1394
aawli bood
سجاد - شنبه 16 آبان 1394
عالی شما هستی که وقت واسه خوندن متنم گذاشتی!
رضا - شنبه 16 آبان 1394
هرگز فکر نمیکردم این سریال اینقدر معما داشته باشه الان مخم هنگ کرده
سجاد - شنبه 16 آبان 1394
دوست عزیز، اینو بدون اغراق میگم که خیلی از بیننده های این سریال به خیلی از نکات ریز و درشت دقت نمی کنن، به قول دوستی، این سریال فقط یک آخر الزمان زامبی زده نیست، یک درام صرف هم نیست، مطمئن باش هنوز جنبه هایی از سریال برای همه تاریکِ و حتی ظریف ترین بیننده ها هم به اون جنبه ها توجه نمی کنن، اما در آینده اگه با دقت سریال رو دنبال کرده باشیم، بارها و بارها شگفت زده خواهیم شد
mandana - شنبه 16 آبان 1394
من این قسمتو خیلی دوست داشتم.در عین سادگی سنگین بود.اینکه مورگان با یه فلسفه جدید به زندگی برمیگرده با اعتماد یه فرد دوباره روی خوش زندگی رو میبینه و تصمیم میگیره خودشم همینکارو برای بقیه انجام بده.به همه فرصت بده حتا به بدترین آدما.ولی در ادامه نشون میده این طرز فکر همه جا جواب نمیده حتا ممکنه مورگان جون دوستانشو به خطر بندازه.مثل ریک که نزدیک بود توسط ولفی که اسلحه مورگان رو برداشت کشته بشه.
سجاد - شنبه 16 آبان 1394
اینو که گفتی لپ مطلب بود.
ممنون
کیمیا - شنبه 16 آبان 1394
ممنون از زحمت شما بخاطر این پست ^^ عالی بود :))) فقط در یه جمله ( تیریخیداااااا مورگان جون پسر از دست رفته ات با این طرز فکرت نزنی بقیه رو به فنا بدی -____-)
سجاد - شنبه 16 آبان 1394
لطف عالی پاینده!
k - شنبه 16 آبان 1394
میدونم خیلی ها گفتن ولی ساده تر بنویس ولی کلا دمت گرم
سجاد - شنبه 16 آبان 1394
جزئا و کلا دم شما هم گرم!
نیما - شنبه 16 آبان 1394
دوستان بنظر من این مورگان داره دیگ خیلی لوسش میکنه کارو همون نکشتن گرگ ها و دادن فرصت دوباره باعث دردسرای زیادی میشه واقعا بعضی جاها اخلاق ریک ک اصلا ریسک نمیکنه و میکشه تا بقیه بخطر نیوفتن علیه
ریکک - جمعه 15 آبان 1394
واقعا عالی بود….
آقا سجاد چون اولین باره داره کار نویسندگی سایت رو انجام میده ممکن اشتباهات بسیار ریزی در متنشون وجود داشته باشه. اما بعضی از دوستان واقعا الکی الکی میخوان از کسی عیب بگیرن. واقعا دوستان عزیز این شیوه اصلا درست نیست که وقتی کسی برای ما داره زحمت میشه این طوری اونا آزرده خاطر کنیم اینطور انتقاد کردن نه تنها باعث پیشرفت نمیشه بلکه باعث افت یک انسان هم همیشه….. :-|
سجاد - جمعه 15 آبان 1394
دوست خوبم، ممنونم و البته که هیچ کَس از اشتباه مبرا نیست و قطعا در آینده تلاش میکنم با دقت بیشتر مطلب بزارم
پیروز باشید
cina - جمعه 15 آبان 1394
سلام واقعا این ها رو خودتون تحلیل میکنین ؟
اگه کاره خودتونه دمتون گرم واقعا ! :yes: :yes:
سجاد - جمعه 15 آبان 1394
از این که مورد توجه شما قرار گرفته خوشحالم
دم شما هم گرم!
Admin - شنبه 16 آبان 1394
دوست عزیز تمامی پست ها نقد ها از تمامی نویسندگان عزیز این سایت بصورت کاملا اختصاصی هست و از جایی کپی نشده خیالت راحت
نیما - جمعه 15 آبان 1394
دوست من اگه امکانش هست از کلمات ساده تری در نقدتون استفاده کنین. ممنون
سجاد - جمعه 15 آبان 1394
به دیده منت آقا نیما.
Masoud - جمعه 15 آبان 1394
درود
آقا سجاد تحلیل شما ازین اپیزود بسیار عالی بود ! خیلی خوشم اومد و ۲ بار متن رو مطالعه کردم
در اکثریت مواردی که ذکر کردین با شما هم عقیده و هم نظر هستم
با روند سریال و اشارات ریز و درشتی که تو اپیزودهای اخیر دیدیم،میشه به این نتیجه رسید که مورگان کاملا پتانسیل ایفای نقش ضد قهرمان داستان رو داره و میشه پیش بینی کرد که بزودی شاهد برخوردهای ریک و مورگان خواهیم بود
استعاره و اشاره هایی که به کاراکتر پنیر ساز و گلن داشتین برام خیلی جالب بود
اما حرف “A” : خب صادقانه بگم من ماسون شناس نیستم ولی تعبیرات ماسونیک برای این نشانه رو بی ربط میدونم ،البته این جای بحث داره و خیلی علاقه مندم که در پستی جداگانه بتونیم در موردش به بحث بپردازیم
———————————-
مطلب بعد
خب من نظرات دوستان که رو مرور میکردم بازخوردهای متفاوتی از تحلیل شما وجود داشت که بیشتر به نحوه نگارش متن و استفاده از واژگان تخصصی و اصطلاحاتی بود که خب شاید خیلی ها ( از جمله خودم) با این اصطلاحات آشنایی قبلی نداشته باشن
البته ذکر این نکته ضروریه که پربازدیدترین صفحات سایت، مربوط به پست های نقد و تحلیل اپیزودیک سریال هستش و برای همین باید همه مخاطبین رو در نظر بگیرین
معتقدم تحلیل های خوب شما در کنار تحلیل های خواندنی خانم مژده و مطالب آقای Poom ، نقطه قوت مطالب این سایته و امیدوارم کیفیت سایر مطالب هم به این سطح برسه
بازم ممنونم از تحلیل شما و براتون آرزوی موفقیت میکنم :rose: :rose:
سجاد - شنبه 16 آبان 1394
سپاسگذار از دیدگاه سازنده ی شما
– قطعا اگر در سایت شرایط مناسب برای بحث در مورد کاربرد های مغرضانه یا فنی و هنرمندانه! از اِلمان های مختلف(از جمله اِلمان های منتسب به ماسون ها) باشه، میشه یه کم تخصصی تر به گفتگو نشست، اما نظر شخصی من اینه که از پتانسیل عالی و جو دوستانه و صمیمیِ این سایت، واسه پرداختن به موضوعات مورد علاقه ی اکثریت که همون بحث حول و حوش خود سریال هست، استفاده کنیم. با یک سرچ ساده میشه به انبوهی از اطلاعات در سایت های داخلی و خارجی در حوزه فراماسونری، دست یافت. واقعیت اش اینه که بنده اصلا نمی خواستم این مطلب رو باز کنم، قبلا هم گفتم، اشاره ام به این موضوع بخاطر دیدگاه های برخی بیننده ها در مورد نمادهای مختلف TWD، از جمله حرف “A” بود، بدیهیه که برداشت های افراد مختلف میتونه متفاوت و سلیقه ای باشه.
– در مورد توصیه بعدی شما هم باید اذعان کنم که کاملا با شما هم عقیده هستم، لذا زین پس تلاش می کنم نزدیک به سلایق اکثریت بازدید کننده های این سایت، مطلب بنویسم.
– البته که اون دو عزیز- خانم مژده و آقای poom، سبک نوشتن متفاوتی با من دارن(بین خودمون باشه! کارشون از من خیلی درست ترِ)، امیدوارم مطالب من هم در آینده مورد علاقه کاربر ها باشه.
منم از شما بخاطر حسن نظرت ممنونم
مهرداد - جمعه 15 آبان 1394
آقا سجاد عالی بود
من که خیلی لذت بردم
سجاد - شنبه 16 آبان 1394
خوشحالم که دوس داشتی
Alireza - جمعه 15 آبان 1394
داداش صادقانه میگم دیگه ننویس
سجاد - جمعه 15 آبان 1394
ممنونم که نظرت رو صادقانه گفتی، اگر مطلب بعدی ام هم بازتاب های مخالفی داشته باشه، به توصیه شما عمل خواهم کرد و مِن بَعد فقط به درج دیدگاه اکتفا می کنم
Admin - جمعه 15 آبان 1394
شما اگه مشکلی داری به سایت نیا
The Z word - جمعه 15 آبان 1394
بسیار هم عالی
ولی خب در برخی موارد کمی دقت،کارتون رو خیلی بهتر میکنه.
حتما شما که این تحلیل خوب رو نوشتید خودتون می دونید منظورم کدوم قسمتهاست.
به نظر بنده در مرحله ی اول نوشتن یک تحلیل،نقد یا همچین چیزایی،به اکثریت مخاطبان باید توجه شه و یا اینکه اگه تحلیلمون برای اکثریت نیست پس بهتره درج شه.
گویا بعضی از دوست داران سریال متوجه خیلی چیزا در متن شما نشدند.البته مقصر نیستند همه قرار نیست متخصص باشند.و چون این سایت،سایت تخصصی نقد و بررسی فیلمها و سریالها نیست بهتره کمی متن روان تر باشه و در انتخاب کلمات دقت بیشتری بشه.مثلا همون ptsd.اگه از اختلال استرسی پس از سانحه استفاده میشد خیلیا نیاز به این نداشتند که برن و در نت سرچ کنن.ptsd واژه ای تخصصیه اونم نه سینمایی،روانشناسی!(در کتابهای دبیرستانمون فک کنم به این اختلال اشاره شده بود و یه جورایی برای خیلیا آشناست.)
اما در کل بسیار عالی بود و قطعا در آینده و در تحلیلهای بعدی بهتر هم خواهد شد.
موفق باشید
سجاد - جمعه 15 آبان 1394
ممنون از دیدگاه منصفانه شما دوست عزیز
بهرحال هر کاری یه اولین بار داره- ابتدای متن هم غیر مستقیم اشاره کردم که اولین باره که افتخار دارم و در این سایت مطلب میزارم و به تبع، جو تو دستم نبود. اما به هر حال ممنونم که مطلب- و نه نقد! بنده رو خوندید و اظهار نظر کردید
(نکته؛ در مورد PTSD چون در خود سریال هم اشاره شد برای توضیح بیشتر، لینک مربوط به بیماری در ویکی پدیا رو ضمیمه مطلب کردم لذا به همین بسنده کردم، اما به قول شما نباید سری که درد نمی کنه رو دستمال بست!)
Admin - جمعه 15 آبان 1394
قرار بر این نیست که همه نقد ها تو یک سبک و برای یه سری افراد باشه ما از تمام نقد ها استفاده میکنیم
بهنام - جمعه 15 آبان 1394
منظورت چیه از مطرح کردن لاکپشت من هیچ نفهمیدیم روشنمون کن ممنون
سجاد - جمعه 15 آبان 1394
دوست خوبم، این ایرادی بود که بعضی بیننده ها و منتقدا به اپیزود JSS و جریان استخون های لاکپشت گرفته بودن، که در واقع در ۶۰۴ با نشون دادن آناتومی اون لاکپشت، کارگردان یه جورایی جوابِ منتقد ها رو داد
mr_m - جمعه 15 آبان 1394
کامل خوندم خوب بود…..اما یه جایی نوشتین یک اشتباه ریک منجر به از دست دادن دستش میشه….اما تا جایی که من از مطالب قبل این سایت پی بردم…هنوز قطع شدن دست ریک جز ابهامات این سریال هست…..باز هم مرسی به خاطر متنتون
سجاد - جمعه 15 آبان 1394
دوست عزیزم، یه بار دیگه اون مطلب رو بخون لطفا! یه قیدِ “ممکنه” داره!
×حتی ریک کبیر هم باشی، گاهی یک اشتباه ممکنه باعث از دست رفتنِ دستت بشه!×
ستاره - جمعه 15 آبان 1394
مهم اینه اون jss ینی چی
hamed - جمعه 15 آبان 1394
واقعا هنوز نفهمیدی؟؟ تو خود همون اپیزود مشخص شد jss یعنی چی
jss مخفف کلمه ی just survive somehow به معنای هرطور شده زنده بمون
ستاره - جمعه 15 آبان 1394
کامل خوندم ولی درباره اون استخونا بگم ممکنه یه استخون به دوتا تقسیم کرده باشه یا نژاد لاکپشتش فرق داشته باشه هیچ چیز غیر ممکن نیس
سجاد - جمعه 15 آبان 1394
بله حق با شماست، اما نظر من دقیقا تایید اون سکانسه، عکس آخر هم واسه تایید همون سکانس JSS (استفاده از استخوان لاکپشت توسط انید)، در اپیزود ۶۰۴ نشون داده می شه!
نیما - جمعه 15 آبان 1394
کاملا به حاشیه رفتی فردا پس فردا میای میگی سریال مال صهیونیستا و ابادی استکباره
انسان از دیرباز نماد گرا بوده صد درصد عقاید سازندگان در سریال دخیله ولی ببینم دنبال کشف چی هستیم
مهمترین عاملی که منو پای این سریال می شونه اینه که کنش وواکنش کاراکتر های سریال در مواجهه با مسایل وشخصیت پردازی طبیعی داره
سازندگان این سریال انقدر باهوش هستند که گرفتار نماد گرایی های مد نظر نشند این چیزا برای جذاب کردن سریال به کار می روند .
سجاد - جمعه 15 آبان 1394
فکر نمی کنم جایی در متنم به اونچه در خط اول دیدگاه شماست، اشاره کرده باشم! به قطع در آینده هم اینکار رو نمی کنم، واضحه که دیدگاه های موافق و مخالف با نظر شما نتنها در مورد این سریال بلکه خیلی از فیلم ها و سریال های حتی ایرانی! وجود داره.
قطعا وظیفه من این نیست که بخوام تفکر خودم رو تحکم کنم، در هر صورت فکر کردم اشاره به برداشت های متفاوت، ممکنه متن رو جذاب تر کنه! البته که استفاده از المان های فرهنگی، مذهبی و اجتماعی، یک دستاویز قابل اعتنا در رسانه خصوصا تلویزیون هست که بحث های زیادی رو هم حول خودش داره که قطعا اینجا جای گفتنش نیست
اما جدای همه ی این صحبت ها، ممنونم که این صفحه رو مطالعه کردی و نظرت رو نوشتی
hamed - جمعه 15 آبان 1394
یکم ساده تر بنویس چیه این کلمات قلبه
سجاد - جمعه 15 آبان 1394
چشم حتما، به نظر خودم استفاده از بعضی تعابیر و کلمات برای توصیف و تحلیل بهتر، بد نیست اما با این وجود نظر شما محترم و قابل تامله
A$$A$$IN HASAN - پنج شنبه 14 آبان 1394
حس میکنم یه جورایی با استفاده کردن از کلمات قلنبه سلنبه میخوای بگی منم آره!
سجاد - جمعه 15 آبان 1394
حسن آقای گل، اتفاقا من در مقابل شما ها خیلی هم نه!
هر کسی یه سبک نوشتنی واسه خودش داره(البته که هیچ ادعایی در نوشتن ندارم) و فکر میکنه شاید بقیه هم همون حس رو به نوشته اش داشته باشن، به قطع بدون هیچ تعمدی به قصد عقل کل نشون دادن خودم ندارم و از این به بعد نهایت تلاش خودم رو میکنم تا مطالبم واسه شما دوستان دلچسب تر باشه
ممنونم که نظرتو گفتی
A$$A$$IN HASAN - شنبه 16 آبان 1394
دمت گرم داداش!
جوابت به دلم نشست! :-D
SINA - پنج شنبه 14 آبان 1394
کامل نخوندم ولی خوب بود
سجاد - جمعه 15 آبان 1394
همین که خوندی باعث خوشحالی منه
mamad.sa - پنج شنبه 14 آبان 1394
چقد کلمات گنگی تو متن بود!!
ولی بازم عالی بود
مرسی
سجاد - جمعه 15 آبان 1394
هر جای متن که گنگ نوشتم بگو لطفا در اسرع وقت توضیح بدم
ممنون