نویسنده: Mozhdeh_6829
یه آرامش نسبی به الکساندریا برگشته، هدف، “فعلا” از روی الکساندریا برداشته شده. گرچه، حالا با اینکه سعی میشه روال عادی زندگی و تمرینات نظامی توی الکساندریا حفظ بشه، این خود مردم هستن که بیقرارن. صدیق که با ترامایی که آلفا بهش وارد کرده دست و پنجه نرم میکنه، و کارول هم که انگار از اینکه دیگران اونو متوهم میدونن، دلخوره، گوشه گیر شده.
اما این بی قراری ها، فقط شامل احساسات درونی نمیشه. برای مثال لیدیا، که از بدزبونی های بقیه به ستوه اومده، پیش کسی میره که اونم به نوعی شرایط خودشو داره. نگان و لیدیا، هر دو توی این شهرک، غریبه ان. هر دو به نوعی اسیر جنگی محسوب میشن. هر دو زمانی توی جبهه دشمن بودن. حالا برای نگان بعد از این همه سال، شرایط آسون تر شده، داره وفق پیدا میکنه. تا حدی آزادانه توی الکساندریا میچرخه و توی مسائل اونا شریکه! اما لیدیا الان جاییه که نگان، یک و سال نیم بعد از پایان جنگ بود. غریبه، دشمن، هدفی که همه تشنه خونشن! نگان توی اون شرایط راه بلدی نداشت که بهش بگه، با این مردم که میخوان سر به تنش نباشه چیکار بکنه و از روی تجربه خودش پیش رفت و گذاشت زمان ماجرا رو بهتر بکنه. اما الان میتونه برای لیدیا، حکم قافله سالار رو داشته باشه و بهش کمک کنه که راحت تر، با محیط و مهم تر از اون، با مردم، وفق پیدا کنه. اما لیدیا که صبر نگان رو نداره، بلاخره خودشو تو دردسر میندازه. اما باز هم این نگانه که برای هم کیش خودش، جلو میاد و اونو نجات میده. حتی اگر به این قیمت تموم بشه که همه اون تنفر و ترسی که الکساندریایی ها ازش داشتن، دوباره زنده بشه و دوباره گزینه کشتنش روی میز بیاد. با این تفاوت که این بار، انقدری زمان گذشته که وصیت کارل گرایمز فراموش بشه، و همینطور، ریک کبیری در کار نباشه که جلوی بقیه بایسته و مانع از کشتنش بشه. حتی با وجود اینکه حُسن نیتشو به آرون ثابت کرده، ولی روی این موضوع که آرون به نفعش شهادت میده یا نه، ریسک نمیکنه. حتی، روی شهادت لیدیا هم نمیتونه حساب بکنه. چون میدونه، شورای الکساندریا ممکنه حرف اونو باور نکنن، یا حتی ندید بگیرن. با این تفاسیر، چاره ای برای نگان نمیمونه، جز اینکه خودشو نجات بده. و عجیب نیست که پا به فرار بذاره.
فقط الکساندریا نیست که بی قراره. توی هیلتاپ، به جز مردم که دلمشغولی های خودشون رو دارن، حالا باید با این واقعیت هم سر و کله بزنن که تبدیل به هدف بعدی آلفا شدن. هرچند، هنوز همه نمیخوان قبول کنن که این اتفاق افتاده. بین اونا، گرفتگی ازیکیل بیشتر توی چشم میاد. یادمون نره که ازیکیل هم روزهای فوق العاده سختی رو گذرونده. اون خیلی بیشتر از کارول با هنری بوده. برای اون هنری واقعا حکم فرزند رو داشته. اون توی مدت کوتاهی هم پسرشو از دست میده، هم خونه اش رو، هم همسرش ترکش میکنه! حالا اما، در حالی که هنوز برای جا افتادن توی هیلتاپ تقلا میکنه، باید با آزار و اذیتای قاتل پسرش هم سر و کله بزنه. هر کسی توی همچین شرایطی، اگر کاملا نشکنه، حتما برای مدت کوتاهی هم که شده خودشو گم میکنه.
اما در بین همه این مکافات میبینیم که جودیث، شاید به نوعی بهترین مشاوریه که میشون داره. نمیدونم به خاطر تربیت میشون و ژن نهفته برادرشه، یا شرایط اونو انقدر باهوش بارآورده.
گذشته از مشاوره هایی که به مادرش میده، جنگجوی خوبی هم هست و ما رو یاد برادر بزرگترش میندازه. همونطوری که اون پشتیبان پدرش بود، جودیث هم حکم دست راست مادرش رو داره.
خب، همه ما میدونیم که این، آخرین فصل میشون در سریاله. حالا یه مسئله قابل بحثی این وسط هست. این که میشون، با دو تا بچه کوچیک، الان هیچ بهونه خوبی برای ول کردن و رفتن نداره. ممکنه ما شاهد مرگ میشون باشیم؟ احتمالش از هر چیز دیگه ای بیشتره.
احتمال داره میشون نشونه ای از ریک پیدا کنه و بره دنبالش؟ احتمالش هست ولی خیلی کم! چرا؟
چون، بیاید منطقی فکر کنیم! الان حدود 6 سال از رفتن ریک گذشته! چه اتفاقی ممکنه افتاده باشه که ریک 6 سال بعدش هنوز برنگشته باشه الکساندریا؟ حتی اگه ریکو اون طرف کره زمین هم برده بودن، با اون روحیه جنگجویی که داره، با پای پیاده برمیگشت!
برنگشتنش فقط دو دلیل میتونه داشته: 1 – یه بیماری واگیردار لاعلاج گرفته و برنمیگرده تا مردمش مبتلا نشن! 2- ریک هر جایی که رفته، و هر اتفاقی که براش افتاده، منتهی به مرگش شده و توی این نقطه از سریال، سال هاست که ریک مُرده.
اینکه به ما نشون دادن که ریک زنده از سریال رفت، فقط بازی سازنده ها بود تا بیننده ها رو به امید بازگشت حماسی و سر بزنگاه ریک، پابند سریال نگه دارن. چون اگر به ما نشون میداد که ریک قطعا اون روز مُرده، خیلیا دیگه سریالو کنار میذاشتن.
امیدوارم که اشتباه کنم، اما این منطقی ترین حالت ممکنه، و طبق اون، دلیلی بر رفتن میشون نداریم، مگر اینکه اون رو هم از دست بدیم و شاهد مرگش باشیم. حالا همه این حرفا گفته شد تا به اینجا برسیم که، حرفای میشون و دریل پای بیسیم، به نوعی میتونست حرفای آخر و وصیت میشون به دریل باشه. شاید بعدها باز هم همدیگه رو ببینن و با هم حرف بزنن، اما حرفای پای بیسیم، به نوعی تنفیذ قدرت به دریل بود.
بحث و انتقادات
mr black - شنبه 18 بهمن 1399
الان که اینارو میخونمز
پس تقریبا دو سال
خوشجال میشم که اشتباه میکردید :)
وحید - چهارشنبه 15 آبان 1398
باید بگم تحلیلتون واسه ریک اشتباس . ریک اگه اونجا رفته باشه چون اونجا هدف بزرگتریو میبینه سعی میکنه وایسه و اونجا بمونه براز اون هدف چون میدونه اون هدف به تمام خانوادش کمک میکنه . دلیلم برای این موضول اینا کا تو این فصل فیر دیدید که اون خانومی که از اجتماعی که هلیکوپتریند اومده بود چقدر براب هدفش که آیندس مصمم بود . حتی دوستشو واسه اون هدف کشته بود حتی میخواست عشقشو که همون دختر خبرنگار بود بکشه و تا زمانی که قول داد حرفی نزنه نرفت پس اون هدف انقدر واسه اونا مهمه که حاضرند خانوادشونو قربانی کنند ممکنه ریک هم وقتی هدف اونارو دیده تصمیم به موندن گرفته باشه چون اینجوری به خانواده خودشم کمک کرده
بابک - سه شنبه 14 آبان 1398
تحلیل خوبی بود.. اما برای ریک دو حالت دیگه رو هم میشه تصور کرد.. اول اینکه از بابت همین روحیه جنگجوییش و تلاشش برای بازگشت، چون در قوانین اونجا بازگشت ممنوع هست، بازداشت شده و همچنان در زندان هست.. حالت دوم اینکه چون هدف بزرگتری اونجا داره دنبال میشه ریک پذیرفته باهاشون همکاری کنه چون نتیجه ش برای گروه خودش هم مثبت خواهد بود.. با این وجود دورا دور حواسش به اینجا هم هست..
سینا - چهارشنبه 15 آبان 1398
من میگم یا حافظشو از دست داده یا اینکه زندانی شده یا به بردگی گرفته شده یا اصلا طی این سالها مرده ولی اینکه ریک توی این ۶ سال که نبودش باید توی فیلمی ک براش میسازن دلیل خوبی داشته باشن من امید وارم ریک اخر فصل ۱۰ یا فصل ۱۱ ک قراره ساخته بشه برگرده و اینکه ی سوالی ک برای من بوجود اومد این بود ک موقع تیتراژ فیلم اگر دقت کنید تفنگ ریک دقیقا روبروی جلوی اسم نجواهارو ساکت کنید و نشونه خوبیه ک ریک میتونه گروه الفا رو نابود کنه و در اخر بگم ممکنه ریک هم ۶ سال باید توی ی جامعه ک رفته کار کنه تا ازادش کنن
ali - دوشنبه 13 آبان 1398
ممنون از متن عالی…
فقط یه ایراد به متنتون وارد میدونم، اون هم قسمت آخرِ متن هست؛ گفتین که برنگشتنِ ریک فقط 2 تا دلیل میتونه داشته باشه، ولی من یه دلیلِ خیل واضحِ دیگه رو هم میتونم به این دو تایی که فرمودین اضافه کنم، اونم اینه که ((نذارن برگرده))!!! هرجایی که رفته، میتونه قدرتی حاکم باشه که نذاره ریک و امثالِ ریک پیشِ عزیزانشون برگردن…و در کل ((فرار نکنن)).
حالا این وسط، این سناریو محتمل هست که هم میشون خارج بشه از سریال و هم نمیره:
شاید یه اتفاقی افتاده و ریک به هر نحوی موفق شده فرار کنه، درست مثل موقعیتی که برای نگان فراهم شد و تونست بعد از 6 سال فرار کنه…ریک یجوری به میشون خبر میده که کجاست و اوضاع چطوریه ولی به کمک احتیاج داره… و میشون هم میره کمکش.
نظرِ دوستان؟؟؟؟؟
mozhdeh_6829 - دوشنبه 13 آبان 1398
اینم محتمله
محمد مولایی - سه شنبه 14 آبان 1398
احتمالش رو کم میدونم واقعا مگر اینکه شراطی پیش بیاد که میشون مجبور بشه همون لحظه رفتن پیش ریک رو انتخاب کنه و یا بخواد بره کمکش نه
خب در این حالت مجبورن اطلاعاتی رو از ریک فاش کنند این هم میتونه جذاب باشه و بباعث بشه افراد بیشتری بخوان فیلم های سینماییشو نگاه کنن هم بر عکس !
و عقل میگه که چنین ریسکی نکنن و اینکه چه بر سر ریک اومده اینقدر جذاب هست که هر کسی که تا اون قسمت رو دیده اون فیلم ها رو هم ببینه
و دوما هر چقدرم نشون بدن که یه بچه باهوشه و قوی در جنگ بازم بچس و میشون نمی تونه اونو ولش کنه چون خوب جنگیده کنارشه
قاعدتا یه مادر بچشو به عشقش باید ترجیح بده مگر اینکه قطعا راهی باشه که زود برگرده پیشش
من احتمال میدم اصلا به ریک اشاره ای هم نشه و میشون در جنگ با نجوا کنندگان بمیره و قدرتش به دست دریل برسه
اما اینکه میشون و مگی هم دیدار کنن به نظرم اصلا کم نیست میتونه صحنه دراماتیکی باشه وقتی که مگی وسط جنگ با نجوا ککندگان وارد بشه عده زیادی رو جز میشون نجات بده پلی بک بزنن که چرا با هم بد شدن و میشون بچه هاشو به مگی بسپره و دختر و پسر ریک زیر نظر مگی و در کنار دریل بزرگ بشن
و البته من احتمال میدم نیگان هم دست به خیانت علیه نجوا کنندگان بزنه ، به نظرم بهترین چیز همینه که مگی در این حال برگرده ، نیگان خودشو به اثبات برسونه و بچه های ریک این سریال رو به پایان برسونن حالا با روشی برای درمان ، یا پیدا کردن اجتماعی بسیار بزرگتر مثل اجتماعات هلیکوپتری :)
که میتونه تو فصل 11 و 12 رخ بده و شاید تا اون زمان فیلم اول ریک هم اومده باشه و خیلی چیزا مشخص شده باشه و داستان بخیر و خوشی یا نهایت تباهی تموم شه بره و حداقل 11 سال زندگی خاطره انگیزمون با سریال به خوبی تموم شه
من که به شخصه سریال رو کلا 2 فصل اول و فصل اخرشو ترجیح میدم یادم بمونه
این وسطا خیلی آب بستن ولی بازم جزی از زندگیمون بوده و امیدوارم به پایانی در حد فصل های اول برسه
سام - دوشنبه 13 آبان 1398
سلام خسته نباشید ، چرا قطعا میشون تو فصل های دیگه نیست؟
mozhdeh_6829 - دوشنبه 13 آبان 1398
چون خودشون اعلام کردن
بابک - سه شنبه 14 آبان 1398
احتمالا طی همین دو سه قسمت آینده دیگه حضور نخواهد داشت..